گروه سیاسی: جبهه اصلاحات ایران در بیانیهای با انتقاد از مواضع شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، در سفر به کشورهای منطقه خلیجفارس نوشت: موضعگیری مداخلهجویانه و فرصتطلبانه رئیسجمهور کشور دوست، جمهوری خلق چین در سفر به کشورهای جنوبی خلیج فارس درباره سیاست خارجی و به ویژه مسائل مرتبط با تمامیت ارضی ایران، یکی از بدترین و تحقیرآمیزترین پدیدههایی است که ابعاد گسترده آسیبپذیری اقتدار ملی ایران از سیاست خارجی فروپاشیده کشور را نشان میدهد.
مشروح این بیانیه به شرح زیر است:
موضعگیری مداخلهجویانه و فرصتطلبانه رئیس جمهور کشور دوست، جمهوری خلق چین در سفر به کشورهای جنوبی خلیج فارس درباره سیاست خارجی و به ویژه مسائل مرتبط با تمامیت ارضی ایران، یکی از بدترین و تحقیرآمیزترین پدیدههایی است که ابعاد گسترده آسیبپذیری اقتدار ملی ایران از سیاست خارجی فروپاشیده کشور را نشان میدهد. جبهه اصلاحات ایران ضمن ابراز تاسف عمیق نسبت به این شکست سیاست خارجی کشور که پس از آلوده شدن ایران در جنگ اوکراین به ابتکار رئیس جمهور روسیه، نشان دهنده ابعاد دیگر بحران در سیاست خارجی کشور است، موارد ذیل را اعلام میکند.
۱. نزدیک دو دهه است که جمهوری اسلامی ایران در تب و تاب موفقیتهای چشمگیر خود در زمینههای نظامی و تسلیحاتی، و نگران از مداخله حقوق بشری دول غربی در مسائل داخلی ایران، چشم به اتحاد راهبردی با دو کشور اقتدارگرای چین و روسیه دارد تا در سایه ساختاری شبیه جهان پیش از فروپاشی شوروی، در اتحاد با این کشورها از شر مخالفان داخلی و خارجی خود آسوده باشد. اقدام رییس جمهور چین به خوبی نشان داد که ممکن است این کشور برای سرکوب ملت ایران دوربینهای پیشرفته چهرهنگار و سلاحهای ضد شورش به ایران بفروشد، اما هرگز از فرصت بحرانهای داخلی و خارجی ایران برای کسب امتیازات تجاری و اقتصادی از رقیبان منطقهای ایران غافل نخواهد شد. همچنانکه روسیه از آلوده کردن فرصتطلبانه ایران در جنگ اوکراین با بهرهگیری از معامله نابخردانه نظامیان ایران در فروش پهباد به روسیه مهاجم به اوکراین، تردید نکرد.
۲. همبستگی و پیوند ملت و دولت در ایران همواره رکن اصلی اقتدار جمهوری اسلامی ایران بوده و هست. نظام برای صیانت از اقتدار ملی ایران نیازمند همبستگی ملی است و برای پیشگیری از فجایع دیگری مثل تحقیر ملی در برابر مواضع تاسف بار چین در خلیج فارس، باید ابتدا بحرانهای داخلی خود را با تامین مطالبات ملت ایران حل کند. یعنی درصورت تداوم معارضه داخلی و سرکوب ملت ایران، چیزی از اقتدار ملی ایران در سطح جهان باقی نخواهد ماند و حتی نظام اقتدارگرای خلق چین هم شأن و منزلتی برای نظام فاقد حمایت یکپارچه ملت ایران قائل نخواهد شد.
۳. منافع مشترک و سازگار اقتصادی ایران و چین ظرفیتهای بزرگی برای همکاری دو کشور ایجاد میکند و ایران باید همواره بر اساس مصالح و اولویتهای ملی خود برای همکاریهای بزرگ اقتصادی با چین تدبیر کند. اما مواضع صریح و بی پرده و مکرر چینیها حکایت از آن دارد که این کشور در صورتی به همکاریهای راهبردی و بزرگ اقتصادی با ایران تن میدهد که ایران با یک سیاست خارجی خردمندانه، مناقشات جهانی و منطقهای خود را حل کرده و از یک قدرت ماجراجو و اسیر توهمات، به یک کشور مقتدر جهانی بدل شود. یعنی پیش شرط دوم چین پس از حل مناقشات داخلی، حل مناقشات ایران با آمریکا و اروپا و فاصله گرفتن ایران از ماجراجویی نظامی در منطقه است.
۴. روابط خوب ایران با همسایه مهمش روسیه نیز از ضرورتهای سیاست خارجی خردمندانه ایران است و هرچند این کشور در اقتصاد رقیب ایران است، اما طبق مقتضیات راهبردی، حداکثر روابط خوب دو کشور در زمینههای مختلف ضروری است. در عین حال قرار گرفتن ایران در کنار روسیه مهاجم به اوکراین که نتیجه دخالتهای نظامیان در سیاست خارجی بوده، میتواند پیامدهای خسارتبار راهبردی برای ایران داشته باشد. ضرورت دارد که ایران هرچه سریعتر اشتباه خود را اصلاح کند و از پیوند خوردن با روسیه بازنده در این منازعه غیرمرتبط با منافع ملی ایران فاصله بگیرد. حتی فروش جنگندههای پیشرفتهتر روسیه به ایران، مشروط به تداوم پیوند ایران با جنگ اوکراین نیز خلاف مصالح ملی ایران است.
۵. عملکرد ماههای اخیر چین و روسیه پس از تصویب عضویت رسمی ایران در پیمان شانگهای نیز به درستی نشان میدهد که عضویت مثبت ایران در این پیمان، مانند کنشهای مثبت مشابه در سیاست خارجی، حد و اندازه محدودی دارد و هیچ کمکی به رفع مشکلات ایران نمیکند و طبعا قرار نیست که این کشورها به دنبال مصالح خود نباشند و یا حتی از فرصتطلبی در جهت منافع خود دست بردارند و یا هزینه ماجراجوییهای خارجی ایران را پرداخت کنند. بیتردید تا زمانی که ایران بدون ایجاد موازنه مقتدرانه در روابط با همه کشورهای قدرتمند جهان، اعم از آمریکا و اروپا، در موضع تخاصم با غرب و از سر نیاز و استیصال به دامن چین و روسیه چنگ بزند، انتظار گشایش ثمربخشی از این مناسبات نمیتوان داشت.
۶. هرچند ممکن است الزاما مواضع رئیس جمهور چین در سفر به منطقه، تغییر سیاست نسبت به ایران نباشد، اما خواه ناخواه تلاشی موثر از سوی چین برای همکاری گسترده با کشورهای رقیب ایران در زمینه انرژی و ترانزیت در منطقه است و طبعا فرصتهای مهمی از ایران را به حاشیه خواهد راند. از این منظر تا همین مرحله نیز میتوان این تحول را شکستی راهبردی برای سیاست خارجی ایران تلقی کرد.
۷. به دنبال یک دوره شکوفایی در سیاست خارجی و ارتقای جایگاه ایران در سیاست جهانی، نزدیک به دو دهه است که تفکری انزواطلب، نظامیگرا و گریزان از مناسبات جهانی، خردمندی و تدابیر حرفهای سیاست خارجی را سرکوب کرده است و وزارت خارجه ایران را از موقعیت بالندهترین، مقتدرترین و موثرترین دیپلماسی در منطقه به سطح حفظ و نگهداری از ساختمانهای سفارتخانههای ایران در جهان تنزل داده است. مداخلات نظامیان در سیاست خارجی به ویژه در منطقه و غلبه انفعال بر کارآمدی و شجاعت در وزارت خارجه، دیپلماسی ایران را به نازلترین موقعیت خود پس از انقلاب تنزل داده است. ضرورت دارد که برای خروج از موقعیت ذلتبار سیاست خارجی ایران، نظام در اولین گام ضمن منع کامل نظامیان از دخالت در سیاست خارجی، دست کمک به سوی ظرفیتهای بلااستفاده ملی کشور در عرصه دیپلماسی دراز کند و با کمک آنان وزارت امور خارجه را به جایگاهی شایسته سیاست خارجی ملت سرفراز ایران بازگرداند.
مشروح این بیانیه به شرح زیر است:
موضعگیری مداخلهجویانه و فرصتطلبانه رئیس جمهور کشور دوست، جمهوری خلق چین در سفر به کشورهای جنوبی خلیج فارس درباره سیاست خارجی و به ویژه مسائل مرتبط با تمامیت ارضی ایران، یکی از بدترین و تحقیرآمیزترین پدیدههایی است که ابعاد گسترده آسیبپذیری اقتدار ملی ایران از سیاست خارجی فروپاشیده کشور را نشان میدهد. جبهه اصلاحات ایران ضمن ابراز تاسف عمیق نسبت به این شکست سیاست خارجی کشور که پس از آلوده شدن ایران در جنگ اوکراین به ابتکار رئیس جمهور روسیه، نشان دهنده ابعاد دیگر بحران در سیاست خارجی کشور است، موارد ذیل را اعلام میکند.
۱. نزدیک دو دهه است که جمهوری اسلامی ایران در تب و تاب موفقیتهای چشمگیر خود در زمینههای نظامی و تسلیحاتی، و نگران از مداخله حقوق بشری دول غربی در مسائل داخلی ایران، چشم به اتحاد راهبردی با دو کشور اقتدارگرای چین و روسیه دارد تا در سایه ساختاری شبیه جهان پیش از فروپاشی شوروی، در اتحاد با این کشورها از شر مخالفان داخلی و خارجی خود آسوده باشد. اقدام رییس جمهور چین به خوبی نشان داد که ممکن است این کشور برای سرکوب ملت ایران دوربینهای پیشرفته چهرهنگار و سلاحهای ضد شورش به ایران بفروشد، اما هرگز از فرصت بحرانهای داخلی و خارجی ایران برای کسب امتیازات تجاری و اقتصادی از رقیبان منطقهای ایران غافل نخواهد شد. همچنانکه روسیه از آلوده کردن فرصتطلبانه ایران در جنگ اوکراین با بهرهگیری از معامله نابخردانه نظامیان ایران در فروش پهباد به روسیه مهاجم به اوکراین، تردید نکرد.
۲. همبستگی و پیوند ملت و دولت در ایران همواره رکن اصلی اقتدار جمهوری اسلامی ایران بوده و هست. نظام برای صیانت از اقتدار ملی ایران نیازمند همبستگی ملی است و برای پیشگیری از فجایع دیگری مثل تحقیر ملی در برابر مواضع تاسف بار چین در خلیج فارس، باید ابتدا بحرانهای داخلی خود را با تامین مطالبات ملت ایران حل کند. یعنی درصورت تداوم معارضه داخلی و سرکوب ملت ایران، چیزی از اقتدار ملی ایران در سطح جهان باقی نخواهد ماند و حتی نظام اقتدارگرای خلق چین هم شأن و منزلتی برای نظام فاقد حمایت یکپارچه ملت ایران قائل نخواهد شد.
۳. منافع مشترک و سازگار اقتصادی ایران و چین ظرفیتهای بزرگی برای همکاری دو کشور ایجاد میکند و ایران باید همواره بر اساس مصالح و اولویتهای ملی خود برای همکاریهای بزرگ اقتصادی با چین تدبیر کند. اما مواضع صریح و بی پرده و مکرر چینیها حکایت از آن دارد که این کشور در صورتی به همکاریهای راهبردی و بزرگ اقتصادی با ایران تن میدهد که ایران با یک سیاست خارجی خردمندانه، مناقشات جهانی و منطقهای خود را حل کرده و از یک قدرت ماجراجو و اسیر توهمات، به یک کشور مقتدر جهانی بدل شود. یعنی پیش شرط دوم چین پس از حل مناقشات داخلی، حل مناقشات ایران با آمریکا و اروپا و فاصله گرفتن ایران از ماجراجویی نظامی در منطقه است.
۴. روابط خوب ایران با همسایه مهمش روسیه نیز از ضرورتهای سیاست خارجی خردمندانه ایران است و هرچند این کشور در اقتصاد رقیب ایران است، اما طبق مقتضیات راهبردی، حداکثر روابط خوب دو کشور در زمینههای مختلف ضروری است. در عین حال قرار گرفتن ایران در کنار روسیه مهاجم به اوکراین که نتیجه دخالتهای نظامیان در سیاست خارجی بوده، میتواند پیامدهای خسارتبار راهبردی برای ایران داشته باشد. ضرورت دارد که ایران هرچه سریعتر اشتباه خود را اصلاح کند و از پیوند خوردن با روسیه بازنده در این منازعه غیرمرتبط با منافع ملی ایران فاصله بگیرد. حتی فروش جنگندههای پیشرفتهتر روسیه به ایران، مشروط به تداوم پیوند ایران با جنگ اوکراین نیز خلاف مصالح ملی ایران است.
۵. عملکرد ماههای اخیر چین و روسیه پس از تصویب عضویت رسمی ایران در پیمان شانگهای نیز به درستی نشان میدهد که عضویت مثبت ایران در این پیمان، مانند کنشهای مثبت مشابه در سیاست خارجی، حد و اندازه محدودی دارد و هیچ کمکی به رفع مشکلات ایران نمیکند و طبعا قرار نیست که این کشورها به دنبال مصالح خود نباشند و یا حتی از فرصتطلبی در جهت منافع خود دست بردارند و یا هزینه ماجراجوییهای خارجی ایران را پرداخت کنند. بیتردید تا زمانی که ایران بدون ایجاد موازنه مقتدرانه در روابط با همه کشورهای قدرتمند جهان، اعم از آمریکا و اروپا، در موضع تخاصم با غرب و از سر نیاز و استیصال به دامن چین و روسیه چنگ بزند، انتظار گشایش ثمربخشی از این مناسبات نمیتوان داشت.
۶. هرچند ممکن است الزاما مواضع رئیس جمهور چین در سفر به منطقه، تغییر سیاست نسبت به ایران نباشد، اما خواه ناخواه تلاشی موثر از سوی چین برای همکاری گسترده با کشورهای رقیب ایران در زمینه انرژی و ترانزیت در منطقه است و طبعا فرصتهای مهمی از ایران را به حاشیه خواهد راند. از این منظر تا همین مرحله نیز میتوان این تحول را شکستی راهبردی برای سیاست خارجی ایران تلقی کرد.
۷. به دنبال یک دوره شکوفایی در سیاست خارجی و ارتقای جایگاه ایران در سیاست جهانی، نزدیک به دو دهه است که تفکری انزواطلب، نظامیگرا و گریزان از مناسبات جهانی، خردمندی و تدابیر حرفهای سیاست خارجی را سرکوب کرده است و وزارت خارجه ایران را از موقعیت بالندهترین، مقتدرترین و موثرترین دیپلماسی در منطقه به سطح حفظ و نگهداری از ساختمانهای سفارتخانههای ایران در جهان تنزل داده است. مداخلات نظامیان در سیاست خارجی به ویژه در منطقه و غلبه انفعال بر کارآمدی و شجاعت در وزارت خارجه، دیپلماسی ایران را به نازلترین موقعیت خود پس از انقلاب تنزل داده است. ضرورت دارد که برای خروج از موقعیت ذلتبار سیاست خارجی ایران، نظام در اولین گام ضمن منع کامل نظامیان از دخالت در سیاست خارجی، دست کمک به سوی ظرفیتهای بلااستفاده ملی کشور در عرصه دیپلماسی دراز کند و با کمک آنان وزارت امور خارجه را به جایگاهی شایسته سیاست خارجی ملت سرفراز ایران بازگرداند.