خالق سمفونی «خسوف» اظهار کرد: شرایط اجرای «خسوف» فعلا در ارکستر وجود ندارد. این کار از نظر تکنیکی، اثر خاصی است و برای اجرای آن باید برنامهریزی وجود داشته باشد. به نظر من، ارکستر سمفونیک تهران اکنون در شرایطی نیست که بتواند این اثر را اجرا کند.
پس از انتشار این خبر، رهبر ارکستر سمفونیک تهران که اکنون در وین اتریش است، با ارسال یادداشتی برای گفت که از خواندن این مصاحبه شوکه شده است!
علی رهبری در این یادداشت آورده است:
«من قطعهی «خسوف» آقای شریفیان را میشناسم و چند سال پیش هم در ایمیلی بسیار طولانی این اثر را برای من در اتریش فرستادند. بنده هم طبق روندی که دربارهی هنرمندان ایرانی داشتم، این قطعه را برای چندین مدیر هنری فرستادم که البته تا بهحال نتیجهای نداشته است.
با ایشان هم در تهران آشنا شدم. آقای شریفیان شخصی جدی به نظر میآیند، اما این مصاحبهشان بنده را شوکه کرده است! در تمام ۴۵ سالی که آثار دیگران را رهبری میکنم، ندیدهام که هیچ آهنگسازی (چه کمتر و چه بالاتر از ایشان) چنین اظهار نظری به این شکل راجع به اجرای قطعهی خودش داشته باشد. اظهار نظری که فقط به درد مسؤولان ناوارد و غیرحرفهایها میخورد؛ اظهار نظری که حتی قبل از شروع تمرینها ارائه شده است.
ایشان از ضبط ارکستر رومانی که جزو ارکسترهای درجه ۲ یا ۳ به حساب میآیند، صحبت میکنند که البته بنده هم به بهترین ارکستر رومانی دعوت شدهام و خیلی خوب آنها را میشناسم، اما احتمالا آقای شریفیان ارکستر مملکت خودشان را نمیشناسند و به کنسرتهایش نمیروند و نمیدانند که موسسهی «ناکسوس» با شنیدن ضبط این ارکستر، کیفیت آن را برای ضبط آهنگسازان ایرانی تأیید کرده است.
آقای شریفیان در هر درجهای که باشند، باید به این بچههای ماهر ایرانی افتخار کنند و به آنها تبریک بگویند. ما باید این جوانان زحمتکش را تشویق کنیم. باید از آقای شریفیان سوال کرد که کدامیک از برنامههای ارکستر سمفونیک تهران را دیدهاید و آخرین آن کدام اجرا بوده است؟ در کدام کنسرت برای زحمات شبانهروزی به این جوانان ایرانی و بنده تبریک گفتهاید؟
تا آنجا که من اطلاع دارم، میگویند شما از دست دفتر موسیقی عصبانی شدید که قراردادتان را هفتماه پیش برای عضویت شورای ارکستر سمفونیک تهران لغو کردند و چون این کار در بدو ورود بنده به ایران اتفاق افتاد، با ما و ارکستر هم قهر کردهاید. حالا قهرتان یک طرف؛ چون من به این قهربازیها عادت کردهام، اما چرا انتقامش را از این ارکستر بسیار جوان میگیرید؟
این ۱۵۰ جوان ایرانی با سمفونی «۹ بتهوون» کارشان را شروع کردند و بعد از ششماه زحمت با اجرای قطعات بسیار دشوارتر، رپرتوار ارکستر سمفونیک را ادامه دادند و برنامهی «مهر تا مهر»شان را با اثر استراوینسکی شروع کردند. نوازندگی این ارکستر باعث شد، آن مدیر برنامهای که ارکستر چین را به ایران آورده بود، ارکستر ما را به اتریش، چین و چند کشور دیگر دعوت کند که این موضوع هیچ ربطی هم به مذاکرات ۵+۱ نداشت.
اگر «موتسارت»، «چایکوفسکی»، «بتهوون»، «استراوینسکی»، «دوژاک» و «برامس» زنده بودند و اتفاقا ایرانی هم بودند، چه بسا میگفتند، اجازهی اجرا به این ارکستر نمیدهند تا مردم و مسؤولان ناوارد فکر کنند، برای اجرای قطعهی آنها باید از کرهمریخ ارکستر آورد. اگر آقای شریفیان چنین میگویند، پس هوشنگ استوار یا احمد پژمان چه بگویند؟
از حرفهای این آهنگساز ایرانی متعجب شدهام. در همهی دنیا و در همان رومانی میگویند، آهنگسازان بسیار بسیار قویتری وجود دارند که آرزو دارند، چنین ارکسترهایی قطعهشان را اجرا کنند. وقتی ایشان در هفتماه گذشته اجرای ارکستر را ندیدهاند، چرا با بیعدالتی و غیرحرفهای قضاوت میکنند؟ بنده که بیش از ۱۲۰ ارکستر را در تمام قارهها رهبری کردهام به این قهرمانان ملی فرهنگی ایران افتخارمیکنم که دست به دست هم دادند و با مشکلات مالی فراوان به این ارکستر سر و سامانی بخشیدند. من به آنها اعتقاد دارم و میدانم قطعات بسیار پیچیدهتر و مشکلتر از «خسوف» را هم اجرا کرده و خواهند کرد.
ضمنا ما برای اطلاع و احترام گذاشتن به ایشان تلفن کردهایم؛ اگرنه با دستمزدی که ایشان دریافت کردهاند، این قطعه به ایشان تعلق ندارد و ما میتوانستیم از صاحب قطعهی «خسوف» اجازه بگیریم.
با احترام
علی رهبری»