گروه سیاسی: صادق زیباکلام «استاد سیاسی دانشگاه» در یادداشتی نوشت: غم انگیزتر از تلاش تندروها در لِه کردن ظریف در مجلس، دفاع وی بود. همهی تلاش او در برابر توهینها و اتهامات تندروها آن بود که “چگونه دلتان میآید این حرفها را بمن بزنید؟ من با شهید سلیمانی سری سوا داشتم و مثل یک روح در دو کالبد بودیم. اگرباور نمیکنید از سیدحسن نصرالله بپرسید؛ اگر باز هم باور نمیکنید ازحشد الشعبی، حزب الله و از سایر انقلابیون بپرسید. من تمام برنامههایم در هماهنگیِ با انقلابیون منطقه است. چطور دلتان میآید من را متهم به غربگرایی و سازش با آمریکا بنمایید؟!”
همه تلاش ظریف آن بود که به تندروها بگوید “ظاهر من ممکنه یکمقدار مرتب و شیک باشه با ریش پورفسوری؛ ولی اشتباه نکنید من مورد تایید انقلابیون هستم”.
ایکاش به جای آن رویکرد ملتمسانه، ایشان برای یکبار هم که شده درطول قریب به چهل سال عمر دیپلماتیکشان، حاضر میشدند بجای آنکه قربان صدقه تندروها بروند که او را تایید کنند، به آنها میگفتند که چه کسی امروز میبایستی پاسخگو باشد، من یا شما؟
من باید پاسخگو باشم یا شما که با دیپلماسیِ انقلابیتان کشور را به این روز انداختهاید؟ من بایستی پاسخگو باشم یا شما که چهل سال است با اصرار بر ایدئولوژی آمریکاستیزی، غربستیزی، استکبارستیزی، تیشه بر ریشه منافع ملّی ایران زدهاید؟
ایکاش با صدای بلند در خانه ملت از تندروها میپرسید: چقدر مملکت بایستی تاوان اصرار شما برصدورانقلاب، نابودی اسرائیل و مرگ بر آمریکا را بپردازد؟ دلار به چند دههزار و سکه به چند میلیونتومان باید برسد تا شما به خود آیید که چهل سال است اصرارتان بر آمریکاستیزی چه بلایی بر سر کشور آورده؟
ای کاش به جای اصرار بر اینکه اگر من را قبول ندارید از قاسم سلیمانی میپرسیدید، به تندروها میگفتند که چرا یکبار از مردم نمیپرسید که در خصوص حضور در یمن، نابودی اسرائیل، حمایت از دیکتاتوری بشاراسد وحزب الله، چه نظری دارند؟
ایکاش به تندروها میگفتند، چرا وقتی سیاستهای انقلابی شما، اقتصاد کشور را فلج میسازد، انگشتِ اتهام را به سمت دولت میگیرید؟ چرا “صورتحساب مرگ برآمریکا” را برای دولت میفرستید؟دولتی که آه ندارد تا با ناله سودا کند و “هشتش گرو نهش” است. چرا وقتی اصرار بر نابودی اسرائیل، اقتصاد کشور را به زانو در میاورد، میروید به سروقت سلاطین سکه، قیر، ارز، ستون پنجم و…
.ایکاش جناب ظریف برای یکبار هم که شده بود در طول چهل سال خدمتش در وزارت خارجه میتوانست در هیبت وزیرخارجه دکترمصدق، شهید راه وطن-دکتر سیدحسین فاطمی ظاهر میشد.
همه تلاش ظریف آن بود که به تندروها بگوید “ظاهر من ممکنه یکمقدار مرتب و شیک باشه با ریش پورفسوری؛ ولی اشتباه نکنید من مورد تایید انقلابیون هستم”.
ایکاش به جای آن رویکرد ملتمسانه، ایشان برای یکبار هم که شده درطول قریب به چهل سال عمر دیپلماتیکشان، حاضر میشدند بجای آنکه قربان صدقه تندروها بروند که او را تایید کنند، به آنها میگفتند که چه کسی امروز میبایستی پاسخگو باشد، من یا شما؟
من باید پاسخگو باشم یا شما که با دیپلماسیِ انقلابیتان کشور را به این روز انداختهاید؟ من بایستی پاسخگو باشم یا شما که چهل سال است با اصرار بر ایدئولوژی آمریکاستیزی، غربستیزی، استکبارستیزی، تیشه بر ریشه منافع ملّی ایران زدهاید؟
ایکاش با صدای بلند در خانه ملت از تندروها میپرسید: چقدر مملکت بایستی تاوان اصرار شما برصدورانقلاب، نابودی اسرائیل و مرگ بر آمریکا را بپردازد؟ دلار به چند دههزار و سکه به چند میلیونتومان باید برسد تا شما به خود آیید که چهل سال است اصرارتان بر آمریکاستیزی چه بلایی بر سر کشور آورده؟
ای کاش به جای اصرار بر اینکه اگر من را قبول ندارید از قاسم سلیمانی میپرسیدید، به تندروها میگفتند که چرا یکبار از مردم نمیپرسید که در خصوص حضور در یمن، نابودی اسرائیل، حمایت از دیکتاتوری بشاراسد وحزب الله، چه نظری دارند؟
ایکاش به تندروها میگفتند، چرا وقتی سیاستهای انقلابی شما، اقتصاد کشور را فلج میسازد، انگشتِ اتهام را به سمت دولت میگیرید؟ چرا “صورتحساب مرگ برآمریکا” را برای دولت میفرستید؟دولتی که آه ندارد تا با ناله سودا کند و “هشتش گرو نهش” است. چرا وقتی اصرار بر نابودی اسرائیل، اقتصاد کشور را به زانو در میاورد، میروید به سروقت سلاطین سکه، قیر، ارز، ستون پنجم و…
.ایکاش جناب ظریف برای یکبار هم که شده بود در طول چهل سال خدمتش در وزارت خارجه میتوانست در هیبت وزیرخارجه دکترمصدق، شهید راه وطن-دکتر سیدحسین فاطمی ظاهر میشد.