مأموران در گام بعدی به بازبینی دوربینهای مداربسته داروخانه پرداختند، اما سارقان صورتهایشان را با ماسک پوشانده و دستکش به دست داشتند. آنها حتی شماره پلاک خودرویی که با آن سرقت را انجام داده بودند نیز مخدوش کرده و هیچ رد و سرنخی از خود برجا نگذاشته بودند.
با اطلاعاتی که مرد داروخانه دار در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران به سیاوش، فروشنده داروخانه ظنین شدند بدین ترتیب بهدستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت، سیاوش بازداشت شد. وی ابتدا منکر ماجرا بود، اما زمانی که تیم تحقیق سابقه کیفری او را بررسی کردند مشخص شد که پسر جوان چندین بار به اتهام سرقت و زورگیری بازداشت شده است. بدین ترتیب مأموران پایگاه یکم پلیس آگاهی پایتخت بار دیگر به بازجویی از وی پرداختند که سرانجام لب به اعتراف گشود.
با خشایار چطور آشنا شدی؟
سالها قبل زمانی که برای پیدا کردن کار از شهرستان به تهران آمدم، بهعنوان نظافتچی در بنگاه املاک پدر خشایار، مشغول بهکار شدم. بعد فهمیدم او سردسته باند زورگیری وسرقت است. من هم وسوسه شده و با خشایار همراه شدم. چندین بار به زندان افتادم و بار آخر که آزاد شدم تصمیمگرفتم توبه کنم و دور کار خلاف را خط بکشم.
من واقعاً میخواستم خلاف را کنار بگذارم، برای همین ارتباطم را با خشایار قطع کردم و در یک دامپزشکی مشغول بهکار شدم. اما خشایار مرا پیدا کرد و گفت: اگر با او همکاری نکنم خانوادهام را در شهرستان میکشد. از ترس جان خانوادهام با خشایار همراه شدم. وقتی در دامپزشکی کار میکردم چندین بار داروها و تجهیزات آنجا را سرقت کردم که آن زمان ۱۵۰ میلیون تومان ارزش داشت که بیشترش سهم خشایار میشد.
وقتی در داروخانه مشغول کار شدم باتوجه به شرایط موجود و از آنجایی که ماسک و ژلهای ضدعفونی کم شده بود، خشایار از من خواست بیشتر این وسایل و داروهای نایاب را سرقت کنم و خودش آنها را در بازار آزاد به چندین برابر قیمت میفروخت. بعد هم که نقشه سرقت از داروخانه را کشید.
یک روز برای خشایار تعریف کردم که یکی از صاحبان داروخانه گوشی گرانقیمتی دارد و خودش میگوید مدارک و اطلاعات داخل گوشی اش از خود گوشی برایش بیشتر ارزش دارد. همین حرف باعث شد نقشه سرقت گوشی را با خشایار اجرا کنیم. قرار بود در ازای برگرداندن گوشی تلفن همراه ۱۰۰ میلیون تومان از صاحب داروخانه بگیریم. اما وقتی قبول نکرد کینه او را به دل گرفتم و نقشه سرقت از داروخانه را اجرا کردیم.