او یکسالوچندماه است که عازم ریاض شده، اما در این دوره زمانی بخت، خیلی یار روابط دو کشور نبوده است. مرگ ملک عبدالله، پادشاه سابق عربستان، رویکارآمدن گروه جدید و برکناری سعودالفیصل، وزیر خارجه چندین دهه اخیر عربستان، روی ناخوش سردمداران جدید ریاض به تهران، جنگ یمن، بحران سوریه و مسائل منطقهای دیگر، همه و همه علتهای ناخوشبودن رابطه دو کشور در یک سال اخیر است. سفیر، البته هنوز به آینده رابطه خوشبین است. صادقی پیش از اینهم، سابقه سفیربودن در ریاض را داشت؛ سابقهای که به اواخر دولت اصلاحات برمیگردد، سالهایی که به نوعی رابطه تهران- ریاض دوران طلایی خود را طی میکرد.
با آغاز کار دولت نهم و دهم، صادقی به تهران بازگردانده شد؛ در همان سالها رابطه بهبودیافته در دوران سازندگی و دوران اصلاحات به کما فرستاده شد. اکنون صادقی، میراثدار رابطهای است که دوران فرودش را طی کرده و دو طرف خواهناخواه باید آن را تغییر دهند. صادقی سابقه سفارت در کویت و ابوظبی را هم در کارنامه کاری خود دارد، علاوه بر آنکه سه دوره هم مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه بود. تجربه سالها کار در حوزه کشورهای عربی و خاورمیانه میتواند امید به بهبود رابطه با ریاض را نوید دهد، البته نباید از یاد برد که این، یک جریان یکطرفه نیست.
آخرین خبری که از کشور محل مأموریت شما (عربستان) آمده، این است که سه ایرانی در شرق عربستان اعدام شدهاند. جریان چه بود؟ چرا پروندهای که از سال ٩٠ باز شده الان اجرا شد و چرا در سکوت خبری این اتفاق رخ داد؟
پرونده اعدام سه شهروند ایرانی که ١٧ آبان اتفاق افتاد، مربوط به سال ١٣٩٠ میشود که این افراد به جرم مواد مخدر دستگیر و دادگاهی شدند. آنها ١١ نفر بودند که شش نفرشان پاکستانی و پنج نفرشان ایرانی بودند. دو نفر از ایرانیان به دلیل اینکه از موضوع هیچ اطلاعی نداشتند، تبرئه شدند، اما متأسفانه سه نفر دیگر براساس حکمی که صادر شد اعدام شدند.
یعنی دو نفر آزاد شدند؟
بله، آزاد شدند و به ایران برگشتند. ما در حال پیگیری موضوع هستیم. البته قبلا خواهان تبرئه سه نفر دیگر هم بودیم که موفق نشدیم، چون گفتند جرم مربوط به مواد مخدر است و باید روند قانونی خود را طی کند.
گفته شده آنها وکیل نداشتند، یعنی عربستان در این باره همکاری نکرده است. آیا دسترسی کنسولی به این سه نفر داشتید؟ توانستید آنها را ببینید؟
ملاقاتهایی صورت گرفت، ولی متأسفانه با خود این افراد ملاقاتی انجام نشد.
پس ملاقاتهایی که میفرمایید با چه کسانی بوده است؟
با مقامات وزارت کشور؛ از جمله وزیر کشور وقت، آقای احمد بن عبدالعزیز، صحبت شد و موضوع پیگیری شد، ولی بخش کنسولی ما نتوانست در دادگاه حضور پیدا کند.
چند زندانی دیگر در عربستان داریم؟ چند نفر از آنها حکم اعدام دارند؟
این موضوع از طریق بخش کنسولی وزارت امور خارجه در حال پیگیری است و آقای قشقاوی که معاون امور کنسولی وزارت امور خارجه هستند، ریز جریانات را میدانند و در این باره موضعگیری میکنند.
بله، ولی مگر در این موارد از سفارت کمک نمیگیرند؟
بله سفارت دنبال میکند، ولی لزومی نمیبینم که درباره آن صحبت کنم.
ولی آقای سفیر، برای من جای سؤال است که چرا این موضوع در سکوت خبری انجام شد و چرا کسی از طرف سفارت و وزارت خارجه در این باره صحبت نکرد که سه ایرانی به اعدام نزدیک هستند. شاید به کمک دیپلماسی رسانهای میشد این حکم را به تأخیر انداخت، شما چنین تصوری ندارید؟
متأسفانه مقامات سعودی ما را در جریان قرار ندادند که قرار است این حکم را اجرا کنند.
سفارت از صدور این حکم مطلع بود؟
بله، دنبال هم کردیم. در آن مقطع، هم با معاونت حقوقی وزارت کشور و هم با وزیر کشور در این باره صحبت شده بود، ولی در جریان نبودیم که حکم میخواهد اجرا شود.
شما نگران نیستید که باز چنین احکامی داشته باشیم؟
بله، چون تعدادی در آنجا هستند که اتهامشان واردکردن مواد مخدر است. در یکی از دادگاهها بخش کنسولی ما هم شرکت کرد و در دادگاه بعدی هم شرکت خواهیم کرد؛ یعنی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ریاض همه توان خود را به کار میگیرد تا بتواند همه افرادی را که به این اتهام دستگیر شدهاند، آزاد کنند.
شما بیش از یک سال است که به ریاض رفتهاید. در این یک سال هیچ خبر خوبی از ریاض نشنیدهایم. علاوه بر یکسری حوادث بد، سطح روابط هم خوب نیست. چه اتفاقی در حال وقوع است؟
درباره اینکه چرا در این یک سال روند مناسبات سیاسی دو کشور اینگونه شده است و نهتنها رو به جلو نبوده است بلکه یک بازگشت به عقب داشتهایم و وضعیت حاد شده است، باید بگویم که مناسبات سیاسی دو کشور بعد از انقلاب همواره فرازوفرود داشته است. یک مرحله در زمان پیروزی انقلاب بود که یک نظام پادشاهی در ایران از بین رفت و یک نظام با قید اسلامی روی کار آمد. از همان ابتدا یک مقدار اختلاف بین ما به وجود آمد. در مرحله جنگ تحمیلی هم کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس ازجمله عربستان در کنار رژیم بعثی عراق قرار گرفتند که این هم یک مشکل جدی در مناسبات دو کشور به وجود آورد. در مرحله سوم که میشود گفت نقطهعطفی در مناسبات دو کشور بعد از قطعنامه ۵٩٨ بود وارد مرحله نوینی شدیم. در این زمان و بهخصوص پس از اینکه رژیم بعثی عراق، کویت را اشغال کرد یک نقطه عطف برای کشورهای منطقه بود که یک بازنگری جدی در مناسبات سیاسی خودشان با ایران داشته باشند. ما از این مرحله به بعد رفتهرفته به سمت بهبود مناسبات حرکت کردیم. در دوران سازندگی، آقای هاشمی اهتمام خاصی به گسترش رابطه با عربستان سعودی داشتند که البته در این کار هم موفق بودند، چون در آن مقطع خاص این حرکت یک جسارت خاصی میخواست و این جسارت را آقای هاشمی داشتند. آقای هاشمی ضربه محکمی به دیوار بیاعتمادی که بین دو کشور شکل گرفته بود و بیتردید دیگران هم در آن دخالت داشتند، زدند. این حرکت ادامه پیدا کرد تا دوران اصلاحات و با توجه بهخصوصیات و ویژگیهای رئیس دولت اصلاحات، و پایگاه گسترده مردمی که ایشان داشت مناسبات دو کشور وارد مرحله نوینی شد. یعنی میتوانیم بگوییم روندی که از دوران دولت سازندگی شروع شده بود، در دوران اصلاحات استمرار پیدا کرد و ما در مناسباتمان به یک دوره طلایی رسیدیم. درواقع، شرایط دو کشور در این دوره طلایی تا یک حد بالایی فضایی را برای دو کشور باز کرد و موانع در عرصههای مختلف برداشته شد. در این فاصله توانستیم گامهای بلندی در روابط بین دو کشور برداریم و به سمتی میرفتیم که مناسبات دو کشور بزرگ و مسلمان و تعیینکننده منطقه به یک رابطه تثبیتشده برسد. وقتی صحبت از تحکیم مناسبات میکنیم به این معنا است که عوامل حاشیهای نمیتواند به آن آسیب جدی برساند. در دولت نهم و دهم -یعنی دولت عدالتگستر مهرورز- ما وارد یک مرحله جدید شدیم و شرایط آرامآرام به دوران قبل از دوران دولت سازندگی برگشت. تا به دولت دکتر روحانی رسیدیم. ایشان اهتمام ویژهای به رابطه با کشورهای منطقه و بهطور خاص همسایگان دارند. میتوان گفت اولویت اول سیاست خارجی دولت آقای دکتر روحانی همکاری گسترده و همهجانبه با کشورهای همسایه است که در بین آنها کشورهای حاشیه خلیج فارس و در بین آنها عربستان سعودی از اولویت بیشتری برخوردار است. گامهای خوبی هم برداشته شد ولی متأسفانه عربستان سعودی نتوانست به گامهای برداشتهشده، جواب درخوری بدهد. اتفاقات دیگری در منطقه به وقوع پیوست که به این جو بیاعتمادی دامن زد و نمک روی زخم شد. ما الان با دشواریهای زیادی مواجه هستیم، ولی با توجه به اهتمامی که دولت یازدهم و بهخصوص رئیسجمهوری دراینباره دارند، من به ادامه رابطه خوشبین هستم.
این خوشبینی چه زمانی به واقعیت تبدیل میشود؟
نمیتوانم دقیق بگویم که مثلا یک سال آینده یا دو سال آینده. ولی طرفین در سه دهه گذشته که به شکلهای مختلف رابطه با همدیگر را تجربه کردهاند امروز این باور را پیدا کردند که موانع را بردارند و به سمت یک تشنجزدایی واقعی بروند.
برخی تحلیلگران داخلی نقش تغییر حاکمیت در عربستان یا جوانبودن افرادی را که اکنون سرِ کار هستند در ایجاد این وضعیت نامناسب مؤثر میدانند. اما در تحلیل شما نقش تغییر افراد درون حاکمیت عربستان را خیلی پررنگ نمیبینم. به نظر شما این موضوع نقش زیادی ندارد؟
جابهجاییهایی که درون حاکمیت صورت میگیرد بهصورت طبیعی یک مقدار تغییراتی را ممکن است بهوجود آورد اما سیاستهای کلی دستخوش تغییر نمیشود. باور من این است که پادشاهی عربستان سعودی تغییرات جدی در مناسبات سیاسی خودش و به طور مشخص در رابطه با جمهوری اسلامی ایران نداده است یا تصمیم جدیدی در این باره نگرفته است. بههرحال آنها الان در دوره گذار قرار دارند. این دوره گذار ممکن است یک مقدار پستی و بلندی داشته باشد یا در بعضی مسائل سکته به وجود بیاورد، ولی من تغییر جدی در جهتگیری سیاسی آنها نمیبینم.
شما بهعنوان سفیر ایران که در ریاض حضور دارید و با آنها در تعامل هستید بین دستگاه دیپلماسی که سعودالفیصل در رأس آن بود و دستگاه دیپلماسی که عادلالجبیر در رأس آن است تفاوت چندانی نمیبینید؟
اول اینکه مرحوم سعودالفیصل ۴٠ سال سابقه کار داشت، دوم اینکه او عضو خانواده سلطنتی بود، سوم اینکه ایشان مرد تصمیمگیری بود و وقتی یک تصمیمی میگرفت حاکمیت بهصورت کامل پشت او بود و کسی روی حرف او حرف نمیزد. طبیعی است که با این ویژگیها با عادلالجبیر تفاوت داشته باشد. ولی در سیاست کلی، اینطور نیست که آقای جبیر بتواند خط خاصی را دنبال کند و وزارت خارجه عربستان نیز مثل سایر وزارتخانههای کشورهای مختلف، مجری است. ممکن است ادبیات و مواضعشان با سابق متفاوت باشد، ولی در مواضع کلان مشترک هستند و اختلافی بینشان بهوجود نیامده است.
خیلیها در ایران، حتی در میان مردم عادی، نگران مواضع جدید عربستان و موضعگیری مقامات این کشور هستند و آن را تندروانه و از موضع بالا میبینند. تحلیل شما دراینباره چیست؟
بههرحال این دو کشور با هم همسایه هستند، هر دو مسلمان هستند و بهعنوان دو بازیگر مهم در منطقه و دنیای اسلام ایفای نقش میکنند. تقریبا میشود گفت همه جهانیان دراینباره اتفاق نظر دارند. ما درخصوص سیاستهای منطقهای مثل سوریه و یمن و بعضی سیاستهای دیگر اختلاف نظر داریم اما اینکه نحوه برخورد با این اختلافات به چه شکلی باشد قابل تأمل است. دو کشوری که در این منطقه تعیینکننده هستند و ایفای نقش میکنند اگر بخواهند برخورد متمدنانهای داشته باشند میتوانند با بهرسمیتشناختن این اختلافها و با توجه به نقاط اشتراک بسیار زیادی که وجود دارد، به سمت عادیسازی مناسبات حرکت کنند و بعد آرامآرام پروندههای اختلافی را باز کنند و برای حلوفصل آن گام بردارند.
آیا در عمل آن چیزی که در ریاض میبینید همینقدر واقعگرایانه و تحلیلگرایانه است؟
من چشمانداز را مثبت میبینم. چون باور من این است که دو کشور راه دیگری ندارند، یا باید این حرکات تشنجآلود و خصمانه را ادامه دهند که به اعتقاد من به مصلحت هیچکدام و حتی منطقه و جهان اسلام نیست. دنیای اسلام و حتی کشورهای غربی روی مناسبات این دو کشور متمرکز شدهاند و میگویند اگر این دو کشور رابطه خود را درست کنند، خیلی از مسائل منطقه حل میشود و با سرعت بیشتری میتوان راهحل و فرمولی پیدا کرد که منطقه به یک ثبات و آرامش برسد و بتواند به رشد و حیات طبیعی خودش ادامه دهد. در خود دو کشور هم این تحلیل در حال شکلگرفتن است که باید مشکلاتشان را حل کنند. مشکل دیگری که وجود دارد این است که هیچکدام از دو طرف نمیتواند طرف مقابل را نادیده بگیرد. یک نگاه «دیدهانگارانه» میتواند فضای جدیدی را برای دو کشور، فراهم کند. اگر طرفین نخواهند همدیگر را ببینند کار دشوار میشود. ایران جزئی از راهحل است، نه جزئی از مشکل و متقابلا ایران هم باید به عربستان یک دید واقعبینانه داشته باشد، چون عربستان هم جزء بزرگی از جهان اسلام است. رابطه این دو کشور در دوران سازندگی و اصلاحات میتواند چراغ راهی باشد که وارد مرحله نوینی بشویم تا در آن بتوانیم مناسباتمان را تثبیت کنیم.
آیا نشست وین درباره سوریه میتواند نقطه شروع برای بهبود رابطه باشد؟
به باور من این یک نقطه عطف است که ایران وارد این مجموعه شده و فعال هم هست که میتواند به حل منازعات منطقهای و همچنین مناسبات سیاسی دو کشور کمک کند، البته اگر طرف مقابل نیز از این فرصت درست استفاده کند. دیدگاه شخصی من این است که بههرحال با توجه به روندی که ما با آن مواجه هستیم و فضای سیاسی تلخ و آلوده حاکم بر دو کشور، سه گزینه پیش روی ماست؛ اول اینکه به این فضا دامن بزنیم و آن را حادتر کنیم و به سمتی برویم که غیرقابل بازگشت باشد، دوم اینکه تلاش کنیم این بحران را مهار کنیم و گزینه سوم که به گزینه دوم نیز ارتباط دارد این است که بهجای دوری از همدیگر از فرصتهای بهدستآمده استفاده کنیم و به هم نزدیک شویم، حتی اگر در نشستهای اولیه با هم تلخ برخورد کنیم بازهم این یک قدم روبهجلو است. ما نباید هیچ فرصتی را برای رودرروشدن و گفتوگوکردن از دست بدهیم.
شما بهعنوان یک سفیر این فرصتها را دارید؟
بله، من با مقامات عربستان در سطوح مختلف گفتوگوهای زیادی داشتهام.
یعنی حتی با وزیر خارجه؟
بله، البته. با وزیر خارجه فعلی عربستان صحبتهایی داشتیم و دو، سه بار همدیگر را دیدیم، ولی نشستی نداشتهایم که مواضع عمیقی را در آن مطرح کنیم، اما در سطوح دیگر با هم ملاقات داشتهایم و گفتوگو کردهایم. آنها هم مسائل خودشان را خیلی شفاف مطرح کردند و ما هم مواضعمان را خیلی شفاف مطرح کردیم. درعینحال که یک شکاف عمیق بین ما وجود دارد، ما میتوانیم این شکاف را برطرف کنیم. تنها راهی که مقابل ما وجود دارد، گفتوگو است.
ما میتوانیم الگوی مذاکرات هستهای را برای بهبود رابطه با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به کار ببندیم؟
تجربه برجام یک تجربه خوب و موفق بود که میتواند یک الگو باشد.
برای عربستان تجربه برجام نگرانکننده نبود؟
بالاخره آنها نگرانیهای خاصی دارند، ولی باز باور من این است که بخش عمده این نگرانیها که در ذهن مقامات عربستان شکل گرفته است، ناشی از دوری با ماست. ما با هم صحبت نکردهایم که ابهامها و سوءتفاهمها را از بین ببریم. من خیلی صریح بگویم شاید ١٢ سال است که بین ما هیچگونه گفتوگوی جدی انجام نشده است.
الان هم شروع نشده است؟
مقدمات کار در حال انجام است و تلاش میکنیم بستری را برای این کار فراهم کنیم که گفتوگویی جدی با هم داشته باشیم و من باز تأکید میکنم که به آینده روابط خوشبین هستم.
این کار تا پایان دولت یازدهم انجام میشود؟
تلاش ما این است. البته موانعی سر راه هست و شاید یک عدهای هم نخواهند که رابطه درست شود. در عربستان یک عده تندرو هستند که همه تلاششان این است که سنگاندازی کنند و جلوی عادیسازی مناسبات را بگیرند. عین همین را ما هم در داخل کشورمان داریم. میتوانیم بگوییم که دو طرف با موانع مشترک و مشابهی مواجه هستند که البته این ظرفیت را دارند که بر آن غلبه کنند.
شما گفتید رابطه ما با عربستان در دولت نهم و دهم به قبل از دولت سازندگی بازگشت. آنچه اکنون در رابطه دو کشور میگذرد، مصداقی تاریخی در دوره زمانی قبلی دارد؟
بله، مثلا در سال ۶۶ هم ما مشکل حجاج را داشتیم و اتهاماتی که در آن مقطع به ایران زده میشد؛ یعنی در آن زمان هم مسائل ما در رابطه با عربستان حاد بود و الان چیزهای دیگری هم به آن اضافه شده است، مثل قضیه بحرین، یمن و سوریه، اما بعضی شرایط الان با آن موقع مشابه بود.
همیشه از ظرفیت آیتالله هاشمی برای بهبود رابطه تهران و ریاض استفاده میشد. الان این ظرفیت بهطور بالقوه وجود دارد؟ بهویژه از لحاظ پذیرش نقش ایشان توسط طرف مقابل؟
آقای هاشمی بهعنوان شخصی که معمار مناسبات ایران و عربستان بوده است، از جایگاهی خاص و ویژه برخوردار است؛ ولی دو اتفاق افتاده است که نمیتوانیم آنها را نادیده بگیریم: یکی در کشور ما و دیگری در عربستان. در عربستان یک انتقال قدرت شکل گرفته است. آقای هاشمی رابطه دوستانه و عاطفی خاصی با آقای ملک سلمان ندارد، البته با هم دیدار داشتهاند، ولی با مرحوم ملک عبدالله مناسبات دوستانه مبتنی بر اعتماد متقابل شکل گرفته بود. در عربستان هم پذیرشی که در گذشته درباره نقش ایشان وجود داشت، دیگر به آن شکل نیست؛ البته این به آن معنا نیست که از جایگاه آقای هاشمی کاسته شده است. نکته دوم در داخل کشور ماست. در چند سال اخیر شاهد بودیم که یکسری نیروها تلاش کردند نقش آقای هاشمی را در داخل کشور تضعیف کنند. این هم مزید بر علت شده است که آن نقشی را که ایشان در گذشته داشتند، امروز نتوانند به آن شکل ایفا کنند. علاوهبرآن، وقتی ایشان میخواهد به عربستان برود، باید با اختیار برود و بتواند کار را جلو ببرد.
بعد از حادثه منا، ما تحرک چندانی از سوی سفارت و شما ندیدیم. علاوه بر اقدامات دفتر بعثه رهبری، سفارت در ماجرای منا چه اقداماتی انجام داد؟
سفارتخانه تلاش میکند برای حلوفصل امور، بستر سیاسی را بهوجود آورد، یا از دستگاههای ذیربط پشتیبانی کاملی کند؛ مثلا ما سازمان حج و زیارت را داریم که مسئولیت حجاج را برعهده دارد یا بعثه مقام معظم رهبری را داریم که نظارت کامل بر امور مختلف دارد. این دستگاهها وظیفه دارند و اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، بهخوبی کارشان را جلو بردهاند. ما هم بهعنوان سفارت تلاش کردهایم بستر را فراهم کنیم که این کارها به شکل خوبی جلو برود و انجام شود. تا به امروز، تنظیم ملاقاتها و دیدارها با مقامات ذیربط سعودی را سفارت انجام داده است یا در یک مقطعی که در انتقال اجساد شهدای منا وقفهای بهوجود آمده بود، تلاشی که سفارت کرد و بهویژه اقدام بهنگامی که دولت در اعزام آقای دکتر هاشمی، وزیر بهداشت، به عربستان انجام داد، نقطهعطفی برای سرعتدادن به کار بود. وظیفه سفارت، بسترسازی و تنظیم ملاقاتها با پشتیبانی کامل است.
در راستای همین بسترسازی، یکی از مشکلاتی که در منا داشتیم، این بود که در یک بازه زمانی به وزیر ما ویزا ندادند و بعد با یک هفته تأخیر این کار انجام شد. چه اتفاقی افتاده بود؟
حالا این اتفاق خاصی بود که سفارت وارد شد و مشکل حل شد؛ البته بعدا با تأخیر، ویزای وزیر ارشاد هم صادر شد.
شرایط صدور ویزا چگونه بود؟ و چه دلیلی وجود داشت که ویزا نداده بودند؟
چیزی که من با آن مخالفم و البته این، دیدگاهی شخصی است، این است که مطبوعات نقش تعیینکنندهای میتوانند داشته باشند، چه مثبت و چه منفی.
امسال ما دو حادثه دردناک داشتیم که احساسات ملت ایران را جریحهدار کرد: یکی حادثه سقوط جرثقیل در مکه مکرمه و یکی هم حادثه منا. طرف مقابل هم از این حادثه متأثر بود؛ ولی نحوه برخوردی که در این حادثه صورت گرفت، بهویژه به لحاظ تبلیغی، فضا را بهگونهای شکل داد که دولت سعودی هم تحتتأثیر قرار گرفت. من یکی از علتهای تأخیر یا کندی در صدور ویزا را این میبینم که فضای خاصی در کشور شکل گرفت. دوباره تأکید میکنم که تکتک مردم ما به حق، خودشان را عزادار دیدند؛ اما نکاتی حاشیهای بهوجود آمد که نمیخواهم خیلی درباره آن صحبت کنم. بههرحال حادثه دردناکی بود و یکسری واکنشهای طبیعی در مقابل آن بهوجود آمد، اما یکسری مسائلی که شکل گرفت تا حدودی تأثیر داشت و باعث واکنش سعودیها شد.
درباره علت حادثه منا سفارت قرار است پیگیری کند یا دفتر بعثه رهبری؟
یک کار همهجانبه و هماهنگ شکل گرفته است. میتوان گفت این یک موضوع ملی است. مسئولیت اصلی و پیگیری برعهده سفارت است، ولی کمیتهای که شکل گرفته آن را پیگیری میکند. از طرف دیگر سعودیها هم کمیتهای را زیر نظر وزیر کشورشان تشکیل دادهاند که آنها هم باید نتیجه کار خود را بگویند که از نظر آنها علت حادثه چه بوده است.
اینکه گفته میشود یکی از راههای خروجی در منا بسته شده بوده، آیا صحت دارد؟
مسائل اینگونه خیلی زیاد گفته شده است. تا ما نتوانیم فیلمها را بهصورت دقیق بهدست آوریم و افراد فنی آن را بازنگری کنند، بهصورت قطعی نمیتوانیم چیزی بگوییم. الان اینها گمانهزنی است.
امکان دسترسی به فیلمهای منا برای سفارت وجود دارد؟
بهصورت رسمی برای دراختیارداشتن این فیلمها درخواست کردهایم، اما هنوز موفق نشدیم.
چرا هیچ خبری از مجازات عاملان تعرض به دو نوجوان در حج عمره نشده است؟
آنها زندان هستند و حکمشان هم صادر شده است. چند سال زندان و هزار ضربه شلاق. این حکم هنوز تأیید نهایی نشده است. ما منتظر صدور حکم نهایی هستیم.
آن اتفاق منجر به توقف حج عمره از سوی ایران شد. این اتفاق در ریاض چقدر بازتاب داشت؟
اصلا بازتاب نداشت. فقط وزارت کشور عربستان بیانیهای صادر کرد که چنین اتفاقی افتاده است و خاطیها به اشد مجازات خواهند رسید.
چرا بازتاب خاصی نداشت؟ آیا تعداد حجاج حج عمره ما کم است؟ یا از لحاظ اقتصادی برای عربستان خیلی مهم نیست؟ یا عملکرد رسانهای ما در داخل خوب نبوده است که خیلی بازتاب نداشته است؟
همه اینها میتواند درست باشد، ولی اینکه کدام بر دیگری برتری دارد، بحثی طولانی را میطلبد.
آیا مسئله یمن توانسته دراینبین در رابطه ما تغییر ایجاد کند، یا یکی از گرههای سخت این رابطه، یمن است؟
بله، یمن یکی از موضوعات مهمی است که تأثیرات ژرفی را در رابطه ما بهجا گذاشته است.
موضع عربستان درباره یمن چیست؟
موضع ما که روشن و شفاف است، اینکه سرنوشت مردم یمن را خودشان تعیین کنند. بحرانی که در کل منطقه شکل گرفته، سه عامل اصلی دارد: یکی توسعهنایافتگی است، یعنی نیاموختهایم چگونه با طرف مقابل خودمان تعامل کنیم. به ما آموزش ندادهاند که مخالف خود را به رسمیت بشناسیم و برای او حقی قائل شویم. وقتی این چیزها را یاد نگرفتیم، تنها چیزی که تبادل میشود خشونت است. اولین اقدامی که به ذهنمان میرسد این است که طرف مقابل را باید حذف کنیم. نکته دوم تمامیتخواهی است؛ یعنی طرفی که خودش را در موضع برتر میبیند، میخواهد طرف دیگر را حذف کند و سومین نکته که در منطقه بسیار بسیار مهم است، دخالت نیروهای بیرونی است، حالا چه نیروهای منطقهای و چه فرامنطقهای و این تا به امروز نهتنها مشکلات را حل نکرده، بلکه به اختلافات دامن زده است. متأسفانه امروز هم وضعیت یمن و هم سوریه بهگونهای شده است که حل مسئله توسط خود مردم خیلی دشوار شده است. اینکه میبینیم اجلاس وین شکل میگیرد علت آن این است که مردم این قابلیت را در خودشان نمیشناسند و با خودشان درگیر هستند. امروز قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به جای آنها در حال تصمیمگیری هستند که جلوی این کشتار و خونریزی را بگیرند.
برنامه آیندهتان در ریاض چیست؟
چیزی که در اولویت ماست، اینکه بتوانیم مشکلاتی که وجود دارد را از میان برداریم و در درجه اول این رابطهای که اگر نگویم خصمانه، متشنج است حل کنیم. ما چند مرحله را تنظیم کردیم که جلو برویم. مرحله اول، تشنجزدایی است. وقتی میگوییم تشنجزدایی به این معنا نیست که از مبانی و اصول خود عدول کنیم. اعتقاد ما این است که اتفاقا بسیاری از مسائلی که بهوجود آمده، خیلی به مبانی و اصول ما برنمیگردد. در مرحله دوم، دنبال این هستیم که رابطه را در ابعاد مختلف عادیسازی کنیم. در مرحله سوم، توسعه و گسترش رابطه است. فعلا این سه مرحله را در دستور کار خود داریم و امیدواریم خداوند متعال کمک کند.
منبع: شرق