stat counter
تاریخ : دوشنبه, ۵ آذر , ۱۴۰۳ Monday, 25 November , 2024
  • کد خبر : 463594
  • 10 مرداد 1402 - 15:16
1

استصواب همچنان مهم‌ترین مانع مشارکت

استصواب همچنان مهم‌ترین مانع مشارکت
قلم | qalamna.ir :
گروه سیاسی: روزنامه اعتماد نوشت: با آغاز انتخابات، هنوز نحوه کنشگری گروه‌های مرجع سیاسی، مردم و حاکمیت چندان مشخص نیست. هر چند با تصویب قانون انتخابات اختیارات شورای نگهبان افزایش چشمگیری پیدا کرده، اما هنوز با قطعیت نمی‌توان گفت آیا این شورا در بحث احراز صلاحیت‌ها در راستای رونق انتخابات عمل می‌کند یا مانند سنوات قبلی برخورد‌های سلبی با یک جریان خاص سیاسی خواهد داشت؟ اما همچنان می‌توان موضوع نظارت استصوابی را مهم‌ترین گزاره در بحث انتخابات پیش‌رو قلمداد کرد.
با کند یا تیز شدن تیغه تیز ردصلاحیت‌ها، سرنوشت انتخابات، مشارکت مردم و ترکیب مجلس آینده هم دچار قبض و بسط شده و تغییر می‌کند. در آخرین دست از تحولات مرتبط با انتخابات بسیاری از احزاب و تشکل‌ها تلاش می‌کنند در گام نخست زمینه ثبت نام افراد و چهره‌های مورد نظر خود را در انتخابات فراهم کنند.
در مرحله بعد با آغاز بررسی صلاحیت‌ها مشخص می‌شود که آیا شورای نگهبان با رویکرد ایجابی به بحث انتخابات ورود کرده و صلاحیت‌ها را بررسی می‌کند یا اینکه مانند همه تجربه‌های قبلی با رویکرد سلبی، کاندید‌های اصلاح طلب و میانه رو را با تیغه تیز رد صلاحیت‌ها از جریان انتخابات خارج می‌کند. با هر عینکی که به بحث انتخابات نگاه شود، نمی‌توان از این واقعیت عبور کرد که در یک انتخابات با مشارکت پایین، همه افراد، گروه‌ها و جریانات بازنده هستند. پای گفت‌وگوی محمدصادق جوادی‌حصار، فعال سیاسی اصلاح‌طلب نشستیم تا موضوع انتخابات را مورد حلاجی قرار دهیم. جوادی با اشاره به سه ضلع اصلی نقش‌آفرین در انتخابات شامل مردم، حاکمیت و گروه‌های مرجع، نقش هر کدام از این گروه‌ها در انتخابات را تحلیل می‌کند.
سوت آغاز انتخابات در شرایطی نواخته شده که از یک طرف قانون جدید انتخابات و از سوی دیگر برخی تصمیم‌سازی‌های سیاسی و اجتماعی، فضای امیدبخشی را پیرامون انتخابات شکل نداده است. به عنوان یک فعال سیاسی فضای انتخابات را چطور ارزیابی می‌کنید؟
با مقوله انتخابات ۱۴۰۲ و آوردگاه‌های انتخاباتی آینده با ۳ منظر می‌توان روبه‌رو شد؛ منظر اول، مواجهه حاکمیت با مقوله انتخابات است. اینکه حاکمیت به انتخابات چگونه می‌نگرد و چه مطلوبی از انتخابات دارد، یک وجه مهم آوردگاه پیش‌رو است. منظر دوم مرتبط با متن جامعه و توده‌های مردم است و نهایتا سومین ضلع این مثلث از منظر کنشگران سیاسی و طبقات مرجع اجتماعی و مواجهه آن‌ها با انتخابات قابل بررسی است. نگاه حاکمیت درباره انتخابات طبق کارنامه قبلی و چشم‌اندازی که با قانون جدید انتخابات ایجاد شده، نشان می‌دهد که سیستم به دنبال انتخاباتی کنترل شده است به گونه‌ای که انتخابات در مشت آن‌ها باشد. در واقع جنس انتخابات دموکراتیک نخواهد بود. در انتخابات دموکراتیک، ابعاد گوناگون انتخابات، مشخص و نتیجه نامشخص است. اما اینجا دستگاه‌ها به دنبال انتخاباتی با نتیجه معلوم و مقدمات نامعلوم هستند. انتخابات هر اندازه گنگ‌تر، مبهم‌تر و مه‌آلودتر باشد، خاطر برگزارکنندگان آن جمع‌تر است. بنابراین ما با انتخاباتی روبه‌رو هستیم که هنوز نمی‌توان صفت آزاد و دموکراتیک را بر آن نهاد و انتخابات آزاد هنوز برای آن غیرمتصف است.
گفتید دومین ضلع مهم عموم مردم هستند، نحوه کنشگری مردم در چنین انتخاباتی چگونه خواهد بود؟
این روز‌ها همه شاهدیم که طرح دموکراسی‌خواهی، آزادی‌خواهی و انتخابات سرنوشت‌ساز و آزاد در متن مردم، تب بالایی است. یعنی مردم اشتیاق زیادی به انتخابات مهندسی شده با نتایج معلوم ندارند و خواستار انتخاباتی آزاد و دموکراتیک هستند. مردم به انتخابات مبهم، علایم مثبتی نشان نمی‌دهند. کما اینکه در انتخابات گذشته هم همین اتفاق افتاد و درصد مشارکت پایینی ثبت شد. بنابراین تقریبا حاکمیت، تکلیف خود را با بخش‌هایی از مردم مشخص کرده و بخش‌هایی از شهروندان هم تکلیف خود را با چنین انتخاباتی روشن کرده‌اند. بخش‌هایی از حاکمیت هم نشان داده‌اند به یک حداقل از مشارکت اکتفا کرده و اکتفا می‌کند.
در مدل ترسیمی شما کنشگران ضلع سوم را تشکیل می‌دهند. در جریان رخداد‌های اعتراضی سال ۱۴۰۱ شاهد حضور کنشگران جدیدی در عرصه کنشگری سیاسی و اجتماعی بودیم. نحوه کنشگری این ضلع سوم در انتخابات ۱۴۰۲ چگونه خواهد بود؟
ضلع سوم، موضع کنشگران سیاسی و طبقات نخبه اجتماعی مثل دانشگاهیان، روشنفکران، روحانیون تاثیرگذار و البته احزاب است. احزاب در راس همه این مراجع قرار دارند. ضمن اینکه مطبوعات و رسانه‌های آزاد هم نقشی تعیین‌کننده در انتخابات دارند. این‌ها باید از جهاتی به دستگاه‌های حاکمیتی و جریانات مسلط درون حاکمیت (دولت‌ها) انذار و هشدار دهند و آن‌ها را از نتایج وحشتناک انتخابات مه‌آلود، غیرشفاف با نتایج از پیش تعیین شده تذکار داده و دور بدارند. باید بگویند انتخاباتی از این دست در کوتاه‌مدت و بلندمدت برای منافع ملی و بقای حاکمیت حتی، تضمین‌آفرین نیست و شکاف بین مطالبات مردم و مطالبات دولت و حاکمیت را عمیق‌تر می‌کند. این مراجع رسالت مهمی دارند و آن انذار حاکمیت از رفتار تجربه شده گذشته و ترغیب حاکمیت و دولت به سمت گرایشات عمومی مردم مثل استفاده از نیرو‌های پاکدست، بسترسازی برای مشارکت حداکثری و شفاف‌سازی هر چه بیشتر انتخابات در موضوع انتخاب‌شوندگان و انتخاب‌کنندگان است. یعنی برای هر دو طرف ماجرا نتایج انتخابات و کارآمدی آن در بستر اجتماعی باید قابل رصد کردن باشد.
دیگر اینکه احزاب، جمعیت‌ها و طبقات نخبه اجتماعی باید مردم را نسبت به فواید مشارکت در انتخابات و مضرات عدم مشارکت هشدار دهند. باید به مردم گفته شود اگر با امکانات موجود در انتخابات حاضر شوند چه فوایدی خواهد داشت و اگر شرکت نکنند چه مضراتی بر رفتار آن‌ها مترتب خواهد بود. منظورم این است که باید مردم را نسبت به نتایج هر دو وجه ماجرا (مشارکت و عدم مشارکت) آگاه کرد تا بتوانند آزادانه نسبت به مقوله انتخابات افراد و جریانات تصمیم بگیرند. مشخص است وقتی مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند، در ابعاد درونی و بیرونی به تقویت جمهوریت و تقویت جمهوری اسلامی و همچنین تقویت منافع ملی منجر نمی‌شود.
اما اقشاری که ایده عدم مشارکت را در ذهن دارند، فکر می‌کنند از این طریق حاکمیت و دولت را تنبیه می‌کنند.
بالاخره اگر آن‌ها از عدم مشارکت، تنبه دولت و حاکمیت و همچنین بازگشت دولت و حاکمیت به سمت مردم را جست‌وجو می‌کنند باید شیوه تعامل با حاکمیت شیوه «انذار و تنبیه» و «امید و پشتیبانی» توامان باشد. یعنی نه قهر مطلق و نه تسلیم مطلق در پیش گرفته شود. به عبارت روشن‌تر، به حاکمیت این پیام ارسال شود که اگر شرایطی ایجاد شود که زمینه مشارکت در انتخابات فراهم و امید به نتایج انتخابات داشته باشیم، ما حاضر می‌شویم؛ اما اگر شرایط به گونه‌ای باشد که هیچ امیدی به آینده انتخابات و اثرگذاری آن را نتوان متصور شد، قطعا در انتخابات حضور موثر و مشارکت‌آفرین و تضمین‌کننده برای حاکمیت به دست نخواهد آمد. بنابراین نقش روشنفکران و احزاب سیاسی و طبقات مرجع اجتماعی در این مقطع حساس‌تر است، چون این جریانات هم باید به مطالبات مردم توجه داشته باشند، (چون بی‌اعتنایی به مطالبات مردم باعث بی‌اعتنایی مردم به کنش کنشگران سیاسی و اجتماعی بدل می‌شود) و هم باید به حاکمیت از موضع خیرخواهانه و نقادانه هشدار دهند که رفتار آن‌ها می‌تواند شکاف دولت و ملت را زیادتر کند.
تجربه ثابت کرده که این شیوه انذار و هشدار با واکنش‌های تند بخش‌هایی از حاکمیت مواجه می‌شود. برای این واکنش‌ها چه باید کرد؟
شما درست می‌گویید، اما به هر حال این مراجع باید هزینه نقد حاکمیت و هزینه نقد قدرتمندان درون دولت و حاکمیت را هم به جان بخرند. سوی دیگر این سکه طعنه‌های بخش‌هایی از شهروندان است. گروه‌های مرجع از یک طرف مورد هجمه و نواخت دستگاه‌های قدرت قرار می‌گیرند و از سوی دیگر وقتی با حاکمیت باب گفتگو را می‌گشایند مورد طعن و سرزنش جریانات منتقد اجتماعی خواهند بود و متهم می‌شوند که به سمت حاکمیت چرخیده‌اند. این گروه‌های مرجع از دو طرف مورد هجمه قرار می‌گیرند و همین موضوع رسالت آن‌ها را افزون می‌کند. البته این به این معنا نیست که، چون زیر بار انتقاد دوسویه دولتمردان و مردم هستند باید دست از کنشگری اصلاحی خود بردارند. در این ۳ ضلعی که عرض کردم، نقش طبقات نخبه، جریانات سیاسی به ویژه احزاب و مطبوعات و رسانه‌های اجتماعی موثرتر و پرهزینه‌تر بوده و خواهد بود.

هشتگ: , , , , , , , ,

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.