این مدیر اسبق بنیاد سینمای فارابی در آستانهی روز ملی سینما در گفتوگویی با خبرنگاران سینمایی ایسنا بیان کرد که سینما در ایران یک ثروت بسیار مهم است که نباید دستکم گرفته شود، در حالیکه این ثروت در شرایط ۲۰ سال گذشته، حبس شده است.
او همچنین به تعریفی که باید از بنیاد سینمایی فارابی ارائه شود تا به کارکرد اصلی خود برگردد و خطری برای سینمای ایران نداشته باشد، اشاره کرد و دربارهی جداسازی جشنواره فیلم فجر و بخش بینالملل آن هم سخن گفت.
یکی از بهانههای اصلی این مصاحبه ایسنا ، البته به غیر از روز ملی سینما، انتشار کتاب گفتوگوهای سینمایی بهشتی از دههی ۶۰ بود که انتشار آنها خاطراتی را از سینمای آن دوران تجدید میکند و اطلاعاتی را هم در اختیار علاقهمندان میگذارد.
واقعیتی که دفن شده است
سید محمد بهشتی با بیان اینکه کتاب گفتوگوهای سینمایی مربوط به دهه هفتاد و هشتاد او نیز احتمالا در آینده منتشر میشود، دربارهی دلایل رضایتاش برای چاپ چنین کتابی گفت: اینکه رضایت دادم گفتوگوهای سینمایی مربوط به دههی ۶۰ منتشر شود به این دلیل بود که دربارهی سینمای این دهه زیاد صحبت میشود، در حالی که متاسفانه واقعیتهای آن دوره زیر حجابی ضخیم از دغدغههای ژورنالیستی که عمدتا به مسائل روز مربوط است، دفن میشود. در این شرایط اگر بهویژه نسل جوان بخواهد بداند که چه تفکری سینمای دههی ۶۰ را مدیریت میکرد منبع درستی در اختیار ندارد و این کتاب در نبود منابع دست اول و دقیق از آن دوره، میتواند اطلاعات خوبی برای کسانی که قصد پژوهش دارند داشته باشد.
وی یادآور شد: البته دربارهی آن دوره فقط من نیستم که مسوولیت داشتم و میتوانم صحبت کنم بلکه دوستان دیگری مثل آقای انوار هم در آن دوره مسوولیت داشتند. به نظرم انتشار چنین مباحثی میتواند منابعی را در اختیار قرار دهد تا این دوره (سینمای دههی ۶۰) از پشت گرد و غبار بیرون آورده شود.
او افزود: در دوران پس از دههی ۷۰ تقریبا به هر مناسبتی از سینمای دههی ۶۰ حرف زده میشود که حالا در این بین عدهای موافق هستند و عدهای مخالف، اما بیشتر این مباحث به منظور بهرهگیری از برای امروز سینمای ایران است و عدهای در میان کشمکشها، به سینمای آن دوره به عنوان اشکالی بزرگ در سینما و پایهگذاری کج و نادرست یا گاهی هم به عنوان پایهگذاری درست ارجاع میدهند. در واقع استفاده از سینمای دههی ۶۰ بیشتر مصرف روز پیدا کرده و من خواستم اطلاعرسانی دقیقتری از کسانی که در عرصهی سیاستگذاری و مدیریت آن سالها نقش داشتهاند، ارائه شود و تجربیات آن دوره در یکجا قابل دسترسی باشد.
بهشتی در پاسخ به اینکه این اطلاعات چقدر برای مدیران سینمایی امروز مفید است؟ اظهار کرد: وقتی امروز در سال ۹۴ به سینمای دههی ۶۰ نگاه میکنم، میبینم تجربهای که در سینمای آن دههی رخ داد، نه فقط برای کسانی که در سینما مدیریت میکنند، بلکه میتواند برای مدیریت کل کشور آموزنده باشد.
سینمای نوین ما در زمان جنگ ظهور پیدا کرد
او در اینباره گفت: بالاخره باید بپذیریم که بعد از انقلاب چیزی به نام سینمای دهه ۶۰ اتفاق افتاد در حالی که همهی قرائن دلالت میکرد که ما اصلا سینما نداشته باشیم، چون خیلی از کشورهایی که درگیر جنگ شدند در برهه جنگ سینمای خود را از دست دادند، ولی سینمای نوین ما در زمان جنگ ظهور پیدا کرد. این سینما، سینمایی بود که در قیاس با تاریخ سینمای ایران شرایط متفاوتی داشت و میخواست خود را با شرایط عمومیای که بعد از انقلاب حاکم بود، تطبیق دهد.
وی اضافه کرد: سینما به عنوان یک صنعت، صنعتی بسیار پیچیده است. از نظر من وقتی ما میتوانیم این صنعت را بازسازی کنیم و راه بیندازیم، یعنی صنایع دیگر هم میتوانستند همین مسیر را طی کنند. مخصوصا وقتی بدانیم سینمای ما با وجود آنکه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به لحاظ اقتصادی ورشکسته بود ولی توانست سروسامان پیدا کند و گردش اقتصادی داشته باشد.
تجربهی اقتصاد مقاومتی سینما در دههی ۶۰
مدیرعامل پیشین بنیاد سینمای فارابی خاطرنشان کرد: تجربهی سینمای ما در دههی ۶۰ یکی از شواهد روشن اقتصاد مقاومتی است که میتواند به عنوان یک مدل و الگو عرض اندام کند.
لازم نیست زیر این سینما، مُهر ساخت ایران زده شود
بهشتی ادامه داد: نکتهی دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که در سینمای ایران فقط بحث صنعت و اقتصاد نبوده بلکه در عرصهی فرهنگ و هنر هم توانست ویژگیها و کیفیت شاخص و متمایز از سینما پدید آورد؛ به طوری که آن را در سطح سینمای جهان بجا میآورند؛ یعنی فیلم را که ببینند با زبان سینمایی و شاعرانگی و مضامینی که دارد ماهیت آن کاملا فاش میشود و لازم نیست زیر این سینما مُهر ساخت ایران زده شود. پس وقتی در سینما میتوانیم موفق باشیم در عرصههای دیگر که پیچیدگیهای کمتری دارد هم میتواتیم موفق باشیم.
توصیهای به مسوولان فعلی سینما
او بیان کرد: بنابراین مطالعهی این سینما از این جهت فقط و فقط برای مسوولان سینمایی ما واجد ارزش نیست، بلکه مدیران تمام عرصهها میتوانند از این تجربیات استفاده کنند، با این حال اگر قرار باشد توصیهای به مسوولان فعلی سینما کنم، این را میگویم که سینمای دههی ۶۰ دو ویژگی داشت که باید مورد توجه قرار گیرد. نخست جنبههای اقتصادی و صنعتی سینما که مربوط به دههی ۶۰ است، چون ما از دههی ۷۰ به بعد در فضای دیگری به سر میبریم که در آن تأسی به مختصات صنعتی و اقتصادی سینمای ایران اصلا موضوعیت ندارد. به نظرم این اشکالی است که به سینمای امروز ما وارد است، چرا که در قفس اقتصادی و صنعتی سینمای دههی ۶۰ از لحاظ اندازهها متوقف مانده است.
بهشتی افزود: البته سینمای دههی ۶۰ با همان اندازه و اقتصاد کوچک توانسته بود موفق باشد و کیفیت منحصر به فردی را از جهت بیان سینمایی، نوع مضامین و نقشی که در افکار عمومی میتواند ایجاد کند، داشته باشد. اما متاسفانه در دورهی جدید این جنبهی سینما ضعیف شده است و آنچه را که میبایست ترک میکردیم محکم چسبیدیم و آنچه را باید دنبال میکردیم و نگه میداشتیم، رها کردیم.
این مدیر اسبق سینمایی در بخش دیگری از گفتوگویش با ایسنا دربارهی مسایل روز سینما همچنین دربارهی جداسازی بخش ملی و بینالملل جشنوارهی فیلم فجر و عنوان آن با توجه به انتقادهای برخی دلواپسان و سیاستی که در دوران مدیریتی خود نسبت به جشنوارهی فجر وجود داشت، هم اظهارنظر کرد.
فکر نمیکنم اینها دلواپس باشند
بهشتی در پاسخ به این سوال مطرح کرد: اصطلاح دلواپسان اصطلاحی است که آنها خودشان برای خود ایجاد کردهاند و فکر نمیکنم اینها دلواپس باشند، اگر اینطور بود باید در دولت قبل هم دلواپسیهایی را ابراز میکردند که نکردند. اینها بهانهجویان هستند و هر کاری بکنیم بالاخره بهانهای میتراشند.
وی سپس توضیح داد: اساس جشنوارهی فیلم فجر بر تولیدات سینمای ایران لحاظ شد و قرار بود در حاشیهاش اتفاقات دیگری هم بیفتد، یعنی زمانی در جشنوارهی فیلم فجر سینمای کودک مورد توجه قرار گرفت و وقتی تعداد فیلمهای این حوزه به اندازهای رسید و قلههایی در حوزهی فیلم کودک فتح شد، احساس کردیم که حالا میتوانیم جشنوارهای با عنوان جشنوارهی بینالمللی کودک اصفهان داشته باشیم. البته در جشنوارهی فجر چیزهای دیگری هم داشتیم اما اصل بر تولیدات ایرانی بود. همان موقع هم این فکر را داشتیم که مثلا فیلمهای اول یک جشنوارهی جداگانه داشته باشند یا مثلا کارهایی که در کنار فیلمسازی رخ میدهد مثل عکاسی یا گرافیک، جشنوارههای خارج از جشنواره فیلم فجر داشته باشند تا به طور مستقل بررسی شوند. پس با این نگاه اگر مرور فیلمهای خارجی هم به یک بنیه و بضاعت مشخص رسیده باشد، اشکالی ندارد که مستقل شود.
باید مراقب باشیم برند فجر صدمه نبیند
سید محمد بهشتی در عین حال گفت: اما نکتهای که در اینباره وجود دارد این است که جشنوارهی فجر یک برند است و در دنیا به همین نام شناخته میشود. پس باید مراقب باشیم این برند صدمه نبیند و موجودیت آن که همان هویت اصلیاش یعنی تولیدات داخلی است، حفظ شود.
او اشاره کرد: در دنیا جشنوارههای زیادی برگزار میشود و ما میتوانیم از یک منظر آنها را به دو گروه تقسیم کنیم. یکی کشورهایی که خودشان تولید جدیای ندارند، اما جشنوارههای بزرگی برگزار میکنند، مثل سوئیس که تولیدکنندهی شاخصی در عرصهی فیلمسازی نیست ولی یک جشنوارهی معتبر سینمایی دارد که معمولا هم به صورت بینالمللی برگزار میشود. چنین جشنوارههایی را در فیلیپین، قاهره و دمشق هم داشتهایم. البته ما نیز قبل از انقلاب چنین تجربهای را داشتیم و جشنوارهی «تهران» زمانی اوج گرفت که سینمای ما ورشکست شده بود. این جشنواره هویت مستقل خود را داشت بدون اینکه دغدغهای برای تولید داشته باشد.
وی ادامه داد: نوع دیگری از جشنوارهها و جوایز هم هستند که آیینهی پیش روی سینمای آن کشور محسوب میشوند، مثل اسکار که حیاتاش وابسته به تولید سینمای آمریکاست. جشنوارهی فجر ما هم از نوع دوم است و کاملا به آن چیزی که در این کشور تولید میشود متکی است، حتی جشنوارهی کودک نیز همینطور بود؛ یعنی چون حجم تولیدات آن افزایش پیدا کرد، یک جشنوارهی مستقل برای آن اختصاص داده شد. البته در بخش بینالملل جشنواره هم نمیتوانیم محور آن را براساس تولیدات سینمای خود بگذاریم، چون جنس نگاه در بخش بینالملل با جشنوارهی فجر که ملی است باید فرق داشته باشد. در نتیجه معتقدم این جداسازی براساس تعریف و هویت جشنوارهی فیلم فجر صدمهای به کیان آن نمیزند.
او یادآور شد: یک نکته مهم این است که بالاخره جشنوارهی فیلم فجر زمان خاصی دارد و حتما باید در دههی فجر برگزار شود. اگر بخواهیم همهی آنها را در دهه فجر حبس کنیم فرصت تنفس به بخشهای جنبی داده نمیشود ولی اگر هر کدام جدا شوند میتوانند در آسمان موضوع خود بهتر پرواز کنند. در این شرایط اگر بخش بینالملل در همان دههی فجر و با همان عنوان بود به برند فجر آسیب میزد، چون حتی برای جشنوارهی کودک هم آرم و لوگوی جداگانه تعریف شد که دیگر به آن فجر گفته نشود.
اگر فارابی مدام نمیرد و زنده نشود، مخرب است
بهشتی دربارهی اینکه زمانی ابراز امیدواری کرده بود تا روزی برسد که سینمای ایران به جایی مثل فارابی احتیاجی نداشته باشد و اینکه آیا عملکرد حجتالله ایوبی را در راستای کوچکسازی فارابی موفقیتآمیز میداند یا خیر؟ اظهار کرد: دربارهی فارابی و شعاری که خودم دادم یعنی همان «به امید روزی که فارابی نباشد»، تصور میکنم بهتر است وضعیت فارابی را در همان سالها بررسی کنم که چه اتفاقی برایش رخ داد. این بنیاد از روزی که تاسیس شد تا زمانی که من آنجا را ترک کردم چند بار تغییر ماموریت داد، یعنی ذات فارابی به این شکل بود که هر جا خلأیی وجود داشت ظاهر میشد و به محض اینکه آن خلأ پر میشد کارکرد فارابی در آن حیثیت از بین میرفت. این شعار از روز اول به عمل درآمد ولی بعد دیگر، این اتفاق برای فارابی نیفتاد. در حالی که این خطر وجود داشت که اگر فارابی مدام نمیرد و زنده نشود میتواند نقش مخربی داشته باشد و رقیب بخش خصوصی شود و حتی به سینما صدمه بزند.
وی گفت: الان هم بحث کوچکسازی مطرح نیست بلکه باید تعریف مشخصی برای فارابی صورت گیرد و ببینیم چه خلأیی در کدام بخش سینما وجود دارد تا فارابی به آن وارد شود و بسترسازی کند؛ مثلا امروز سینمای ما از لحاظ صنعتی باید اندازههای کوچک خود را بشکند و وارد تولیدات مشترک بینالمللی شود. بخش خصوصی در این حوزه یا بلد نیست کار کند یا میترسد، پس فارابی باید وارد صحنه شود و راه را برای بخش خصوصی هموار کند و بعد از اینکه بخش خصوصی راه را پیدا کرد و خلأ پر شد، فارابی آنجا را رها کند و سراغ جای دیگری که خلأ هست برود.
این عضو هیات امنای بنیاد سینمایی فارابی که البته به گفتهی خود فقط یک بار در جلسات هیات امنا حضور داشته، چون این هیات خیلی نقش مدیریتی ندارد، تاکید کرد: نقش فارابی همواره مثل یک مادر بوده است که تلاش میکند دیگران موفق باشند و از موفقیت آنها خشنود باشد.
سینما دیگر دستش لای در نیست
بهشتی در بخش دیگری از این گفتوگو دربارهی اینکه آیا همچنان همانند سالهای قبل معتقد است که «سینمای ایران همچنان سخت نفس میکشد»، گفت: در طول آن سالها سینمای ایران مثل این بود که دستش لای در مانده، درد میکشد و کاری هم نمیتواند بکند اما در دورهی جدید درها باز شده و دیگر دستش لای در نیست، هر چند هنوز کمی درد دارد ولی آنچنان کار بزرگی انجام نشده و شاید تنها فایدهاش این باشد که حداقل نسبت به گذشته دیگر به آن شدت درد ندارد.
حاشیه برای سینمای ایران همیشه بوده
این مدیر فرهنگی در پاسخ به این اظهارنظر «که شاید اگر حاشیههای فعلی مدیران سینما از سوی نمایندگان مجلس و دیگر بخشها نبود، امکان کار برای مدیران فعلی راحتتر فراهم میشد» مطرح کرد: حاشیه برای سینمای ایران همیشه وجود داشته و در دهه ۶۰ هم بود. در آن شرایط ما نیز تلاش می کردیم مسائل سینمای ایران را حل و فصل کنیم. البته حاشیه همیشه چیز بدی نیست و نباید از آنها فقط رنج ببریم. باید اگر خطایی هست مرتفع کنیم و آن ها را به فرصت تبدیل کنیم. این طور نباید باشد که صرفا موضع دفاعی گرفته شود.
تنها دلواپس باید سازمان سینمایی باشد
وی با تاکید براینکه حجتالله ایوبی هم در این مدت موضع دفاعی نگرفته است، ادامه داد: این حاشیهها در حکمِ خط اول خیلی منطق ندارند. میتوان با خطهای پشتی صحبت و مسائل را بر آنها آشکار کرد. ما فقط عدهای کفن پوش را که جلو میآیند میبینیم و نباید فقط به آنها اکتفا کرد بلکه باید سراغ پشت صحنه رفت و دید چه خبر است. آن وقت متوجه میشویم اگر واقعا مسئلهای هست حتما باید برطرف شود. در غیر اینصورت تنها دلواپس، باید سازمان سینمایی باشد. باید دلواپس کیان سینمای کشور باشد، همچنان که هست. وقتی اتفاقی پیش میآید که رئیس سازمان سینمایی واکنش نشان میدهد بخاطر این است که دلواپس است وگرنه میتوانست بگوید من پروانهی ساخت و نمایش میدهم و باقی اتفاقات به من ارتباطی ندارد.
سید محمد بهشتی در پاسخ به اینکه آیا در دههی ۶۰ هم در موضوع پروانهی نمایش مشکلی مانند آنچه بر سر «رستاخیز» پیش آمد وجود داشته است؟ با اشاره به سرنوشت فیلمهای «شبهای زایندهرود» یا «نوبت عاشقی» گفت: در بحث پروانهی نمایش ما هم مشکل داشتیم، اما گفتوگو میکردیم و بعد هم فیلم را نمایش میدادیم. فیلمهایی که نام بردم وضعیت مشابهی با برخی فیلمهای فعلی داشتند، ولی ما تا وقتی زمینه را آماده نمیدیدیم پروانهی نمایش صادر نمیکردیم، یعنی تمام صحبتها انجام میشد و پس از آماده شدن شرایط، فیلم را اکران میکردیم و بعد هم پشت آن میایستادیم؛ هرچند در مورد این دو فیلم هیچوقت شرایط فراهم نشد.
بهانهجویان این روزها تریبونهای پرسروصداتری دارند
او اضافه کرد: البته گاهی اشتباه محاسباتی صورت میگیرد که منجر به بروز مسائلی میشود اما فعلا حداقل این مشخص است که سازمان سینمایی و وزارت ارشاد دلشان نمیخواست مثلا برای فیلم «رستاخیز» چنین مشکلاتی پیش آید. البته این را هم نباید فراموش کنیم که بهانهجویان تریبونهای پرسروصداتری را نسبت به آن زمانی که ما مدیریت میکردیم در اختیار دارند. پس باید انصاف داشته باشیم و این موضوع را هم در بررسی وقایع این دوران و تصمیمگیریها در نظر بگیریم.
او دربارهی اینکه چقدر در جریان مسائل جزئی سینما قرار دارد و اینکه آیا اصلا فرصت دارد فیلمهای روز سینمای ایران را تماشا کند؟ پاسخ داد: اطلاع من از سینما چیزی است که در رسانهها منعکس میشود و خیلی وقت ندارم از پشت پرده ماجراها آگاه شوم. متاسفانه هنوز بازنشسته نشدهام تا با فراغ بال بتوانم فیلم ببینم ولی با این حال برخی فیلمهای جدید را تماشا کردهام.
متاسفانه سینما را کوچک نگه داشتهایم
بهشتی حرف آخر خود را خطاب به اهل سینما، مدیریت سینما و مدیریت کشور اینطور مطرح کرد: سینما یک ثروت مهم است که ایران در اختیار دارد و مسوولان نباید آن را دست کم بگیرند. این خیلی مهم است که در جهانی که امروز در آن بسر میبریم یک کشور تولید کننده فیلم با ظرفیت بالا باشیم، ولی متاسفانه با نوع رفتارمان با این سینمای آن را کوچک نگه داشتهایم، در حالی که این سینما استعداد دارد که بسیار بزرگتر و نقشآفرینتر باشد.
وی خاطرنشان کرد: این حبسی که سینمای ما در طول ۲۰ سال گذشته دچارش شده باعث شده است که عدهای باور کنند اندازهی سینمای ما همین اندازههای کوچک است، در حالی که ما به اندازه کل قاره آفریقا فیلمساز خوب و بالقوه داریم. باید فضا را برای این جهان جدید آماده کنیم ولی به نظرم این سینما را به لحاظ صنعتی، اقتصادی و فرهنگی دستکم میگیریم و این دستکم گرفتن باعث ضایع شدن آن میشود.