شرق نوشت: دیماه سال ٩٣ مأموران جسد مردی جوان را پیدا کردند که هرچند در ظاهر جراحتی به وی وارد نشدهبود اما با توجه به وضعیت جسد رها شده و همچنین جوان بودن او، پلیس به وقوع قتل مشکوک شد و تحقیقات را برای مشخص کردن علت مرگ این مرد آغاز کرد.
وقتی نظریه پزشکی قانونی اعلام شد، کارآگاهان متوجه شدند این مرد به دلیل سمی که بر بدنش وارد شده جان خود را از دست داده است. تحقیق درباره زندگی این مرد نشان داد، احتمالا او به دست همسرش به قتل رسیده است چراکه آنها با هم اختلاف داشتند. وقتی زن ١٧ساله بازداشت شد، اعتراف کرد با همدستی خواهر ١۴سالهاش و پسری که با او دوست است نقشه قتل شوهرش را طراحی کرده است.
او گفت: «شوهرم اجازه نمیداد با خواهرم ارتباطی داشته باشم و میگفت او دختر خوبی نیست ضمن اینکه مشکلات دیگری نیز با هم داشتیم و به پیشنهاد دوست خواهرم مقداری دارو و الکل داخل یک بطری ماءالشعیر ریختم و آن را به شوهرم دادم وقتی خورد اصلا متوجه نشد دارو داخل آن است بعد از چند دقیقه روی زمین افتاد و جانش را از دست داد، بعد هم جسد را با کمک دوست خواهرم که ستار نام دارد داخل ماشین گذاشتیم و بیرون بردیم و در بیابان رها کردیم».
با دستگیری دو خواهر و ستار و صدورکیفرخواست علیه متهمان پرونده برای رسیدگی به شعبه ٧۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهمان خواندهشد و برای فرشته متولد ١٣٧۵ (زمان بازداشت ١٨ساله) و خواهرش فتانه متولد ١٣٧٩ (زمان بازداشت ١۴ساله) به اتهام مشارکت در قتل و برای ستار به اتهام معاونت در قتل درخواست مجازات شد.
سپس نوبت به اولیایدم رسید و پدر و مادر مقتول از سوی خودشان و دو نوهشان درخواست قصاص مطرح کردند.
سپس نوبت به فرشته متهم ردیف اول رسید، او در مورد آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: شوهرم اجازه نمیداد من با خواهرم ارتباط داشته باشم و میگفت که او دختر خوبی نیست چون با ستار ارتباط دارد، حتی اجازه نمیداد خواهرم به خانه ما بیاید. ستار هم این موضوع را فهمیده و به فتانه پیشنهاد داده بود که شوهر من را بکشند وقتی فتانه در اینباره با من صحبت کرد اول قبول نکردم اما بعد گفت ستار به او گفته قبلا هم کسی را کشته و کار سختی نیست و حتی تهدید کرده بود اگر به خواستهاش عمل نکنم بچههایم را میکشد من هم قبول کردم. بنابراین او مقداری داروی بیهوشی، الکل و پودر شربت انار را به فتانه داده بود که به خانه ما بیاورد، قرار بود ما این چیزها را با هم مخلوط کنیم و در ماءالشعیر بریزیم و به شوهرم بدهیم که بخورد. البته ما آن روز به شوهرم گفته بودیم که قرار است فتانه تبلتی بیاورد و بههمیندلیل هم اجازه داد خواهرم وارد خانه شود بعد از اینکه من این مواد را گرفتم و مخلوط کردم و به شوهرم دادم کمکم از حال رفت و روی زمین افتاد بعد از چند لحظه متوجه شدم نبضش نمیزند و با همکاری ستار او را داخل ماشین گذاشتیم و به بیابان بردیم و رها کردیم.
وقتی نوبت به فتانه رسید گفتههای خواهرش را رد کرد و گفت: من نقشی در این قتل نداشتم و حتی به شوهرخواهرم گفتم که این نوشیدنی را نخورد اما خواهرم جلوی ادامه حرفم را گرفت و گفت که این حرف را نزن. من با ستار رابطهای نداشتم خواهرم با او رابطه داشت و من فقط از این رابطه اطلاع داشتم و واسطه بین آنها بودم از اینکه شوهرخواهرم کشته شود چیزی به من نمیرسید، نه سودی داشتم نه زیانی بنابراین دلیلی نداشت که من اینکار را بکنم. من نقشی در این قتل نداشتم.
سپس نوبت به متهم ردیف سوم یعنی ستار رسید، او اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: من با این دو خواهر هیچ ارتباطی نداشتم نه در قتل شوهر فرشته دخالت داشتم و نه با هیچکدام از آنها دوست بودم، این دو خواهر مدعی هستند که من نقشه قتل را طراحی کرده و حتی گفتهام چه چیزی به مقتول بدهند راحتتر میمیرد درحالیکه صحت ندارد من نه حتی یکبار به این افراد زنگ زدم و نه حتی با آنها از طریق پیامک ارتباطی داشتم من هیچکدام از اتهاماتم که معاونت در قتل و رابطه نامشروع است را قبول ندارم. من درخواست دارم پرینت تلفن من گرفته شود در صورتی که یک تماس یا پیامک از طرف من ارسال شده باشد اتهامم را قبول میکنم.
در پایان وکلای دو خواهر متهم درباره قتل دفاعیات خود را مطرح کردند و با توجه به سن آنها خواستار برائت از قتل عمد شدند.
سپس هیأت قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند و با توجه به اینکه پرینتی از مکالمات مورد ادعا درباره ارتباط متهمان وجود نداشت، قضات پرونده را برای بررسی پرینت تلفن سه متهم به دادسرا برگرداندند.