گروه سیاسی: روزنامه اعتماد نوشت: نعمت احمدی، حقوقدان و وکیل دادگستری خبر داد که از دانشگاه اخراج شده است.
نعمت احمدی طی یادداشتی نوشت:
* دوست و همکار حالا دیگر باید گفت – سابقم- آقای دکتر فیاض زاهد که خود مظهر دانش و در زمانه عسرت و تنگی رفاقت نماد بیبدیلی است از دوستی، خطر کرد و در نوشتهای که باید جزو اخوانیاتش خواند از بازنشستگی اجباری اینجانب در گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکز یاد کرده است.
* ابتدا باید عرض کنم، جناب دکتر زاهد، بازنشستگی از هر نوعش ولو اجباری در کار نیست بلکه اخراج دستوری شدم. در نامه شماره ۱۲۹۳۳۴/۱۳۰ مورخ ۱۱/۱۲/۱۴۰۰ که به امضای سرپرست معاونت امور آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی به ریاست محترم دانشکده ادبیات رسیده است. حکایت چیز دیگری است. با سلام، احتراماً؛ به استناد به نامه شماره ۵۹۲۳/۹/۱۴۰۰ مورخ ۷/۱۲/۱۴۰۰ رییس دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران و واحد مرکزی درخصوص آقای دکتر نعمتاله احمدی نسب عضو هیات علمی تمام وقت آن دانشکده با ادامه همکاری نامبرده از تاریخ ۷/۱۲/۱۴۰۰ مخالفت به عمل آمده است لذا بر همین اساس با ایشان از نیم سال دوم سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰ قطع همکاری میشود، مراتب جهت صدور و دستور مقتضی ایفاد میگردد.
* ابتدا حقوقم را قطع کردند اما… بنا ندارم به مقررات و آییننامههای مربوطه که طی چند ماه در زمانه ریاست آقای دکتر میرزاده گروهی از حقوقدانان که نگارنده نیز جزو آنان بودم منقح و یکپارچه نمودیم اشاره کنم، لزومی به بیان درستی یا نادرستی چنین دستوری نمیبینم که خود گویاست در نیمه ترم دانشگاهی که چندین جلسه بعد از عدم تشکیل کلاسها به علت شرایط ویژه کرونایی، دروس عمدتا اختصاصی اینجانب، خصوصا در دوره دکتری تشکیل شده بود و دانشجویان مشغول تحقیق و تنظیم مقاله بودند بدون تعیین استاد جایگزین که بتواند دروس ارایه شده توسط من را تدریس کند هر چند دانشگاه آزاد در قوطی خود صدها دکتر و پسا دکتری دارد که به یک اشاره جلوی کلاس صف میکشند هر چند تدریس دروس تاریخ برخلاف دیگر دروس علوم انسانی که به یک کتاب پیرامون سرفصلها نیاز دارند به منابع و اطلاعات بسیاری نیاز دارد و مدرس تاریخ باید مسلط بر تاریخ ایران و جهان از سپیده دم تاریخ تا امروز باشد و با تحلیل عالمانه خود به کلاس جاذبهای ببخشد تا در زمانه مدرکگرایی رغبتی به آموختن هم ایجاد کند، راهکاری پیشپای دانشکده و مدیر گروه نگذاشتند که با اخراج من، استاد جانشین در وسط ترم چه کسی است؟
* دانشجویانی که با من پایاننامه و رساله فوق لیسانس و دکتری دارند چه وضعی دارند؟ کلاسها را ادامه دادم بدون اینکه ارتباط مالی من با دانشگاه روشن باشد هر چند دانشگاه آزاد مدیونترین نهاد و سازمان حداقل به اساتید خود میباشد. صدها رساله و پایاننامه را در طول سالیانی که با دانشگاه همکاری داشتم به پایان بردم با اینکه دانشگاه از دانشجویان نقدا هزینه رساله و پایاننامه را میگیرد کدام استاد است که با وی تصفیه حسابی در این مورد صورت گرفته باشد؟ مسوولان دانشگاه بدانند این حقالناس است که بر گردن شماست.
* هیچ شغلی را مانند معلمی نمیدانم و کافی است از دانشجویانم و کسانی که در طول این سالها فارغالتحصیل شدند و هماکنون در مصادر مهم مشغول به کار میباشند از کلاسداری من سوال شود، استاندارد کلاسهایم از سطح کلاسهایی که در دانشگاه آزاد برگزار میشود، بالاتر است.
* خواستهای ندارم، سوالم این است به چه دلیل در پشت درهای بسته در جلسه مورخه ۷/۱۲/۱۴۰۰ بدون اینکه استاد جانشینی معرفی کنند و مهمتر از آن دلیلی مبنی بر اخراج اعلام کنند، دستور جلسه را خطاب به رییس دانشکده اعلام داشتند – آقایان مسوولان دانشگاه آزاد، کسوراتی که طی سالها از حقوق اینجانب کسر کردید بر ذمه شماست، حقوق اساتید که در تنگنای مالی آنان را مجبور به همکاری با حداقل حقوق مینمایید، سنواتی که پرداخت نمیکنید، دستمزد اساتید برای رساله و پایاننامههایی که از دانشجو میگیرید و به استادان پرداخت نمیکنید، خدایی هست، قیامتی هست، یومالحسابی هست، باور دارم دانشگاه آزاد هم به دست اهلش میافتد و کسانی که در کارنامه خود مخالفت و مخالفخوانی با دانشگاه آزاد برعهده گرفتهاند باید پاسخگو باشند، روزی که صاحبان اصلی دانشگاه هرولهکنان به خانه خود بازخواهند گشت.
* دوست و همکار حالا دیگر باید گفت – سابقم- آقای دکتر فیاض زاهد که خود مظهر دانش و در زمانه عسرت و تنگی رفاقت نماد بیبدیلی است از دوستی، خطر کرد و در نوشتهای که باید جزو اخوانیاتش خواند از بازنشستگی اجباری اینجانب در گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکز یاد کرده است.
* ابتدا باید عرض کنم، جناب دکتر زاهد، بازنشستگی از هر نوعش ولو اجباری در کار نیست بلکه اخراج دستوری شدم. در نامه شماره ۱۲۹۳۳۴/۱۳۰ مورخ ۱۱/۱۲/۱۴۰۰ که به امضای سرپرست معاونت امور آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی به ریاست محترم دانشکده ادبیات رسیده است. حکایت چیز دیگری است. با سلام، احتراماً؛ به استناد به نامه شماره ۵۹۲۳/۹/۱۴۰۰ مورخ ۷/۱۲/۱۴۰۰ رییس دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران و واحد مرکزی درخصوص آقای دکتر نعمتاله احمدی نسب عضو هیات علمی تمام وقت آن دانشکده با ادامه همکاری نامبرده از تاریخ ۷/۱۲/۱۴۰۰ مخالفت به عمل آمده است لذا بر همین اساس با ایشان از نیم سال دوم سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰ قطع همکاری میشود، مراتب جهت صدور و دستور مقتضی ایفاد میگردد.
* ابتدا حقوقم را قطع کردند اما… بنا ندارم به مقررات و آییننامههای مربوطه که طی چند ماه در زمانه ریاست آقای دکتر میرزاده گروهی از حقوقدانان که نگارنده نیز جزو آنان بودم منقح و یکپارچه نمودیم اشاره کنم، لزومی به بیان درستی یا نادرستی چنین دستوری نمیبینم که خود گویاست در نیمه ترم دانشگاهی که چندین جلسه بعد از عدم تشکیل کلاسها به علت شرایط ویژه کرونایی، دروس عمدتا اختصاصی اینجانب، خصوصا در دوره دکتری تشکیل شده بود و دانشجویان مشغول تحقیق و تنظیم مقاله بودند بدون تعیین استاد جایگزین که بتواند دروس ارایه شده توسط من را تدریس کند هر چند دانشگاه آزاد در قوطی خود صدها دکتر و پسا دکتری دارد که به یک اشاره جلوی کلاس صف میکشند هر چند تدریس دروس تاریخ برخلاف دیگر دروس علوم انسانی که به یک کتاب پیرامون سرفصلها نیاز دارند به منابع و اطلاعات بسیاری نیاز دارد و مدرس تاریخ باید مسلط بر تاریخ ایران و جهان از سپیده دم تاریخ تا امروز باشد و با تحلیل عالمانه خود به کلاس جاذبهای ببخشد تا در زمانه مدرکگرایی رغبتی به آموختن هم ایجاد کند، راهکاری پیشپای دانشکده و مدیر گروه نگذاشتند که با اخراج من، استاد جانشین در وسط ترم چه کسی است؟
* دانشجویانی که با من پایاننامه و رساله فوق لیسانس و دکتری دارند چه وضعی دارند؟ کلاسها را ادامه دادم بدون اینکه ارتباط مالی من با دانشگاه روشن باشد هر چند دانشگاه آزاد مدیونترین نهاد و سازمان حداقل به اساتید خود میباشد. صدها رساله و پایاننامه را در طول سالیانی که با دانشگاه همکاری داشتم به پایان بردم با اینکه دانشگاه از دانشجویان نقدا هزینه رساله و پایاننامه را میگیرد کدام استاد است که با وی تصفیه حسابی در این مورد صورت گرفته باشد؟ مسوولان دانشگاه بدانند این حقالناس است که بر گردن شماست.
* هیچ شغلی را مانند معلمی نمیدانم و کافی است از دانشجویانم و کسانی که در طول این سالها فارغالتحصیل شدند و هماکنون در مصادر مهم مشغول به کار میباشند از کلاسداری من سوال شود، استاندارد کلاسهایم از سطح کلاسهایی که در دانشگاه آزاد برگزار میشود، بالاتر است.
* خواستهای ندارم، سوالم این است به چه دلیل در پشت درهای بسته در جلسه مورخه ۷/۱۲/۱۴۰۰ بدون اینکه استاد جانشینی معرفی کنند و مهمتر از آن دلیلی مبنی بر اخراج اعلام کنند، دستور جلسه را خطاب به رییس دانشکده اعلام داشتند – آقایان مسوولان دانشگاه آزاد، کسوراتی که طی سالها از حقوق اینجانب کسر کردید بر ذمه شماست، حقوق اساتید که در تنگنای مالی آنان را مجبور به همکاری با حداقل حقوق مینمایید، سنواتی که پرداخت نمیکنید، دستمزد اساتید برای رساله و پایاننامههایی که از دانشجو میگیرید و به استادان پرداخت نمیکنید، خدایی هست، قیامتی هست، یومالحسابی هست، باور دارم دانشگاه آزاد هم به دست اهلش میافتد و کسانی که در کارنامه خود مخالفت و مخالفخوانی با دانشگاه آزاد برعهده گرفتهاند باید پاسخگو باشند، روزی که صاحبان اصلی دانشگاه هرولهکنان به خانه خود بازخواهند گشت.