تا پیش از مشروطه در ایران، هیچ نظارتی بر بودجه وجود نداشت، شاه «ظلالله» بود و خزانه و مملکت، ملک مطلق او محسوب میشد. بودجه مملکتی وجود نداشت، بودجه هر شهر در همان شهر تعریف میشد و هر شهر مالیاتش را برای پایتخت ارسال میکرد.
بودجه هر شهر علیحده و به نام «کتابچه» موسوم بود و مسوول هر کتابچه یک نفر مستوفی بود. مستوفیان عدهای میرزا قلمدان داشتند که کارشان ثبت و نگهداری دفاتر بود و خود، زیر نظر مستوفیالممالک (وزیر مالیه) کار میکردند.
دولت نسبت به امور عمرانی، اجتماعی، بهداشتی و سایر امور عمومی دخالتی نداشت و مردم هم از حکومت چنین انتظاری نداشتند، بنابراین کتابچه هر شهر تشکیل میشد از رقم مالیات بر اساس ممیزیهای قبلی که هرچند سال یک بار بهعنوان درآمد و پرداخت حقوق و مستمری تجدید میشد.
در جریان انقلاب مشروطه، مهمترین وظیفه مجلس در حوزه تقسیم بودجه بر اساس محاسبه درآمدها و قطع کردن دست دربار از مداخله بیجا در این امر بود. افکار عمومی معتقد بود مجلس میتواند مانع از خرجهای بیهوده دربار و بهخصوص استقراض خارجی برای سفرهای خارجی درباریان شود.
بعد از تشکیل مجلس، بودجه به مهمترین مساله مجلس تبدیل شد و نه تنها اهرمی برای کنترل دربار بود، بلکه برای انتظام امور مملکت، امری اجتنابناپذیر به شمار میرفت. بعدها که کشور دارای قانون شد، به موجب اصول ۱۸ و ۴۶ قانون اساسی و اصول ۲۷ و ۹۶ متمم آن، تصویب بودجه و مالیات از وظایف خاص مجلس شورای ملی قرار گرفت و طبق مواد ۱۲ تا ۱۶ قانون محاسبات عمومی، تهیه آن به دولت (وزارت دارایی) محول شد.
به موجب اصل بیستم قانون اساسی مصوب ١٢٨۵، بودجه هر یک از وزارتخانهها باید در نیمه آخر هر سال برای سال دیگر تهیه و پانزده روز قبل از عید نوروز حاضر میشد. به موجب ماده ١٠ قانون محاسبات عمومی مصوب ١٢٨٩ هجری شمسی، مجلس شورای ملی لایحه قانونی بودجه کل را در نیمه آخر سال تحت شور و محاسبه درآورده، اما تا پانزده روز قبل از عید نوروز باید تصویب میکرد و پس از آنکه بودجه کل به تصویب مجلس رسید، حکم قانون سالانه مییافت.
شهید بودجه
اولین بودجه رسمی تاریخ ایران میراث مرتضی قلیخان صنیعالدوله هدایت وزیر مالیه عصر مشروطه است. صنیعالدوله موسس نخستین کارخانه نساجی ایران و طراح راهآهن سراسری، اولین بودجه مملکتی را با استناد به بندهای ۱۸ و ۲۰ قانون اساسی مصوب سال ۱۲۸۵ شمسی نوشت و در آن برای اولین بار درآمدها و هزینههای دولت را در سند واحد درج کرد. او بودجهاش را بر اساس اصول فنی و با رعایت «اصل وحدت» در بودجه نوشت.
اما فرجام این بود که نخستین بودجهنویس تاریخ اقتصاد ایران در حالی که در راه دومین مجلس شورای ملی، سیاهه بودجهاش را بر سینه میفشرد، به ضرب گلوله یک تبعه گرجی از پای درآید. او به هنگام بردن این بودجه برای تصویب، به ضرب گلوله یک تبعه گرجی مقابل در مجلس ترور شد.
صنیعالدوله «بودجهای تنظیم کرده بود که درآمدهای آن ۱۴ میلیون و ۱۱۶ هزار و ۶۰۰ تومان و هزینههای آن ۱۴ میلیون و ۶۱۸ هزار تومان برآورد شده بود. این بودجه ۵۰۰ هزار تومان کسری داشت و عمدهترین بخش درآمد آن را مالیات بخش کشاورزی تشکیل میداد.»
آنچه در این سند جالب است، توجه به جزئیات فراوانی است که درباره منابع مالی دولت و نیز هزینهها وجود دارد. این امر، نوع نگاه موجود را برای نظارت بر امر بودجه از طرف مجلس نشان میدهد و میتوان در آن دخل و خرج تمامی وزارتخانهها و نهادهای وابسته به دولت را شناخت و از آن بهعنوان سند مکتوب و مصوب برای شناخت بخشی از مسائل اقتصادی ایران استفاده کرد.
اولین بودجه مملکتی ایران در دو بخش (هزینه وزارتخانهها و پیشبینی عایدات) تدوین شده است. در بخش نخست هزینه دستگاههایی مانند مجلس و وزارتخانههای دربار، مالیه، عدلیه، امور خارجه، داخله، جنگ، معارف، اوقاف و فواید عامه، فلاحت، تجارت و صنایع و پست و تلگراف آمده و در بخش دوم نیز مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم که از قبل کارهای نظمیه به دست میآمده محاسبه شده است.
نخستین بودجه ایران نیز کسری داشته که میزان آن ۵۰۰ هزار تومان بوده است. عمدهترین بخش درآمد آن را هم مالیات بخش کشاورزی تشکیل میداده است. روش بودجهنویسی صنیعالدوله تا سال ۱۳۲۰ که درآمدهای نفتی به بودجه تزریق شد ادامه پیدا کرد و پس از آن بهصورت دیگری تدوین شد.
نخستین لایحه بودجه
مدتی بعد از ترور صنیعالدوله، ناصرالملک وزیر مالیه جدید، اولین لایحه بودجه ایران را به مجلس برد. اولین لایحه بودجه با چند ماه تاخیر به مجلس ارائه شد. در این لایحه چنین آمده است: «.. شروع به اصلاحات و تشکیلات مالیه به مجرد اتمام انقلاب بود و بعضی وطنپرستان که دوائر طرز جدید را تاسیس کردند، به این کار مبادرت نمودند خود نمایندگان محترم به واسطه تجربه و داخل بودن در کار ملاحظه فرمودهاند که چگونه مسائل متعدده به مجرد اینکه حکومت جدید، زمام امور را به کف گرفت، هجومآور میشوند.
البته میبایستی مقدمات کارهای فوری و فوتی را فیصله داده و با عجله تمام یک وزارت مالیه ناقص و به حالت چنین احداث کرد و وقتی اجزای تازه اداره را نسبتا مسبوق به کار یافتند به تشبثات اولیه برای جمعآوری مقدمات و اجزای بودجه مبادرت نمایند. بلی در اواخر ثور (اردیبهشت) به این کار شروع شد و هر چند دو ماه از سال میگذشت، وزارت مالیه امید داشت که در آخر سنبله (شهریور) با قدری سرعت در عمل بتواند بودجه را تقدیم کند.
در هر حال اگر چنین میشد برای یک وزارتخانه جدیدالاحداث طبیعی بود. بدبختانه از بدو امر اشکالات متعدد پدید آمد و ماموران تهیه بودجه را از پیشرفت مانع گشت. بیاطلاعی وزارتخانه در این موضوع، فقدان حسابهای مرتب و تردید رای و مخصوصا عدم مساعدت سبب شد که این کار چند ماهی به تاخیر افتد.
تا اینکه همکار ما مرحوم سرور صنیعالدوله (که وفات مظلومانهاش مایه نهایت تاسف است) رشته امور مالیه را در دست گرفت و او این خیال را تعقیب کرد. در حقیقت تمام افتخار این کار راجع به ایشان است، چه معظمله دستورالعمل کلیه اداره و اجرایش را به عهده اجزای کاری و ثابت قدم و شایق به پیشرفت عمل واگذاشت.»
در این لایحه، بودجه سال ۱۲۹۰ نیز پیشبینی شده بود: «به علاوه محض آگاه ساختن مجلس مقدس به اوضاع مالیه سنه آتیه تنگوزییل از اضافات مهمه را که به جهت اجرای پاره اصلاحات تقاضا میشود، در ستون جداگانه نوشتهاند، وقتی رای مجلس درخصوص آنها معلوم گردد و کلا یا جزئا تصویب نمایند آن اضافات ماخذ ترتیب بودجه سنه آتیه بوده و بودجه مزبوره در آخر جوزا (خرداد) تقدیم خواهد شد.»
در لایحه همچنین به نواقص و مزیتهای بودجه اشاره شده بود از جمله آنکه: «این اول بودجه ایران با همه نقایص و نواقص متعددش دارای دو مزیت است. اولا در تحت یک قاعده متینی که عبارت از شاملیت بودجه از خصائص دوایر مالیه صحیح است ترتیب داده شده، یعنی تمام عایدات و تمام مخارج را در آن نمودهاند، مثلا مخارج بعضی دوائر که از وزارت مالیه خارج و دارای عایدی میباشند، در بودجه ملاحظه میشود و هر یک از دو جزء جمع و خرج را جداگانه نمودهاند، نه اینکه مخارج را از دخل کاسته و عایدی خالص را ننویسند، چنان که گمرک و ضرابخانه و تذکره جمع و خرجشان هر دو نموده شده و به این ترتیب در باطن هیچ عایدی مخارجی نهفته و در وراء هیچ مخارج دخلی مستور نیست و این یک مزیتی است که بودجههای اروپا را در بدو امر حاصل نبوده و گاهی اتفاق میافتد در بعضی ممالک که در علم مالیه استاد ما هستند، این قاعده کاملا رعایت نمیشود.»
یکی از نکات قابل توجه در لایحه بودجه، انتقاد دولت نسبت به مخارج هنگفت دربار بود: «این بنده از اظهار عقیده در باب بودجه همکارهای محترم خود چنان که در اروپا رسم است صرف نظر میکنم، زیرا این رسم عجالتا موحش مینماید و معمول شدنش در یک دولت جوانی مثل حکومت حالیه ایران مشکل به نظر میآید.
این است که از وزارتخانههای دیگر درخواست کردهام که لزوم تقاضای اعتبارات خود را در لوایح خود اثبات و دفاع کنند فقط بودجه دربار موضوع نقادی وزارت مالیه خواهد بود. مخارج دربار مطابق برآورد حالیه تقریبا به ۶۷۵ هزار تومان بالغ است، این مبلغ به نظر ما گزاف و بیوجه مینماید.
به این حساب ملت ایران نسبت به عایدات دولتش ۱۵ برابر بیش از انگلیس برای دربار خرج میکند. از این محل یک صرفهجویی بزرگی میتوان کرد و وجه آن را بهطور مفیدی به مصرف معارف رسانید که بودجهاش بیاندازه کم است.»
مخارج
در ادامه لایحه بودجه، میزان مخارج مملکتی محاسبه شده و مخارج اصلی مملکت را استقراضات خارجی، مخارج کلیه وزارت مالیه، اداره گمرک و لاوصول ذکر کرده است. در این لایحه میزان کل اعتبارات تقاضاشده بالغ بر ۱۴ میلیون و ۶۱۸ هزار تومان و مجموع عایدات ۱۴ میلیون و ۱۱۶ هزار تومان محاسبه شده است و «بنابراین کسر دخل ظاهری پنج میلیون تومان میشود، ولی باید خاطر نمایندگان محترم را مسبوق کنم که اعداد مزبور درست حاکی حقیقت نیست و کسر واقعی که چندان زیاد نیست نباید از سه کرور کمتر باشد. اولا باید میزان کل مالیاتی را که رعایا به دولت پرداختهاند، دانست.
ما دو کرور تومان برای لاوصول از عایدات کم کردیم، اما آیا این مبلغ کافی است؟ بعد از وضع این مبلغ، باید دانست از ۲۵ کرور باقی، چقدر به مصرف مخارج عمومی رسیده و چه مقدار از عمال ولایتی حیف و میل میکنند. برای اینکه تاکنون هیچ اساس محاسباتی به جهت رسیدگی به معاملات آنها وجود نداشته، مساله لاینحل میماند.»
در باب مخارج اغلب اعداد به نظر اشخاص کارآگاه زیاد مینماید، ولی تعیین اینکه تا چه اندازه زیاد حساب شده صحیحا مشکل است، زیرا اجزای ادارات ولایتی تاکنون در مقابل مرکز دارای یک مطلقیت کاملی بودهاند و به هیچ وجه ممکن نشد آنها را به تبعیت احکام اداره واداشته و اطلاعاتی را که برای کار ما لازم بود از آنها اخذ کنیم، در صورتی که اطلاعی هم از اعمال خود به ما میدادند، اظهاراتشان چندان معتبر نبود. اینها اسباب خارجی است که باید در موقع نقادی کار ما در نظر گرفت و اگر گاهی اعداد ما مبهم باشند، امید عفو داشته و مطمئنیم با تصور وسایل ناقصی که برای کشف حقیقت در دست داشتیم، عذر ما را بپذیرند.
ناصرالملک در ادامه لایحه بودجه، با انتقاد به استقراضات خارجی پادشاهان پیشین قاجاری و چگونگی حل مشکل قرضها آورده است: «دیون عمومیه سالی ۵۱ میلیون قران که معادل ثلث بودجه باشد، بر مخارج دولت میافزاید. این عنوان برای مالیه ما یک آفت و یک تحمیل بیثمری است که مملکت هرگز از آن منتفع نشده. بلی، این قرض میراث یک دوره تقلب بیلگام و مردهریگ یک دربار فاسد و بیآبروی قدیم ماست
حکومت جدید در تقبل تمام قروض سلطان مخلوع نهایت عقل به خرج داده و به این ترتیب ثابت کرد که طبقات آتیه ملت، خطاکاریهای اسلاف خود را مردانه تحمل و آن را تدارک خواهند کرد.
در اینجا با کمال شعف به عرض میرساند که یکی از پیشرفتهای حکومت جدید، تبدیل قروض دو شاه اخیر است به قرض ثابت با یک سود یا صرفه، چون قروض مزبوره از دو بانک خارجی گرفته شده، بر ماست که از این دو اداره به واسطه مساعدتی که با ما کرده و سالی ۴۰۰ هزار تومان به خزانه دولت فایده رسانیدهاند، اظهار امتنان نماییم.»
در ادامه مخارج کلیه وزارت مالیه شامل تکمیل کادر وزارتخانه و اعزام ماموران مالیاتی از مرکز به ولایات جهت انتظام امور مالیه محاسبه شده است. مخارج اداره گمرک برای مصارف قایقهای خلیج فارس و کشتی کهنه پرسپولیس و لاوصول که عبارت از عقبافتاده مخارج است که به دو نوع تقسیم میشود. یکی حقوقی که در ازای خدمت بوده، دیگر مستمریات و وظایف.
وزیر مالیه، پس از محاسبه مخارج، عایدات مملکتی را پیشبینی کرده و آورده است: «.. اولیای امور سابق هیچوقت به خیال جمعآوری و تمرکز عایدات نبودهاند و از انواع مالیاتهای عمومی به جز مالیات اراضی چیزی وجود نداشته، یک قسمت عمده مخارج را از محل عوارض و رسومات مختلفه تایید میکردند که در قدیمالایام بر حسب اقتضای وقت ایجاد شده بود.
در اغلب مواقع عوارض مزبور، موافق میل و هوس حکام یا یکی از اهالی وضع و بدون اطلاع حکومت مرکزی اخذ میشده. مالیه ما به واسطه تجزیه نوع عایدات از دشوارترین کارها بود. اغلب اوقات اطلاع صحیح از عایدی این عوارض امکان نداشت، به جهت اینکه مباشران وصول آنها در اظهار مطالب که سر صنفی تصور میکردند، ذینفع بودند.»
این بودجه، که مبالغ آن چندان نیز اندک به نظر نمیرسد، مطلوب نظر محمدعلی شاه واقع نشد. چه در آن از مقرری شاهزادگان به میزان زیادی کاسته شده و مقرری زنان ناصرالدین شاه نیز به کلی قطع شده بود. کینهای که این بودجه در دل محمدعلیشاه روشن کرد، جز به آتش به توپ بسته شدن مجلس خاموش نشد.
شاه، ناصرالملک را مقصر اصلی این ماجرا قلمداد کرد. از همین رو ناصرالملک به اتفاق وزرای کابینه کنارهگیری کرد و استعفای خود را برای شاه فرستاد، اما مورد قبول واقع نشد.
شاه قاجار عدهای از نمایندگان مجلس را به دربار احضار و به آنان اعلام کرد که مجلس از مرز خود تجاوز کرده و در کارهای دولت دخالت کرده است. در همین حال عدهای از طرفداران استبداد و مخالفان مشروطه به سرکردگی مقتدر نظام و منیع حضرت و به تحریک قاجار در تهران تظاهرات اعتراضآمیز برپا و به مجلس حمله کردند.
در پی این حمله میان محافظان مجلس و مهاجمان درگیری شدید به وجود آمد و کار به تیراندازی کشیده شد. دامنه زدوخورد آنان به توپخانه کشیده شد و عدهای از طرفین و مردم عادی کشته شدند. احتشامالسلطنه رئیس وقت مجلس دو تن از برادران خود (علاءالدوله و معینالدوله) را برای گلایه نزد شاه فرستاد. محمدعلی شاه هم این کار آنان را گستاخی دانست و هر دو آنها را به فلک بست و تصمیم به بازداشت و قتل آنان گرفت.
از مقالهای به قلم شادی معرفتی