قلم، فرهنگ ایرانی دارای سابقه کهن و درخشان است، از آنجا که غنا و عمق هر فرهنگی تا حد زیادی بسته به قدمت آن فرهنگ میباشد، فرهنگ ایرانی با سابقهای طولانی و در مواجهه با تنگناهای گوناگون آبدیده شده و استحکام لازم را بهدست آورده است.
اطمینان ایرانی از زیربنای فرهنگی خود باعث شده که او از زمان تشکیل اولین امپراتوری جهان به دست خود تاکنون، از طرح فرهنگهای دیگر در کنار فرهنگ خود نهراسید، بدین ترتیب، فرهنگ ایرانی از تجربیات فرهنگی دیگران، استفاده کرده و به رشد و ترقی خود ادامه داده است.
ایرانیان در مواجهه با فرهنگ اسلامی نیز، به همین شیوه عمل نمودند، آنها هنگامی که از اصول و ویژگیهای انسان دوستانه و مترقی فرهنگ اسلامی آگاهی پیدا کردند، آن را با آغوش باز پذیرفتند.
با گرایش ایرانیان به فرهنگ اسلامی، بر روی ریشه و شجره طیبه توصیه به عنوان محور فرهنگ اسلامی درختی تنومند بهوجود آمد که باعث شد فرهنگ و تمدن اسلامی در سراسر جهان گسترش یابد.
بدون شک، گسترش فرهنگ اسلامی، مدیون استفاده از تجربیات طولانی ایرانیان با فرهنگ بود، بدینگونه عقل ایرانی در کنار شرع مقدس، در قرون اولیه اسلامی حماسه آفرید و فرهنگ ایرانی که در این هنگام با فرهنگ اسلامی آمیخته بود، مبنایی استوار برای پیشرفت علوم در همه رشتهها پدید آورد، اما متأسفانه بعدها نهتنها بر روی آن درخت تنومند چیزی فزوده نشد، بلکه در بسیاری از موارد رشد آن نیز متوقف شد، رکود فرهنگ ایرانیان در قرون بعد، دلایل متعددی داشت که وجود حکام مستبد و فرهنگستیز از آن جمله است.
از زمان ورود اعراب مسلمان تاکنون، فرهنگ اسلامی در ایران با فراز و نشیبهای گوناگونی مواجه بوده است، هرچند سلسلههای گوناگون همه شعار اسلام سر میدادند، اما در عمل، هیچ کدام از آنها نتوانستند یا نخواستند آن فرهنگ و تمدن درخشان اولیه را حفظ کنند و آن را استمرار بخشند، از طرفی، دست به دست شدن سریع قدرت، باعث میشد که دستاوردهای گذشته بر باد رود، حمله مغولها به ایران، از جمله مواردی بود که ضربه سنگینی به فرهنگ اسلامی وارد کرد، اما بهرغم این فراز و نشیبها، گردبادهای خشونت و جهالت نتوانستند فرهنگ اسلامی را از ادامه حیات بازدارند.
با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، توجه به فرهنگ اسلامی در رأس کارها قرار گرفت، این امر از آنجا اهمیت پیدا کرد که پیروزی انقلاب اسلامی مدیون تکیه کردن رهبران آن بر فرهنگ اسلامی بود، بنابراین همچنان که نظام با تکیه بر فرهنگ اسلامی بر سر کار آمده بود، برای تداوم حیات نیز میبایست بر فرهنگ اسلامی تکیه میکرد، بدیهی است در جمهوری اسلامی، هدف سیاستهای رسمی تقویت و گسترش فرهنگ اسلامی بوده است، اهمیت جایگاه فرهنگ اسلامی ایرانی در آیندهنگری نظام جمهوری اسلامی و چشمانداز برنامه بیستساله کشور در حدی است که نه تنها ضرورت ایجاد نقشه راه و مهندسی فرهنگی کشور را رهبری نظام به صراحت و قاطعیت اعلام کرده، بلکه با جدیت اجرای این امر را از مسئولان و متولیان نظام خواستار شده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی که در حقیقت پیروزی اسلام بر سردمداران کفر جهانی بود و به دنیا نشان داد که دین مخصوصاً اسلام می تواند به عنوان یک قدرت جهانی علیه زورمداران دنیا عرض اندام نماید و در مقابل قدرت ها بایستد، قدرتمندان سیاسی دنیا مخصوصاً غرب در صدد برآمدند در مقابل این فرهنگ بایستند یا آن را نابود کنند یا جلوی گسترش آن را بگیرند و یا آن را از کارایی بیاندازند، در هر مورد هجوم هایی بردند، که امروز نیز با نوعی مشکل تر و برنده تر، تهاجم فرهنگی علیه انقلاب اسلامی در سطح جهان ادامه دارد.
تهاجم فرهنگی به این معنا است که دشمن مسلمانان می خواهد منابع قدرت آنان را تحت سلطه خویش قرار دهد و از ما اذن و اجازه نمی طلبد و برای وصول به مقصود، حمله و هجوم را آغاز کرده است، هر هجوم و تهاجمی دارای شکل خاص و واجد ابزار ویژه ای است، هم چون ابزار نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که ابزار فرهنگی گاه به عنوان مقدمه، گاه متمّم و مکمّل به کار برده می شود.
تهاجم فرهنگی یعنی دشمن ابزارهای غیر نظامی و غیر اقتصادی و غیر سیاسی را به کار می گیرد تا افکار و آرای مردم را برای پذیرش هجوم ناگهانی یا نفوذ تدریجی به منظور تصرف و تملّک منابع و منافع مادی و معنوی آنان مهیا کند.
در سال (۱۹۹۹ م) خانم «فرانسیس استیونر فرساندرس» از متخصصان جنگ جهانی دوم کتابی را با عنوان «جنگ سرد فرهنگی» منتشر و به نقش سازمان سیا در استفاده از روشهای نرم فرهنگی یا تهاجم فرهنگی پرداخت.
نویسنده بر این اعتقاد است که پس از جنگ دوم جهانی، «جنگ سرد» که شاخصه های اصلی آن دفاعی، نظامی و استراتژیک بود بهعنوان عمده ترین چالش بین دو ابرقدرت آمریکا و شوروی تعریف و بازشناسی شد، اما در این رویارویی بزرگ روند مهم و تعیین کننده تری نیز وجود داشت که به دور از چشمان حریف و توسط آمریکا شکل گرفت و آن «جنگ سرد فرهنگی» بود، از ویژگی های این جنگ علیرغم بزرگی اثر آن، این بود که تصور نمی شد اصلاً چنین جنگی وجود دارد، این جنگ در همه ابعاد فرهنگی از جمله ادبیات و هنر صورت گرفت، سازمان سیا با کنترل روزنامه ها، مجلات، داستان ها، فیلم ها و حتی نفوذ گسترده بر روی نویسندگان، منتقدان و نخبگان برجسته علمی و سیاسی نقش بسیار مهمی را در این زمینه ایفا کرد.
این نویسنده فصل بیستم کتاب خود را تحت عنوان تهاجم فرهنگی به رشته تحریر درآورده و تهاجم فرهنگی را استراتژی فرهنگی سازمان پیمان آتلانتیک (ناتو) معرفی می نماید.
خانم ساندرس میگوید: سازمان سیا در مقام وزارت فرهنگ بلوک غرب عمل کرد و به تأسیس کنگره آزادی فرهنگی پرداخت، از مهمترین اقدامات کنگره آزادی فرهنگی ایجاد نشریات روشنفکری در پاریس، برلین و لندن با صرف پول های کلان بود، مقابله با روحیات ضد آمریکایی در میان روشنفکران اروپای غربی با ارائه تصویری زیبا از ایالات متحده امریکا جزء اهداف اصلی آن محسوب می شد که بسیاری از دانشگاههای معتبر کشورهای غربی زیر سیطره سازمان سیا در همین راستا قدم برمی داشتند.
همان گونه که می دانید پیمان ناتو از سوی غرب برای مقابله با شرق شکل گرفت ولی چون نظامی بود و سر و صدا داشت غربیها به این نتیجه رسیدند که با پنبه و روش نرم هم می توان با شرق مبارزه کرد و تهاجم فرهنگی را ایجاد نمودند تا با کشورهای دنیا که مخالف آنها هستند مبارزه کنند.
مقام معظم رهبری در مورد تهاجم فرهنگی تذکرات خیلی مهم و خوبی داده اند و همیشه به ملت ایــران در مورد تهاجم فرهنـگی سفارشات لازم را مینمایند و آگاهیهای لازم را ارائه مینمایند.
ایشان می فرمایند: «تهاجم فرهنگی یک سنگر و جبهه شناخته نشده دشمن است، لذا باید آن را شناخت.» معظم له می فرمایند: امروزه دشمن بعد از ناکامی در محاصره اقتصادی و جنگ، مجدداً به تهاجم فرهنگی روی آورده اند.
رهبر انقلاب تهاجم فرهنگی را تزریق تفاله های دست دوم فرهنگ غرب به ملت ما می دانند و می فرمایند فرهنگ غرب «سلطه طلبی» را با خود همراه دارد و نشانه آن تحمیل این فرهنگ در جریان استعمار ملت هاست، همین خصوصیت، حالت تهاجمی به این فرهنگ داده است، دشمنان نظام دینی که همان استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا قرار دارد، برای به انزوا کشاندن و خارج ساختن جوانان از صحنه و در نتیجه خالی شدن عقبه انقلاب اسلامی از نیروی با نشاط و پرشور و با ایمان و اثرگذار جوان، نقشه های مختلفی را به اجرا درآورده اند که مجموعه اینها را می توان در تهاجم فرهنگی ملاحظه نمود.
مقام معظم رهبری غفلت در برابر تهاجم فرهنگی را بهعنوان یک آسیب بسیار خطرناک نام می برند و می فرمایند: «دشمن به شدت مشغول تهاجم فرهنگی است و این تهاجم گاهی با دست عنصر خودی غافل، بی توجه و فاقد بینش صحیح سیاسی انجام می گیرد»
برای مقابله با تهاجم فرهنگی و همچنین گسترش فرهنگ ایرانی اسلامی، دستگاه های مختلفی همچون سازمان تبلیغات اسلامی نقشی مهم و اساسی دارند.
سازمان تبلیغات اسلامی از جمله نهادهایی است که با هدف اعتلای فرهنگ نغز و پربار اسلام راستین و تبلور حیات معنوی و تعیین و ترویج شاخص های اعتقادی، تشکیل شده است، در طی سالهایی که از فعالیت این سازمان سپری شده است به اقتضا، نیازمندیهای مطرح در سطح جامعه و به تناسب سیاستهای کلی نظام اسلامی فعالیتهای این سازمان دستخوش تغییر و تحول بوده است.
پیرو تحولاتی که لازمه وجودی یک نهاد پویاست، و با عنایت خاص مقام معظم رهبری، از سال ۱۳۸۰ هجری شمسی محورهای اساسی آموزش، تحقیق و پژوهش، نشر و گسترش فرهنگ و معارف اسلامی و انس با قرآن، با بهرهگیری از ابزارهای جدید و فن آوری روز در سرلوحه فعالیت این سازمان قرار گرفت.
در ماده ۵ اساسنامه سازمان تبلیغات اسلامی، بخشی از اهداف این سازمان اینچنین بیان شده است:
احیاء و اشاعه اندیشه تابناک اسلام در همه زمینههای مورد نیاز و تقویت روح عبودیت الهی و ترویج اخلاق اسلامی در میان مردم به ویژه نسل جوان.
دفاع از اصول اسلام، نظام مقدس جمهوری اسلامی و آرمانهای انقلاب اسلامی و شناخت توطئههای فرهنگی تبلیغی بیگانگان و تبیین انحطاط و بطلان مکتبهای الحادی و انحرافی و مبارزه با آفتهای التقاط و تحجر با تکیه بر جامعیت اسلام.
گسترش کمی و کیفی تبلیغات دینی مردمی و برانگیختن احساس مسئولیت عمومی در قبال اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
همانطور که خوانده شد، یکی از اهداف مهم سازمان تبلیغات اسلامی، شناسایی توطئه های فرهنگی و گسترش فرهنگ ایرانی اسلامی است که اکنون باید دید سازمان تبلیغات اسلامی در تحقق این اهداف چه میزان موفق بوده است.
پس از انتصاب حجت الاسلام قمی بعنوان رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور که از سوی مقام معظم رهبری انجام شد، این سازمان تحرک بیشتری به خود گرفت و در استان کرمانشاه نیز با انتصاب یک نیروی جوان و فعال، این تحرکات بیشتر به چشم آمد.
حجت الاسلام یوسف احمدی مدیرکل جوان تبلیغات اسلامی استان کرمانشاه پس از انتصاب خود، روش میدانی و حضور در میان مردم را جایگزین روش پشت میز نشینی کرد و همین امر در کنار روحیه بالای خدمت رسانی، دغدغه مندی و انقلابی ایشان باعث شد که انتظارات فعالان فرهنگی با توجه به مشکلات و توطئه های فرهنگی از ایشان بالا رود، اما متاسفانه بعد از گذشت ۷ ماه از آغاز بکار ایشان بعنوان مدیرکل تبلیغات اسلامی، هنوز آنچه که باید رخ دهد، عملی نشده است و باید دید چه موانعی بر سر راه فعالیت های این سازمان قرار گرفته است که در یک مورد میتوان به عدم تشکیل جلسات شورای فرهنگ عمومی استان اشاره کرد.
اکنون باتوجه به مواردی که ذکر شد، جدی گرفتن نفوذ فرهنگی بسیار مهم و حائز اهمیت است که در این بین انتظار میرود سازمان تبلیغات اسلامی با جدیت بیشتری در جهت مقابله با این نفوذ قدم بردارد.