گروه سیاسی: روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی ردصلاحیت ها و حاکمیت یکدست را تجربه شکست خورده دانست.
این روزنامه نوشت: در رأس الزامات مربوط به مشارکت مردمی در انتخابات، واقعی بودن رقابت قرار دارد. واقعی بودن یا نبودن رقابت را از حاضران در عرصه رقابت به راحتی میتوان تشخیص داد. اگر نامزدهای حاضر در رقابت، از جناحهای مختلف، سلایق گوناگون و افکار متفاوت باشند، قطعاً عرصه انتخابات را میتوان رقابتی به معنای واقعی دانست. برعکس، اگر نامزدها از یک تفکر و جناح و سلیقه باشند روشن است که رقابت واقعی وجود نخواهد داشت.
علت اصلی ریزشهای مشارکت مردمی در سه انتخابات ۱۳۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ این بود که این انتخاباتها عرصه رقابت واقعی نبودند. افراد یک جناح سیاسی تأیید صلاحیت شدند و یک نوع رقابت ظاهری میان اشخاص مختلف صورت گرفت که همگی وابسته به اردوگاه فکری و سیاسی خاص بودند و قرار بود با این کار، حاکمیت یکدست در کشور شکل بگیرد که گرفت، ولی نهتنها این حاکمیت معجزهای نکرد، بلکه بر مشکلات کشور در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی افزود.
ارزش پول ملی بشدت کاهش یافت، معیشت مردم دچار تنگناهای بیشتر شد، فاصله مردم با ارزشها بیشتر شد، محدودیتهای اینترنتی برخلاف وعده داده شده افزایش یافت، تمرد از اجرای احکام دینی ازجمله رعایت حجاب بیشتر شد، برای اولینبار در ۴۵ سال عمر نظام جمهوری بیحجابی عادی شد و اعتماد عمومی به دولت و حاکمیت به نحو بیسابقهای رویه گسترش گذاشت.
اینها زنگهای خطر مهمی هستند که هر حاکمیتی را باید به چارهاندیشی وادار کنند، ولی متأسفانه حکمرانان ما به جای آنکه به راهکارهای منطقی برای مهار بحران ناشی از این پدیدهها روی آور شوند، آسانترین راه را انتخاب کردند و با توسل به اقدامات ظاهری از قبیل به راه انداختن مهمانیهای خیابانی، تجمعات دستوری و تبلیغات پرحجم تلویزیونی تلاش کردند بر ضعفها سرپوش بگذارند.
دیدیم که این اقدامات افاقه نکردند و نگاه مردم به مسائل تغییر نکرده است. این ظاهرسازی ممکن است عدهای را تحت تأثیر قرار دهد، ولی اکثریت مردم اکنون از این مراحل عبور کردهاند و به واقعیتها توجه میکنند.
مشکل مسئولین ما اینست که از زیر پوست جامعه بیخبرند و های اطرافیان تکیه میکنند. در همین انتخابات ریاست جمهوری که در آستانه برگزاری آن قرار داریم، عدهای در دستگاههای دولتی با بودجههای عمومی مشغول نظرسازی هستند و تلاش میکنند به مسئولین نظام بباورانند که طبق نظرسنجیهای آنان، اکثریت قریب به اتفاق واجدین شرایط رأی دادن به پای صندوقهای رأی خواهند آمد و مشارکت مردمی بسیار قوی خواهد بود.
آنها با این نظرسازیها درصدد هستند تصمیمگیرندگان را وادار کنند در این دایره رقابت نامزدهای ریاست جمهوری را تنگ کنند و از ایجاد رقابت واقعی در انتخابات جلوگیری نمایند. مسئولان مربوطه این واقعیت را بدانند که مردم فقط در صورتی به پای صندوقهای رأی خواهند آمد که دایره رقابت نامزدها گسترده و شامل افکار و سلایق مختلف باشد. به عبارت روشنتر، فقط در صورتی که زمینه برای رقابت واقعی فراهم شود، مشارکت بالای مردمی تحقق خواهد یافت.
در غیر اینصورت، ریزش مشارکت ادامه خواهد داشت و این به زیان کشور و نظام است. وقت آنست که مسئولان نظام، شجاعت به خرج دهند و در روش گذشته بررسی صلاحیتها تجدید نظر اساسی نمایند و در چارچوب قانون نه سلیقههای شخصی و گروهی، به افراد واجد صلاحیت فرصت حضور در رقابت بدهند و راه را برای رقابت واقعی هموار سازند.
این روزنامه نوشت: در رأس الزامات مربوط به مشارکت مردمی در انتخابات، واقعی بودن رقابت قرار دارد. واقعی بودن یا نبودن رقابت را از حاضران در عرصه رقابت به راحتی میتوان تشخیص داد. اگر نامزدهای حاضر در رقابت، از جناحهای مختلف، سلایق گوناگون و افکار متفاوت باشند، قطعاً عرصه انتخابات را میتوان رقابتی به معنای واقعی دانست. برعکس، اگر نامزدها از یک تفکر و جناح و سلیقه باشند روشن است که رقابت واقعی وجود نخواهد داشت.
علت اصلی ریزشهای مشارکت مردمی در سه انتخابات ۱۳۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ این بود که این انتخاباتها عرصه رقابت واقعی نبودند. افراد یک جناح سیاسی تأیید صلاحیت شدند و یک نوع رقابت ظاهری میان اشخاص مختلف صورت گرفت که همگی وابسته به اردوگاه فکری و سیاسی خاص بودند و قرار بود با این کار، حاکمیت یکدست در کشور شکل بگیرد که گرفت، ولی نهتنها این حاکمیت معجزهای نکرد، بلکه بر مشکلات کشور در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی افزود.
ارزش پول ملی بشدت کاهش یافت، معیشت مردم دچار تنگناهای بیشتر شد، فاصله مردم با ارزشها بیشتر شد، محدودیتهای اینترنتی برخلاف وعده داده شده افزایش یافت، تمرد از اجرای احکام دینی ازجمله رعایت حجاب بیشتر شد، برای اولینبار در ۴۵ سال عمر نظام جمهوری بیحجابی عادی شد و اعتماد عمومی به دولت و حاکمیت به نحو بیسابقهای رویه گسترش گذاشت.
اینها زنگهای خطر مهمی هستند که هر حاکمیتی را باید به چارهاندیشی وادار کنند، ولی متأسفانه حکمرانان ما به جای آنکه به راهکارهای منطقی برای مهار بحران ناشی از این پدیدهها روی آور شوند، آسانترین راه را انتخاب کردند و با توسل به اقدامات ظاهری از قبیل به راه انداختن مهمانیهای خیابانی، تجمعات دستوری و تبلیغات پرحجم تلویزیونی تلاش کردند بر ضعفها سرپوش بگذارند.
دیدیم که این اقدامات افاقه نکردند و نگاه مردم به مسائل تغییر نکرده است. این ظاهرسازی ممکن است عدهای را تحت تأثیر قرار دهد، ولی اکثریت مردم اکنون از این مراحل عبور کردهاند و به واقعیتها توجه میکنند.
مشکل مسئولین ما اینست که از زیر پوست جامعه بیخبرند و های اطرافیان تکیه میکنند. در همین انتخابات ریاست جمهوری که در آستانه برگزاری آن قرار داریم، عدهای در دستگاههای دولتی با بودجههای عمومی مشغول نظرسازی هستند و تلاش میکنند به مسئولین نظام بباورانند که طبق نظرسنجیهای آنان، اکثریت قریب به اتفاق واجدین شرایط رأی دادن به پای صندوقهای رأی خواهند آمد و مشارکت مردمی بسیار قوی خواهد بود.
آنها با این نظرسازیها درصدد هستند تصمیمگیرندگان را وادار کنند در این دایره رقابت نامزدهای ریاست جمهوری را تنگ کنند و از ایجاد رقابت واقعی در انتخابات جلوگیری نمایند. مسئولان مربوطه این واقعیت را بدانند که مردم فقط در صورتی به پای صندوقهای رأی خواهند آمد که دایره رقابت نامزدها گسترده و شامل افکار و سلایق مختلف باشد. به عبارت روشنتر، فقط در صورتی که زمینه برای رقابت واقعی فراهم شود، مشارکت بالای مردمی تحقق خواهد یافت.
در غیر اینصورت، ریزش مشارکت ادامه خواهد داشت و این به زیان کشور و نظام است. وقت آنست که مسئولان نظام، شجاعت به خرج دهند و در روش گذشته بررسی صلاحیتها تجدید نظر اساسی نمایند و در چارچوب قانون نه سلیقههای شخصی و گروهی، به افراد واجد صلاحیت فرصت حضور در رقابت بدهند و راه را برای رقابت واقعی هموار سازند.