به نقل از «تماشاگر امروز»، مدتی است تصویری از بریده یک روزنامه قدیمی در فضای مجازی دست بهدست میشود. این بریده روزنامه مربوط به مطلبی است در مدح شاه و به قلم خسرو معتضد. او در اینباره میگوید: «آقایی هست به اسم رسول جعفریان که نمیدانم چه دشمنیای با من دارد و به مقامی باورنکردنی هم رسید و رئیس کتابخانه مجلس شد. سه چهار سال پیش ایشان گفت من یک وقتی مطلبی در روزنامه شاهنشاهی ایران دیدم که استاد معتضد که خیلی هم دوستش دارم متنی در مدح شاه نوشته بود. به جز جعفریان یکی دو نفر دیگر هم این حرف را زدهاند که من پاسخ دادم و توی دهن اینها زدم.
این تصویر، جعلی نیست و بنده نوشتهام اما از آنجا که قلم در دست دشمن است، این مطلب را خیلی بزرگ کردند. آن زمان کارمند وزارت اطلاعات و گردشگری سابق (وزارت فرهنگ و ارشاد فعلی) بودم و وظیفه داشتیم با نشریاتی که دولت منتشر میکرد همکاری کنیم. من مقالات زیادی در «روزنامه شاهنشاهی ایران» نوشتم و درباره مورخانی که درباره ایران کتاب نوشتهاند و چند مقاله درباره سلسلههایی که در ایران حکومت کردند. یکی از این مقالات درباره کوروش بود. سردبیر روزنامه آقای نبوی بود و گرایشات چپی داشت. او به عنوان سردبیر هم در مقالات ما دستی میبرد؛ همچنان که الان هم این اتفاق در نشریات ما میافتد. ایشان چند سطر به اول مطلب من اضافه کرد و من هم عکسالعملی نشان ندادم. به هر حال طبیعی است الان هم من مقالاتی برای نشریات مینویسم و ممکن است تیترش تغییر کند یا سردبیر به صلاحدید خودش تغییر در متن ایجاد کند. اصلا مهم نیست.
من کتابی نوشتهام به نام پیشگویی شوم راز ۷۱ ساله که به وقایع تاریخی قتل ناصرالدین شاه میپرداخت. این کتاب تصادفا در ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ که در آن روز به شاه سوءقصد شد، منتشر شده بود. این سوءظن پیش آمده بود که ارتباطی بین کتاب من و این اتفاق بوده است. بابت آن کتاب، اسم من در لیست ممنوعالقلمهای ساواک رفت. نام من در ردیف ۴۶ آمده و نام آقای اکبر هاشمی در ردیف ۵۴ و نام امام هم در ردیف ۵۵. بدون اینکه بدانم، ممنوعالخروج هم شده بودم تا اینکه در سال ۱۳۵۵ در فرودگاه متوجه شدم. آقای نبوی هم برای اینکه این مشکل را حل کند، مقاله من را تغییر داد و اینی شد که الان عکسش منتشر شده است.
آن زمان تمام روزنامهها عکس شاه را منتشر میکردند و از شاه مینوشتند. این کار، دستور بود و باید اجرا میشد. این آقایانی که این حرفها را زدهاند و این حقهبازیها را میکنند از هیچ چیز مطبوعات و روزنامههای آن زمان خبر ندارند.
یک موقعی واقعا به رضاشاه معتقد بودم اما کمکم تاریخ را که خواندم، دانشگاه که رفتم، مدارک و اسناد را که دیدم نظرم عوض شد. آدم عوض میشود. سنگهای کف زمین هم عوض میشوند. انسان اگر تغییر نکند، انسان اگر تکامل پیدا نکند که انسان نیست، من هم تغییر کردهام. اینها یک عده آدمهای حسود هستند که به من میتازند.»
خسرو معتضد پنج سال پیش نیز به جعفریان درباره مقالهاش در روزنامه جشن شاهنشاهی پاسخ داده بود.