گروه سیاسی: مسیر پیش روی اصلاحطلبان در ۶ ماه آینده و چند و چون حضورشان در انتخابات مجلس دوازدهم هنوز روشن نیست؛ برخی از آنها از هرگونه اظهار نظر خودداری میکنند و ترجیح میدهند پس از اعلام نتایج صلاحیتها توسط شورای نگهبان تصمیم مشخصی بگیرند، بعضی هم در پیشثبت نام انتخابات مجلس شرکت کردند، تایید شدند و معتقدند اصلاحطلبان باید با اعتدالیون ائتلاف کنند، بلکه حداقل ۳۰ نفر وارد مجلس دوازدهم شوند تا بهنوعی ضربهگیر برخی تندرویها باشند.
اما مرتضی الویری، چهره سیاسی اصلاحطلب که سابقه نمایندگی مجلس را هم در کارنامه دارد، تنها راه برونرفت از وضع فعلی، افزایش مشارکت مردم و کارآمدی نهاد انتخابات در کشور را لغو نظارت استصوابی و اصلاح قانون انتخابات میداند.
او معتقد است که عملکرد مجالسی که برآمده از آرای واقعی مردم نباشند، مورد تایید هم نیستند و نمیتوان انتظار حل مشکلات را در چنین مجالسی داشت همچنین اگر مجلس و نمایندگانی مانند مجلس یازدهم روی کار آیند، وضعیت کشور خرابتر خواهد شد.
خبرآنلاین بخش هایی از گفت و گوی الویری را در ادامه می خوانید:
من بر این باورم که نهاد انتخابات، نهادی اساسی و بنیانی در یک نظام مردمسالار و دموکراتیک است و اگر این نهاد کار خود را به طور مطلوب انجام دهد جلوی هرگونه خودکامگی را می گیرد و زمینه برای بهرهگیری از خرد جمعی را فراهم میکند.
اما مرتضی الویری، چهره سیاسی اصلاحطلب که سابقه نمایندگی مجلس را هم در کارنامه دارد، تنها راه برونرفت از وضع فعلی، افزایش مشارکت مردم و کارآمدی نهاد انتخابات در کشور را لغو نظارت استصوابی و اصلاح قانون انتخابات میداند.
او معتقد است که عملکرد مجالسی که برآمده از آرای واقعی مردم نباشند، مورد تایید هم نیستند و نمیتوان انتظار حل مشکلات را در چنین مجالسی داشت همچنین اگر مجلس و نمایندگانی مانند مجلس یازدهم روی کار آیند، وضعیت کشور خرابتر خواهد شد.
خبرآنلاین بخش هایی از گفت و گوی الویری را در ادامه می خوانید:
من بر این باورم که نهاد انتخابات، نهادی اساسی و بنیانی در یک نظام مردمسالار و دموکراتیک است و اگر این نهاد کار خود را به طور مطلوب انجام دهد جلوی هرگونه خودکامگی را می گیرد و زمینه برای بهرهگیری از خرد جمعی را فراهم میکند.
- اما متاسفانه این نهاد مهم در کشور ما ناتوان شده و سازوکارهای انتخاباتی به نحوی شکل گرفته است که افراد توانمند از حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی ناامید شدند و مجلسی هم که برآمده از رای مردم نباشد و توسط نهادهای قدرت به روی کار آید، مجلسی غیر مردمی خواهد بود.
این اتفاق تلخی است که به دلیل اجرای روش های ناصواب در کشور ما افتاده است، به همین دلیل بسیاری مردم و سیاسیون رغبتی برای حضور در انتخابات ندارند.
تنها راه برونرفت از این وضعیت لغو نظارت استصوابی و اصلاح قانون انتخابات است؛ نظارت استصوابی که از انتخابات مجلس چهارم آغاز شد و ادامه یافت، همچنین قانون انتخابات که برمبنای نظارت استصوابی و با دیدگاههای تنگنظرانه در جهت حذف نیروهای کارآمد تنظیم شد شرایط را بهگونهای کرده که برگزاری هر انتخابات آزاد و منطقی را ناممکن کرده است، بنابراین تنها راه، لغو نظارت استصوابی و اصلاح قانون انتخابات است.
من کاری به انگزدنها ندارم؛ صحبت من این است که وقتی حضور در انتخابات میتواند معنا داشته باشد که مردم احساس کنند نتیجه این انتخابات موجب قدرت گرفتن نیروی کارآمد و خوشفکر در مجلس برای حل مشکلاتشان باشد، اگر مردم چنین باوری نداشته باشند و عملکردهای گذشته این امید را از بین برده باشد طبیعتا مردم در انتخابات شرکت نمیکنند و کنشگران سیاسی هم در این صحنه وارد نمیشوند، حالا برخی روی این موضوع اسم تحریم انتخابات میگذرند، من روی این نامگذاریها بحثی ندارم، موضوع این است که حرکت مردم وقتی آغاز میشود که نتیجه منطقی برای آن متصور باشد.
اگر تنگناهای ذکرشده به صورت بنیانی اصلاح شوند، اصلاحطلبان بدون تردید در انتخابات شرکت میکنند و مردم هم با اشتیاق پای صندوق رای میآیند. اما برآورد من این است که با توجه به شرایط فعلی شاهد انتخاباتی کمرونق خواهیم بود.
اختلاف سلیقه در همه محافل وجود دارد؛ اما مشخصا درباره آقای بهزاد نبوی بگویم که ایشان از چهرههای کارآمد و دلسوز انقلاب بوده و هست که امتحانش را در طول بیش از ۴۰ ساله انقلاب اسلامی و حتی پیش از انقلاب پس داده است.
خانم منصوری هم که بهعنوان رئیس جبهه اصلاحات رای آورد شخصی فرهیخته، ایثارگر، سادهزیست و دلسوز اصلاحطلبان شناخته شده و مورد قبول است.
با این تفاسیر به دلیل اینکه آقای نبوی مشکلات و مسائل خاصی داشتند برای ریاست جبهه اصلاحات کاندیدا نشد سرانجام در فضایی منطقی و آزاد، اکثر نیروهای اصلاحطلب به ریاست خانم منصوری رای دادند و اختلافی هم وجود ندارد.
عملکرد مجالسی که برآمده از آرای واقعی مردم نباشد، مورد تایید هم نیست و نمیتوان انتظار حل مشکلات را در چنین مجالسی داشت. وضعیت نابسامان اقتصادی و مشکلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که کشور را دچار بحران کرده، مهمترین عاملش فقدان مجلسی کارآمد و مردمی است. اگر مجلس در جایگاه واقعی خود بود کشور به این نقطه نمیرسید.