دکتر بیژن عبدالکریمی میگوید: تنها راه نجات از این وضعیت به هم ریخته و پرمانع، توافق هستهای و بازگشت به برجام است. اما این هم عملاً دستنیافتنی شده است زیرا اکنون ما دست بالا را نداریم؛ دقیقا مثل زمان ترامپ که آمریکاییها گفتند باید موشکهایتان را بدهید. در حالیکه موشکهای بالستیک ما ربطی به پرونده هستهای نداشت. او در تشریح دیدگاه خود اینگونه توضیح میدهد که «واقعیت چیزی جز این نیست که قدرت سیاسی هم از داخل و هم از خارج تحت فشار هستند. آمریکا شرطهایی مبنی بر خلع سلاح هستهای، مسائل حقوق بشر و … را مطرح میکند و در آنِ واحد، در داخل هم مردمِ ناراضی مطالبههایشان را به طور جدی دنبال میکنند. این توضیحها نشان میدهد، آرامش و ثبات دشوار شده است و تنها راهی که مانده، بازگشت به عقلانیت است. یعنی لازم است دو طرفِ درگیر در داخل همنشینی را جدی بگیرند تا از طریق خرد جمعی به نتیجهای کارگشا برسند. متاسفانه خرد جمعی هم شکل نمیگیرد و ظاهراً قرار هم نیست جدی گرفته شود تا هر دو طرف به استقبال شکست و ناکامی بروند.»
عبدالکریمی میگوید: این نکته را باید در نظر گرفت که تغییر و اصلاح به زودی ممکن نیست و باید انگیزهای جدی در میان باشد که متاسفانه نیست زیرا ارادهای برای تغییر شکل نگرفته است. البته سیگنالهایی درباره تغییر ارسال شده، اما به قدری قوی نیستند که امیدوارکننده باشند و بخش معترض جامعه پیامی مبنی بر «تلاش برای حل مساله» را ببیند. این فضای ناامیدی در حالی است که فقط «خرد عَملی» میتواند چارهساز باشد. استاد دانشگاه آزاد تهران میگوید: گرههای کور فعلی به این دلیل باز نمیشوند که قدرت سیاسی با یک پارادوکس روبرو شده است. مسئولان میدانند اگر نگاهشان را تغییر ندهند، خطرات زیادی را باید به جان بخرند و اگر رویهشان را عوض کنند، بازهم خطرات زیاد را متوجه خواهند شد. با این توضیح که حتما هزینههای تغییرِ نگاه بسیار کمتر خواهد بود.