stat counter
تاریخ : پنج شنبه, ۲۴ آبان , ۱۴۰۳ Thursday, 14 November , 2024
  • کد خبر : 1748
  • 19 شهریور 1394 - 23:54
3

نئولیبرالیسم و سرمایه مالی

نئولیبرالیسم و سرمایه مالی

یادداشت/ شاهین کارخانه

قلم | qalamna.ir :

۱۴۸٫۲۵۱٫۲۳۷٫۲۲ قلم عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در یادداشت خود نوشت: مواجهه سرمایه‌داری صنعتی با بحرانی جدی در دهه‌ی ۱۹۷۰ موجب شد تا این الگوی انباشت، میدان را به سرمایه‌ی مالی واگذار کند. الگوی جدید انباشت که از مکتب شیکاگو تاثیر پذیرفته، قرائت جدیدی از لیبرالیسم اقتصادی است که به آن نئولیبرالیسم می‌گویند. از آن‌جا که امریکا خاستگاه اصلی نئولیبرالیسم است و این کشور بیش از هر کشور دیگری در جهان با آموزه‌های آن ارتباط موثر برقرار کرده و اقتصاد خود را با آن تطبیق داده، نظام سرمایه‌ی مالی به‌ نام‌هایی چون «الگوی امریکایی سرمایه‌داری»،«سرمایه‌داری امریکایی» و «نئوکانیزم اقتصادی» اشتهار یافته است.

نئولیبرالیسم، دولت‌ها را از مداخله در کار اقتصاد برحذر می‌دارد و دست رد به سینه‌ی مقررات و قوانین موضوعه می‌زند، به‌گونه‌ای که هرگاه سخن از مقررات‌زدایی به میان می‌آید، نئولیبرالیسم تداعی می‌شود.

خصوصی‌سازی و برداشتن حریم بین بانک‌های تجاری و بانک‌های سرمایه‌گذاری به‌نحوی که هر یک از آن دو بتواند وارد حوزه‌ی فعالیت دیگری شود، از مصادیق تحقق اراده‌ی نئولیبرالیسم مبنی بر بازداشتن دولت از مداخله در اقتصاد و آزاد و روا‌‌‌‌‌ن‌تر کردن هرچه بیشتر فرایند کسب‌وکار به‌شمار می‌رود.

تا قبل از نفوذ نئولیبرال‌ها به ارکان اقتصادی و سیاسی امریکا و شکل‌گیری «الگوی امریکایی سرمایه‌داری»، بزرگ‌ترین اقتصاد جهان رژیم انباشت فوردیسم را تجربه می‌کرد. فوردیسم که از نام هنری فورد پیشتاز صنعت خودروسازی در ایالات متحده گرفته شده، ترکیبی از تیلوریسم (مکتب فکری که ریشه در نظریه‌های فردریک تیلور دارد و به “مدیریت علمی” موسوم است.) و ماشینیسم است. فورد با الهام از مدیریت علمی تیلور و تشویق نیروی کار و تقویت انگیزه در این عامل تولید از راه‌هایی چون ایجاد امنیت شغلی و تامین بیمه‌های اجتماعی، افزایش دستمزد متناسب با افزایش بهره‌وری کار و …، رویکرد سلطه‌ی مطلق عامل سرمایه را کنار نهاد و درصدد جلب پشتیبانی و همکاری طبقه‌ی کارگر برآمد. فوردیسم به نقش‌آفرینی دولت در اقتصاد اعتقاد داشت. تولید انبوه را نیازمند مصرف انبوه می‌دانست. برای بانک‌ها نقش واسطه‌گری (میان متقاضیان سرمایه و سپرده‌گذاران) قائل بود و به‌منظور کمک به صنعتگران در جهت تولید انبوه محصولاتشان، نظام اعتباری بانکی با نرخ بهره‌ی صفر را راه‌اندازی کرد.

نظام انباشت فوردیستی که تا سال‌های پایانی دهه‌ی شصت قرن بیستم قرین توفیق بود و طی سه دهه به‌طور متوسط سالیانه رشد ۵ درصدی را برای اقتصادهای صنعتی به ارمغان آورد، از اوایل دهه‌ی هفتاد با مشکل روبه‌رو شد. مهم‌ترین وقایع این دوره عبارت بود از؛ تغییر نظام ارزی نرخ ثابت به نظام پولی (ارزی) شناور (The floating-exchanging rate system) در سال ۱۹۷۱، سه برابر شدن قیمت جهانی نفت خام در سال ۱۹۷۳، و سرانجام رکودتورمی در میانه‌ی دهه‌ی هفتاد میلادی که کارشناسان آن را نتیجه‌ی مداخله‌ی دولت در اقتصاد و انتشار پول برای جبران کسری بودجه قلمداد کردند.

در نتیجه‌ی این بحران، اصل استقلال بانک مرکزی از دولت بیش از پیش مورد تائید اقتصاددانان قرار گرفت، و راه برای پذیرش گفتمانی جدید (نئولیبرالیسم) که مبتنی بر الگوی انباشت سرمایه‌ی مالی بود هموار شد. تاچریسم-ریگانیسم که در میدان خصوصی‌سازی پا به عرصه‌ی وجود گذاشت، مصداق عینی ظهور تفکر نئولیبرالیستی بود.

افول سرمایه صنعتی و جایگزینی سرمایه مالی، سرآغاز شکل‌گیری الگوی امریکایی سرمایه‌داری بود. حجم معاملات در بازارهای مالی طی سه دهه اخیر به ده‌ها برابر بیش از حجم معاملات در بازارهای کالایی (معاملات تولیدی و تجاری) رسیده است. در نظام انباشت سرمایه مالی، سهم صنعت مالی از کل فعالیت‌های اقتصادی به‌شدت افزایش یافته و این صنعت به صنعت برتر تبدیل شده است. امروزه، نوسانات بازار سهام، عامل تعیین‌کننده‌ی ادوار تجاری شده است.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 4در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۴
  1. عالی بود…بهره بردم

  2. ممنون از مطلب بسیار مفید و خوب شما

  3. مطلب مفید و آموزنده ای بود.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.