گروه سیاسی: روزنامه فرهیختگان در گزارشی عملکرد تیم رسانه ای دولت سیزدهم را مورد انتقاد قرار داد.
در بخشهایی از این گزارش آمده است؛
رهبر انقلاب روز چهارشنبه ضمن حمایت گفتمانی و تمجید از رویکردهای مثبت دولت سیدابراهیم رئیسی تذکرات مهمی هم بیان کردند که یکی از مهمترین آنها درباره کار رسانهای و تصویر دولت در ذهن مردم بود، بهنظر میرسد کلان روایترهبری درباره حس مردم از عملکرد دولت سیزدهم با دو گروه تفاوت دارد؛ گروه اول که معتقدند هیچ نارضایتی واقعیای وجود ندارد و هر آنچه هست برساخت رسانهای است و دیدگاه دوم که میگویند رسانه اساسا هیچ نقشی در ایجاد حس منفی نداشته است و عملکردها خود بهتنهایی باعث بروز نارضایتی میشوند. علیرغم تفاوتها در خاستگاه سیاسی این دو گروه، ویژگی مشترک آنها این است که خیلی کاری با واقعیت ندارند و تلاش میکنند واقعیتی بسازند که برایشان کار کند.
آنچه در شرایط فعلی میتواند دولت را در بازنمایی بهتر رسانهای کمک کند فهم فرامتن همین تذکرات است، یکسویه دیدن موضوعات و عدم توجه به واقعیتها رسانه را از موضوعیت میاندازد، آنها باید بدانند رضایت یا عدم رضایت صرفا در برساخت رخ نمیدهد و بخشی از آن در واقعیت ریشه دارد، فهم عمومی مماس با واقعیت شکل میگیرد نه در انتزاعات، هر فعالیت رسانهای که در مرز واقعیتها نباشد تبدیل به بوق پروپاگاندا و بلااثر میشود. تبدیل رسانه دولتی به روابط عمومی یعنی از رده خارج کردن آن و تنها کارکردی که چنین رسانهای دارد راضی کردن مدیر بالادستی است و لاغیر.
نهراسیدن از انتقادات هم مهم است. در دوره متکثر رسانهای جدید که هر مخاطب خود تبدیل به تولیدکننده پیام شده است و دیگر صرفا یک مخاطب منفعل نیست که بتوان مفاهیم و پیامها را از بالا به آن تزریق کرد، یک فراگرد کامل ارتباطاتی زمانی شکل میگیرد که مخاطب با موضوع وارد خوانش انتقادی شود، یعنی اگر مجموعه عملکردهای دولت را بهمثابه یک کلان پیام درنظر بگیریم، زمانی در ذهن مخاطب تهنشین و تبدیل به باور میشود که با آن وارد خوانش انتقادی شده باشد و درنهایت آنچه از اَلک پیام انتقادی رد شود ماندگاری دارد. در شرایط فعلی که بالاخره مخاطب با رسانههای آلترناتیو روبهرو میشود واهمه داشتن از انتقاد تنها موجب کاهش اعتمادبهنفس میشود.
اگر میزان پیامهای واکنشی مدیران دولت سیزدهم را مورد تحلیل قرار گیرد، احتمالا چند برابر پیامهای کنشی است. اگر ادبیات تولیدشده توسط مدیران ارشد دولت ازجمله رئیسجمهور تحلیل گفتمان شود احتمالا تعداد جملات، عبارت و استدلالهای تکراری بسیار زیاد خواهد بود. دولت سیزدهم هنوز نتوانسته است امضای رسانهای خود را بسازد.
یکی از واکنشهای قابلتامل چند روز اخیر، سخنان یکی از مدیران ارشد رسانهای دولت بوده که گفته است برای رفع دغدغه رهبر انقلاب چند دفتر رسانهای جدید راه میاندازیم (نقل به مضمون). این نگاه تقلیلگرایانه که فکر میکند پیام ما نارساست چون بلندگوهای کمتری در اختیار داریم، استمرار همان مسیر اشتباهی است که دولت تا اینجا پیموده است. وقتی قوت استدلال ضعیف باشد، هرچقدر بلندگو در اختیار داشته باشید، تنها موجب اعصابخردی و خشم مخاطب میشوید.
گارد رسانه را باز کنید. اینکه دولت حتی در موضوعاتی که فیالنفسه استدلال عمومی داشتهاند و تبدیل آنها به یک مساله موردپذیرش عامه مردم مثل عبور از بحران وحشتناک کرونا -که در تابستان ۱۴۰۰ گریبان کشور را گرفته بود- کار سختی نبوده است، نتوانسته کاری کند، دیگر ربطی به پیچیدگیهای رسانه ندارد و نشان از فقر توان رسانهای کارگزاران رسانهای دولت دارد. سپردن مستندسازی از مهمترین دستاوردهای سیاست خارجی دولت به مجموعهای که با وجود نزدیک به یک دهه آنتن فقط ۵ درصد مخاطب داشته است، یعنی بسته بودن گارد و محدود شدن توش و توان رسانهای دولت در یک حلقه محدود.
در بخشهایی از این گزارش آمده است؛
رهبر انقلاب روز چهارشنبه ضمن حمایت گفتمانی و تمجید از رویکردهای مثبت دولت سیدابراهیم رئیسی تذکرات مهمی هم بیان کردند که یکی از مهمترین آنها درباره کار رسانهای و تصویر دولت در ذهن مردم بود، بهنظر میرسد کلان روایترهبری درباره حس مردم از عملکرد دولت سیزدهم با دو گروه تفاوت دارد؛ گروه اول که معتقدند هیچ نارضایتی واقعیای وجود ندارد و هر آنچه هست برساخت رسانهای است و دیدگاه دوم که میگویند رسانه اساسا هیچ نقشی در ایجاد حس منفی نداشته است و عملکردها خود بهتنهایی باعث بروز نارضایتی میشوند. علیرغم تفاوتها در خاستگاه سیاسی این دو گروه، ویژگی مشترک آنها این است که خیلی کاری با واقعیت ندارند و تلاش میکنند واقعیتی بسازند که برایشان کار کند.
آنچه در شرایط فعلی میتواند دولت را در بازنمایی بهتر رسانهای کمک کند فهم فرامتن همین تذکرات است، یکسویه دیدن موضوعات و عدم توجه به واقعیتها رسانه را از موضوعیت میاندازد، آنها باید بدانند رضایت یا عدم رضایت صرفا در برساخت رخ نمیدهد و بخشی از آن در واقعیت ریشه دارد، فهم عمومی مماس با واقعیت شکل میگیرد نه در انتزاعات، هر فعالیت رسانهای که در مرز واقعیتها نباشد تبدیل به بوق پروپاگاندا و بلااثر میشود. تبدیل رسانه دولتی به روابط عمومی یعنی از رده خارج کردن آن و تنها کارکردی که چنین رسانهای دارد راضی کردن مدیر بالادستی است و لاغیر.
نهراسیدن از انتقادات هم مهم است. در دوره متکثر رسانهای جدید که هر مخاطب خود تبدیل به تولیدکننده پیام شده است و دیگر صرفا یک مخاطب منفعل نیست که بتوان مفاهیم و پیامها را از بالا به آن تزریق کرد، یک فراگرد کامل ارتباطاتی زمانی شکل میگیرد که مخاطب با موضوع وارد خوانش انتقادی شود، یعنی اگر مجموعه عملکردهای دولت را بهمثابه یک کلان پیام درنظر بگیریم، زمانی در ذهن مخاطب تهنشین و تبدیل به باور میشود که با آن وارد خوانش انتقادی شده باشد و درنهایت آنچه از اَلک پیام انتقادی رد شود ماندگاری دارد. در شرایط فعلی که بالاخره مخاطب با رسانههای آلترناتیو روبهرو میشود واهمه داشتن از انتقاد تنها موجب کاهش اعتمادبهنفس میشود.
اگر میزان پیامهای واکنشی مدیران دولت سیزدهم را مورد تحلیل قرار گیرد، احتمالا چند برابر پیامهای کنشی است. اگر ادبیات تولیدشده توسط مدیران ارشد دولت ازجمله رئیسجمهور تحلیل گفتمان شود احتمالا تعداد جملات، عبارت و استدلالهای تکراری بسیار زیاد خواهد بود. دولت سیزدهم هنوز نتوانسته است امضای رسانهای خود را بسازد.
یکی از واکنشهای قابلتامل چند روز اخیر، سخنان یکی از مدیران ارشد رسانهای دولت بوده که گفته است برای رفع دغدغه رهبر انقلاب چند دفتر رسانهای جدید راه میاندازیم (نقل به مضمون). این نگاه تقلیلگرایانه که فکر میکند پیام ما نارساست چون بلندگوهای کمتری در اختیار داریم، استمرار همان مسیر اشتباهی است که دولت تا اینجا پیموده است. وقتی قوت استدلال ضعیف باشد، هرچقدر بلندگو در اختیار داشته باشید، تنها موجب اعصابخردی و خشم مخاطب میشوید.
گارد رسانه را باز کنید. اینکه دولت حتی در موضوعاتی که فیالنفسه استدلال عمومی داشتهاند و تبدیل آنها به یک مساله موردپذیرش عامه مردم مثل عبور از بحران وحشتناک کرونا -که در تابستان ۱۴۰۰ گریبان کشور را گرفته بود- کار سختی نبوده است، نتوانسته کاری کند، دیگر ربطی به پیچیدگیهای رسانه ندارد و نشان از فقر توان رسانهای کارگزاران رسانهای دولت دارد. سپردن مستندسازی از مهمترین دستاوردهای سیاست خارجی دولت به مجموعهای که با وجود نزدیک به یک دهه آنتن فقط ۵ درصد مخاطب داشته است، یعنی بسته بودن گارد و محدود شدن توش و توان رسانهای دولت در یک حلقه محدود.