این مترجم و ویراستار درباره لزوم وجود و نقش ویراستار در انتشار و ارتقای کیفیت یک کتاب گفت: در تمام دنیا موسسههای انتشاراتی، برای کتابهای مختلفی که چاپ میکنند، ویراستار ویژه دارند؛ مثلا اگر بخواهیم در این زمینه نمونه بیاوریم، میتوانیم از انتشارات گالیمار در فرانسه نام ببریم که برای تمام کتابها در موضوع تاریخ، جغرافی، حقوق، ادبیات و … ویراستار ویژه دارد.
او با بیان اینکه ویراستار مثل یک باغبان کارکشته است که کارش را با عشق انجام میدهد، ادامه داد: اصولا هر نوشته هم مانند یک درخت میماند که باید هرس شود. ویراستار کسی است که نوشته را هرس میکند و با حذف زواید یک کارِ شسته رفته تحویل میدهد، چه از نظر دستوری و چه اصالت واژگان. اثری که ویراستار داشته باشد، اصولی است و درهم و برهم نیست.
او در ادامه متذکر شد: تفاوت ما و اعراب در زبان در این است که ما در الفبا ۳۲ حرف داریم ولی آنها ۲۸ حرف دارند. آنها حرفهای «گ، چ، پ، ژ» را ندارند و یک ویراستار خوب میداند وقتی واژهای یکی از این حرفها را داشته باشد آن واژه مهر و شناسنامه ایرانی دارد؛ مثلا «تیراژه« که به معنی رنگینکمان است؛ بنابراین هیچ موردی ندارد که ما از واژه قوس و قزح استفاده کنیم که آن هم «قوس قزح» است نه قوس و قزح. یعنی بین این دو، حرف واو وجود ندارد. یک ویراستار جلو این اشتباهها را میگیرد.
سالمی به هجوم واژههای بیگانه به زبان فارسی در کتابها در صورت رعایت نشدن اصول ویراستاری اشاره کرد و گفت: اعراب واژه «گوهر» را از ما گرفتهاند و چون حرف «گاف» ندارند آن را به «جوهر» تبدیل کردهاند. اما در اینجا مسخرهتر آن است که با یک فرم ابلهانه آن را جمع بستهاند و به شکل «جواهرات» درآوردهاند. به طوری که الان سردر بسیاری از طلافروشیهای ما نوشته شده است، «جواهری» یا «جواهرفروشی» در حالی که سادهتر این است که بنویسند «گوهری» یا «گوهرگری».
او افزود: خیلیها باید بدانند واژهای که حرفهای «گچ، پژ» دارد هرگز نه تنوین میگیرد و نه با «الف» و «ت» جمع میشود، چون این کلمات مهر ایرانی بودن دارند. این واژهها را نمیتوانیم با «الف» و «ت» جمع ببندیم و به آنها تنوین بدهیم. برای مثال «پیشنهاد» که یک واژه ایرانی است، «الف» و «ت» نمیگیرد. یا گزارش. اگر کسی به این کلمهها «الف» و «ت» اضافه کرد و مثلا نوشت «پیشنهادات» یا «گزارشات» باید او را به جرم خیانت به زبان فارسی اعدام کرد! کلمههایی مثل پیشنهاد و گزارش که متاسفانه در صدا و سیما بیشمار با «الف» و «ت» جمع بسته میشوند باید با «ها» جمع بسته شوند. یا مثلا واژه ناچار، هرگز تنوین نمیگیرد و اگر کسی به آن تنوین بدهد باید او را هم به جرم خیانت به زبان فارسی اعدام کرد! چون این واژه حرف «چ» دارد و به روشنی میگوید من فارسی و ایرانی هستم. در اینجا میتوانیم از واژههای به ناچار یا از سر ناچاری استفاده کنیم. اخیرا هم مد شده است واژه خیلی فارسی خواهش را میگویند خواهشا، که این هم از آن غلطهای زیادی است!
او در ادامه درباره لزوم ویراستاری آثار در موسسههای انتشاراتی اظهار کرد: متاسفانه در ایران بسیاری از ناشران حاضر نیستند مبلغی به ویراستار بدهند تا آنها کار را ببینند و تصحیح کنند؛ به همین دلیل است کتابهایی که منتشر میشوند پر از غلطهای زشت و نامانوساند که مقدارشان از حد گذشته است. مثلا در کتاب مینویسند «به من اذن و اجازه میدهید» که این غلط است. چون اذن و اجازه هر دو یک معنی دارند و کنار هم قرار نمیگیرند.
این مترجم و ویراستار پیشکسوت همچنین گفت: ویرایش کاری تکنیکی و بسیار مهم است اما شاید تنها پنج درصد ناشران ما برای آثاری که منتشر میکنند ویراستار دارند. همین مسائل باعث شده آسیب زیادی به زبان فارسی وارد شود. مثلا در بسیاری از کتابها از واژه شئونات استفاده میکنند که اصلا معنی ندارد. اصل این واژه شأن است که جمع آن میشود شئون اما حالا چگونه خود واژه شئون را که جمع است دوباره جمع میبندند؟! یا مثلا در فیشهای حقوقی ما مبلغهایی را که از ما کم میکنند مینویسند جمع کسورات؟! یا در همین صدا و سیما به شعبههای بانک شعبات گفته میشود؟!
او با اشاره به اینکه بسیاری از این اشتباهها از سوی گزارشگرها و گویندههای اخبار در تلویزیون رخ میدهد، گفت: بعضی وقتها اخبار تلویزیون من را دیوانه میکند. تا به حال ۵۰۰ بار هم به تلویزیون زنگ زدهام و اشتباهها را گفتهام. آنها هم ظاهرا شنیدهاند اما هیچگاه رعایت نمیکنند. از دیگر مشکلات آنها این است که هر وقت دلشان بخواهد حرفهای گزارشگر و مدعو خود را قطع میکنند. مثلا گوینده اخبار با خبرنگار تلویزیون در زنجان درباره مراسم بعد از روز عاشورا صحبت میکند اما هنگامی که خبرنگار در حال گزارش دادن است، گوینده حرف او را قطع و خداحافظی میکند. یا اینکه معاون وزیر بهداشت و درمان درباره وضعیت بهداشت دهان و دندان کودکان در حال صحبت است اما گوینده وسط حرف او میپرد و حرف او را قطع میکند و به سراغ خبر دیگری میرود. خب اصلا اگر حرف او اهمیتی ندارد پس چرا به او زنگ زده میشود؟ این کار بسیار غلط است.
غلامحسین سالمی گفت: برای تلویزیون متاسفم که حتی گویندگانش شعر حافظ را هم غلط میخوانند و جالب اینجاست که بارها همان غلط را تکرار میکنند. خود من سه بار برای غلط خواندن یک شعر از سوی یک هنرپیشه و مجری به تلویزیون زنگ زدهام اما هر بار به من گفته شد، بله بله درست میگویید؛ ولی باز همان خانم هنرپیشه که خیال میکند بسیار فهمیده هم هست، شعر را اشتباه میخواند! اصلا انگار که در آن دستگاه عریض و طویل صدا و سیما یک نفر نیست که به این امور رسیدگی کند!
این ویراستار در ادامه با اشاره به تجربهاش در ویراستاری کتاب گفت: من تا به حال حداقل ۱۵۰ متاب را با ویراستاری به کتاب تبدیل کردهام. اما به خاطر حفظ آبرو حاضر نشدهام اسمم بر روی برخی از کتابها بخورد. مثلا کتابهایی مثل ترجمههای نوشتههای دانیل استیل و… . ولی به خاطر غم نان مجبور شدهام که شرافتمندانه آنها را ویراستاری کنم. اگر من یک ناشر خوب باشم همین الان یک ویراستار استخدام میکنم و تمام کتابهای ذبیحالله منصوری را دوباره ویراستاری میکنم. اما متاسفانه در ایران ویراستاری جدی گرفته نمیشود و این موضوع بسیار تلخ است. چون ویرایش لازمه نشر است و امیدوارم در آینده این اتفاق رخ بدهد.
او تاکید کرد: ویراستار باید زبان روز را بداند چون یک مترجم میتواند با یک دیکشنری حییم یک کتاب ۵۰۰ صفحهای را ترجمه کند، اما شرط دارد؛ اینکه شان نزول کلمات را بداند و به زبان فارسی مسلط باشد. کار ویراستار باید نظم داشته باشد و بداند چه واژهای چه معنایی میدهد. اما در ایران بسیاری از مترجمان خیلی از واژهها را نمیشناسند، حتی نویسندگان خوب و درجه یکمان نیز اشتباههای فاحش زیاد دارند.
سالمی به نقش ویراستار در موسسههای انتشاراتی بزرگ دنیا از جمله گالیمار در فرانسه اشاره کرد و گفت: اگر من به عنوان یک نویسنده یک کتاب داستان به یک ناشر بدهم و از او بخواهم که این کتاب را منتشر کند مسئول این انتشارات آن را به ویراستار ادبی انتشاراتش میدهد و این ویراستار ادبی است که تصمیم میگیرد کتاب من قابل چاپ است یا نه. اگر قابل چاپ باشد آن وقت روی جلد نام ویراستار نوشته میشود و این نوشته شدن نام ویراستار بر روی جلد تمام آثار ادبی آن موسسه انتشاراتی در آینده به اعتبار این آثار اضافه میکند؛ چون مخاطب با خود میگوید حتما این نویسنده یک گوهری در نوشتهاش داشته که این ویراستار حاضر شده کتاب او را ویراستاری کند و این موضوع یعنی فروش و مخاطب بیشتر. اما متاسفانه در ایران به این موضوع توجه نمیکنند و خریداری ندارد.
او اضافه کرد: من نمیگویم که ویراستاری تمام کتابها را به من بدهند، بلکه میگویم ناشران ویراستار داشته باشند تا در کتابهایی که منتشر میکنند، اشتباههای زشت و شرمآور رخ ندهد. الان در کتابخانه من از مترجمان نازنین کشورمان کتابهایی وجود دارد که باورتان نمیشود این اشتباهها را آنها مرتکب شدهاند. اصلا برخی از آنها باعث شده که من بیمار شوم.
این ویراستار درباره اشتباههای زبانی در حوزه کتاب، نشریه و گفتار در صدا و سیما گفت: الان در بین بازیکنان فوتبال بازیکنی وجود دارد که گزارشگران تلویزیون و نویسندگان روزنامهها به او جاوی یا ژاوی میگویند در حالی که در زبان اسپانیایی اصلا حرف «ج» یا «ژ» وجود ندارد! نام این فرد چاوی است. من در اینباره ۱۰بار به تلویزیون زنگ زدهام و با یکی از مسئولان اخبار ورزشی هم صحبت کردهام، اما باز هم این اشتباه را تکرار میکنند. یا مثلا نام یک مربی ژوزه مورینیو است اما به او خوزه مورینیو میگویند در حالی که در زبان پرتغالی اصلا حرف «خ» وجود ندارد. این گند را هم فرانسویها به تمام زبانها زدهاند. مثلا تنگه مشهوری به نام ماگلان وجود دارد که فرانسویها آن را به ماژلان ترجمه کردهاند در حالی که در زبان اسپانیایی حرف «ژ» نداریم.
او در ادامه گفت: اگر الان به اسپانیا بروید و اسم «دن کیشوت» را بیاورید، کسی این اسم را نمیشناسد به خاطر اینکه اسم این آدم «دن کی خوته» است. اما چون آقای قاضی این کتاب را از زبان فرانسه به فارسی برگردانده، آن را «دن کیشوت» ترجمه کرده است. یا مثلا الان هیچ آدم روسی حاضر نیست اسم بچهاش را میشل بگذارد؛ آنها نام فرزندشان را میخائیل میگذارند، یا مثلا در آمریکا مایکل و در فرانسه میشل داریم. اما ترجمههایی که از آثار به فارسی صورت میگیرد پر از اینگونه اشتباههاست. یعنی میبینیم که یک فرانسوی نام فرزندش را مایکل گذاشته است.
او در پایان با بیان اینکه برای رفع مشکلات زبانی و ویرایشی آثاری که منتشر میشود هیچ امیدی ندارد گفت: من این موضوعات را میگویم اما امیدی ندارم که اتفاقی بیفتد؛ چرا که به قول شاعر، گوش اگر گوش تو، ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. / ایسنا