ناکامی پوتین در جنگ اوکراین از حدود دو هفته بعد از شروع تجاوز نظامی روسیه به این کشور کاملاً مشخص بود ولی شورش واگنر این واقعیت را به شکل غیرقابل انکاری به رخ همگان و از جمله خود پوتین کشید. اکنون ثابت شده است که پوتین حتی در ارتش روسیه نیز با مشکل مواجه است و در هیچ زمینهای تکیهگاه قابل اعتمادی ندارد. عقب نشینی واگنر هرچند بظاهر یک خطر بزرگ را از بیخ گوش پوتین عبور داد ولی التهاب بیسابقهای که آن شورش یک روزه به جان مسکو انداخت کاملاً نشان داد که دیگر کسی نه در داخل روسیه، نه در منطقه و نه در جهان نباید روی پوتین حساب باز کند. واگنر، پوتین را تمام کرده و پوتین اکنون در وقت اضافی نفس میکشد حتی اگر جان «یوگنی پروگوژین» را بگیرد.
کار با مزدور و تندرو به انجام نمیرسد
✍️محمد علی ابطحی
حوادث روسیه وواگنرها سه حاشیه قابل توجه داشت:
۱- برای دومین بار ابهت روسیه شکست. یکبار پس از ورود به اوکراین که افکار عمومی فکر میکرد در کمترین فرصت روسیه پیروز میدان می شود و جنگ، فرسایشی و طولانی نمی شود
یکبار بعد از اینکه واگنرها به عنوان مزدورهای خود حکومت، این حرکات را انجام دادند. قدرت مدعی بزرگ جهان به مثابه یک کشور عادی جلوه کرد. برای غرب هم اگر پشت این ماجرا بود، این تحقیر روسیه مهم بود.
۲- کار ملک با مزدور وتندرو به انجام نمیرسد. قبلا در افغانستان آمریکایی ها تندروهای مسلمان دنیا را تجهیز کردند که با کفر کمونیست بجنگند. جنگیدند ولی سر از برج های دوقلو در آوردند. اکنون دست نشانده های تندخوی روسها علیه خودشان قیام کردند. واگنرها در همه دنیا از منافع روسیه حمایت می کردند.حالا در خود روسیه شورش مسلحانه کردند.
این قاعده و اتفاقات تاریخی باید مورد توجه پشتیبانان تندروهای ایران هم باشد.
۳- روسیه آن قدر. بزرگ نیست که محل اتکا باشد.