رسانهها درباره کتاب به ویژه درباره ادبیات داستانی و شعر میتوانند نقد و یادداشت بنویسند و کتابها را از این طریق معرفی کنند. رسانهها در رونق بازار نشر نقش مهم و تعیینکنندهای دارند. نکتهای در این بین وجود دارد که مسئول صفحه یا سرویس فرهنگی و هنری برخی از نشریات کسانی که هستند خوشبختانه جوانان اهل قلم محسوب میشوند و درواقع روزنامهنگار مولف به حساب میآیند.
حضور این افراد اهل فن در رسانه بسیار موثر است، حتی میبینیم از آنان شعر و داستان منتشر شده است. میتوان گفت اغلب کارشان در زمینه معرفی کتاب، نوشتن نثر، ترجمه شعر یا رمان و مجموعه داستان با ورزیدگی انجام میشود و روز به روز هم بیشتر به این عرصه توجه میکنند.من یکی از وظایف رسانهها را پرورش جوانان اهل قلم می دانم ، چون در جریان نزدیک به ۹۰ درصد کتابهایی که در گرایش خودم منتشر میشود همچون رمان و مجموعه داستان هستم در دو تا سه سال اخیر شمار تعداد کتابهای نویسندگان جوان بسیار امیدبخش است. این به این معنی نیست که همه آثار از خط متوسط بالاترند اما در بین این آثار نمونههای درخشان نیز به چشم میخورد. همین که امکانی برای نشر این آثار فراهم شده است خوشحالکننده است، البته نیاز است رسانهها به این موج جوان توجه کنند. چقدر خوب است افرادی که در بخش ادبی رسانهها کار میکنند به طور منظم بخش مشخصی را برای نقد و بازتاب آثار جوانان داشته باشند. این موضوع را از جنبههای جامعهشناسی، روانشناسی، مردمشناسی و اقتصادی میتوان بررسی کرد.
توجه کم رسانهها به کتاب یکی از عوامل بیتوجهی به کتاب است
توجه کم رسانهها به کتاب یکی از عوامل بیتوجهی به کتاب است، البته با توجه به جمعیت ۸۰ میلیونی و جمعیت چندین میلیونی تحصیلکرده تیراژ ۵۰۰ جلد کم است. در دهه ۴۰ یا ۵۰ چاپ اول یک کتاب ۵۰۰۰ نسخه بود، اما رسانهها میتوانند با حضور در این عرصه اوضاع را تغییر بدهند. به هر تقدیر نمیتوان گفت که تنها رسانهها در بیتوجهی به کتاب نقش دارند و باید جنبههای دیگر هم مورد برررسی قرار بگیرد. البته قطعا تنها این علاقه کم مردم به رسانهها محدود نمیشود.با توجه به شناختی که نسبت به مردم کشورم دارم این تصور به ذهنم میآید که نیاز به دانستن در مردم ایران اگر نگوییم از بین رفته خیلی کاهش پیدا کرده است و شاید به همین دلیل است که به سمت کتاب نمیروند. این کاهش تیراژ هشداردهنده است. صرفا با برگزاری هفته کتاب یا نمایشگاه کتاب نمیشود این معضل را حل کرد. اهل کتاب باید با رسانهها دست به دست هم دهند. نباید در این حد محدود بمانیم. باید کار وسیع توسط رسانهها و اهل رسانه صورت بگیرد. امروزه دیگر شاهد تیتر یک شدن یا در صدر اخبار قرار گرفتن اهل ادبیات نیستیم ، مجموعا کم اهمیت دادن به کتاب و اهالی ادبیات به صفحه یک روزنامهها محدود نمیشود. در خیلی از زمینهها به فرهنگ کمتوجهی میشود. به نظرم در یک پژوهش میدانی دلسوزانه، اهل فن میتوانند به این نتیجه برسد که درصد بالایی از مردم در دایره روزمرگی و منافع شخصیشان گیر کردهاند و رسانهها هم از این قاعده مستثنی نیستند. البته نمیخواهم بگویم که فکر کردن را تعطیل کردهاند اما افق دید محدود شده است.
به نظر میرسد که نیاز به دانستن کاهش پیدا کرده است و سایه کماعتنایی مردم بر روزنامهها هم خواهد افتاد. حرف دیگر این است که طبق آمار رسمی مجموع شمارگان نشریات اعم از روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه در مرز یک میلیون است در حالی که در گذشته با جمعیت ۳۰ تا ۳۵ میلیونی تیراژ برخی از روزنامههای بزرگ ما در شرایط معمول ۲۰۰ هزار نسخه بود. باید در نظر داشت که به روزنامه هم کم توجه میشود.
رسانهها باید بخش تخصصی فرهنگ، ادب و هنر داشته باشند.
رسانهها باید بخش تخصصی فرهنگ، ادب و هنر داشته باشند. امروزه هم نه همه روزنامهها اما درصدی از وزنامههای معتبر به این مقوله میپردازند. در مورد جایی که کلا پرداخته نمیشود، باید گفت افراد مجموعه اعم از مدیر و خبرنگار و … اهلیت کار مطبوعاتی را ندارند. در گذشته با استعداد و علاقه کار روزنامهنگاری میکردند اما متاسفانه الان این طور نیست. در خیلی از امور این طور است. اگر نگوییم به صورت کامل فاقد شایستگیاند، باید بگوییم شایستگی لازم را ندارند. در بهترین حالت مسئولان رسانه میتوانند افراد دلسوز و محترمی باشند اما این کافی نیست. در عرصهای هستند که باید شایستگی داشته باشند اما متاسفانه ندارند. این امر کاملا واضح و روشن است و بازخوردش را در خیلی از امور مثل همین کمتوجهی برخی رسانهها به امر کتاب و فرهنگ میبینیم.
- علیاصغر شیرزادی – نویسنده و روزنامه نگار