محمد توکلی
در این روزها نام سریال حشاشین در رسانهها و شبکههای اجتماعی بسیار شنیده میشود. سریالی تاریخی که از نگاه مسئولان و بخشی از پژوهشگران تاریخ چندان مستند نبوده و تحریفهایی در آن دیده میشود.
تصمیمگیران بنا بر دلیلی که تحریف تاریخ اعلام شده به صورت رسمی اعلام کردهاند که پخش این سریال که فارغ از محتوای آن کیفیت فنی خوبی دارد در پلتفورمهای نمایش فیلم و سریال در ایران ممنوع است.
بدیهیست که نتیجهی ایجاد چنین ممنوعیتی به دیده نشدن این سریال منجر نخواهد شد بلکه مانند موارد مشابه قبلی همین ممنوعیتها سبب افزایش شمار افرادی خواهد شد که به هر شکلی «حشاشین» ممنوعه را به تماشا بنشینند.
با توجه به شکافی که میان بخشهای قابل توجهی از اقشار مختلف در جامعه با نگاه رسمی دیده میشود رفته رفته با اعمال سیاست ممنوعیت همان روایت که از نگاه مسئولان روایتی تحریفشده است تثبیت خواهد شد و باید سالها زمان صرف کرد تا به مقابله با تحریف رخداده پرداخت.
در حالی که اگر مسئولان تصمیمگیر فرهنگی به جای استفاده از اهرم ممنوعیت و محدودیت فضا را باز گذاشته بودند تا تکلیف این سریال و هر محصول فرهنگی دیگری که به هر دلیل در چارچوب نگاه رسمی نمیگنجد را بازار مشخص کند، نه تنها شاهد تثبیت روایت تحریفشده از تاریخ یا هر اثر سوء دیگری که مسئولان نگران آن هستند نبودیم بلکه گفتوگو در فضای آزاد و رقابت محصولات فرهنگی با نگاههای مختلف میتوانست روایتهای تحریفشده را در میانمدت کنار بزند.
شکل مواجهه با گزارش اخیر بی بی سی جهانی دربارهی پروندهی مرگ یکی از جانباختگان ناآرامیهای ۱۴۰۱ نیز با وجود تفاوتهای مشخص آن با مسئلهی ممنوعیت پخش سریال حشاشین در ایران شباهتهای عجیبی هم در لایهی زیرین با یکدیگر دارد.
بی بی سی در گزارش خود ادعاهایی را مطرح کرده که با پاسخ نهادهای ذیربط همراه شده است و در روزهای اخیر این گزارش در فضای غیررسمی و رسمی رسانهای در ایران مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
اما با وجود فضای نسبی برای نقد این گزارش همچنان محدودیتهای قدیمی برای بررسی جدیتر موضوع دیده میشود و در تازهترین نمونه شاهد آن بودیم که برخی خبرنگاران و فعالان رسانهای به دلیل نشر مطالبی در این ارتباط احضار شده و یا تذکر دریافت کردهاند.
ممکن است مسئولان قضایی بر این باور باشند این اقدام آنها به دلیل نشر اکاذیب توسط این افراد بوده اما حتی راه مقابله با کذب نیز در دنیای امروز که مختصات آن نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده احضار و تذکر قضایی نیست و میتوان راههای دیگری را به جای این مسیرهای تکراری برگزید.
ممنوعیت پخش سریال حشاشین در ایران و همینطور ایجاد محدودیت برای بررسی گزارش بی بی سی هر دو به یک اندازه مخرب است و هر دو در عمل باعث تثبیت روایتهایی در افکار عمومی خواهد بود که از نگاه مسئولان ذیربط کذب و یا همراه با تحریف است. به نظر میآید که بنا بر آنچه تجارب بشری در کشورهایی که در آن آزادی رسانه در حد مطلوبی است راه صحیح مواجهه با چنین موضوعاتی ایجاد فضای امن برای گفتوگوی آزاد است و نه تلاش برای حاکم کردن تک صدایی و تکرار یک روایت خاص.
در این روزها نام سریال حشاشین در رسانهها و شبکههای اجتماعی بسیار شنیده میشود. سریالی تاریخی که از نگاه مسئولان و بخشی از پژوهشگران تاریخ چندان مستند نبوده و تحریفهایی در آن دیده میشود.
تصمیمگیران بنا بر دلیلی که تحریف تاریخ اعلام شده به صورت رسمی اعلام کردهاند که پخش این سریال که فارغ از محتوای آن کیفیت فنی خوبی دارد در پلتفورمهای نمایش فیلم و سریال در ایران ممنوع است.
بدیهیست که نتیجهی ایجاد چنین ممنوعیتی به دیده نشدن این سریال منجر نخواهد شد بلکه مانند موارد مشابه قبلی همین ممنوعیتها سبب افزایش شمار افرادی خواهد شد که به هر شکلی «حشاشین» ممنوعه را به تماشا بنشینند.
با توجه به شکافی که میان بخشهای قابل توجهی از اقشار مختلف در جامعه با نگاه رسمی دیده میشود رفته رفته با اعمال سیاست ممنوعیت همان روایت که از نگاه مسئولان روایتی تحریفشده است تثبیت خواهد شد و باید سالها زمان صرف کرد تا به مقابله با تحریف رخداده پرداخت.
در حالی که اگر مسئولان تصمیمگیر فرهنگی به جای استفاده از اهرم ممنوعیت و محدودیت فضا را باز گذاشته بودند تا تکلیف این سریال و هر محصول فرهنگی دیگری که به هر دلیل در چارچوب نگاه رسمی نمیگنجد را بازار مشخص کند، نه تنها شاهد تثبیت روایت تحریفشده از تاریخ یا هر اثر سوء دیگری که مسئولان نگران آن هستند نبودیم بلکه گفتوگو در فضای آزاد و رقابت محصولات فرهنگی با نگاههای مختلف میتوانست روایتهای تحریفشده را در میانمدت کنار بزند.
شکل مواجهه با گزارش اخیر بی بی سی جهانی دربارهی پروندهی مرگ یکی از جانباختگان ناآرامیهای ۱۴۰۱ نیز با وجود تفاوتهای مشخص آن با مسئلهی ممنوعیت پخش سریال حشاشین در ایران شباهتهای عجیبی هم در لایهی زیرین با یکدیگر دارد.
بی بی سی در گزارش خود ادعاهایی را مطرح کرده که با پاسخ نهادهای ذیربط همراه شده است و در روزهای اخیر این گزارش در فضای غیررسمی و رسمی رسانهای در ایران مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
اما با وجود فضای نسبی برای نقد این گزارش همچنان محدودیتهای قدیمی برای بررسی جدیتر موضوع دیده میشود و در تازهترین نمونه شاهد آن بودیم که برخی خبرنگاران و فعالان رسانهای به دلیل نشر مطالبی در این ارتباط احضار شده و یا تذکر دریافت کردهاند.
ممکن است مسئولان قضایی بر این باور باشند این اقدام آنها به دلیل نشر اکاذیب توسط این افراد بوده اما حتی راه مقابله با کذب نیز در دنیای امروز که مختصات آن نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده احضار و تذکر قضایی نیست و میتوان راههای دیگری را به جای این مسیرهای تکراری برگزید.
ممنوعیت پخش سریال حشاشین در ایران و همینطور ایجاد محدودیت برای بررسی گزارش بی بی سی هر دو به یک اندازه مخرب است و هر دو در عمل باعث تثبیت روایتهایی در افکار عمومی خواهد بود که از نگاه مسئولان ذیربط کذب و یا همراه با تحریف است. به نظر میآید که بنا بر آنچه تجارب بشری در کشورهایی که در آن آزادی رسانه در حد مطلوبی است راه صحیح مواجهه با چنین موضوعاتی ایجاد فضای امن برای گفتوگوی آزاد است و نه تلاش برای حاکم کردن تک صدایی و تکرار یک روایت خاص.