در جلسه دادگاه اولیای دم که فرزندان مقتول بودند خواستار قصاص متهم شدند اما وقتی نوبت به دفاع متهم رسید او در حالی که از کرده خود پشیمان نبود، گفت: از نظر من خالهام مستحق مرگ بود.بدین ترتیب متهم به قصاص محکوم شد اما با گذشت حدود ۹ سال از این ماجرا اولیای دم برای اجرای حکم حاضر نمی شدند تا اینکه متهم با درخواست اعمال ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی از قضات خواست که برای پروندهاش تعیین تکلیف کنند.
قضات دادگاه نیز با برگزاری جلسهای از خانواده مقتول خواستند که تکلیف این پسر زندانی را روشن کنند که در این جلسه فرزندان مقتول سرانجام از قصاص پسرخالهشان صرف نظر کردند و بدین ترتیب وی از مجازات مرگ رهایی یافت.صبح دیروز این متهم از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد و گفت: من هنوز هم میگویم که از قتل خالهام پشیمان نیستم اما از فرزندانش که مرا بخشیدند حلالیت میطلبم و قدردان محبت آنها هستم. من حدود ۹ سال در زندان زندگی سختی داشتم و بشدت فرسوده شدهام حالا از قضات دادگاه میخواهم به خاطر تنهایی مادرم به من کمک کنند و در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا من هرچه زودتر از این شرایط سخت رها شوم.
پس از پایان جلسه دادگاه قضات دادگاه به ریاست قاضی قیومی وارد شور شده و متهم را از جنبه عمومی جرم به هشت سال وشش ماه حبس محکوم کردند که با احتساب مدت زمانی که متهم در زندان بوده است او بزودی آزاد خواهد شد.
قتل خاله به خاطر رفت و آمد مردان غریبه
قلم | qalamna.ir :
گروه حوادث: پسر جوانی که ۹ سال قبل در اقدامی جنونآمیز خالهاش را به قتل رسانده بود، به قصاص محکوم شد اما اولیای دم برای اجرای حکم حاضر نمیشدند تا اینکه بالاخره تکلیف او روشن شد.رسیدگی به این پرونده از سیزدهم آبان سال ۹۰ بهدنبال تماس تلفنی با مرکز فوریتهای ۱۱۰ و اعلام کشف جسد زن ۴۴سالهای به نام فریبا شروع شد.برادر مقتول که در صحنه جنایت حضور داشت در تحقیقات اولیه به افسر پرونده گفت: ساعتی قبل برای سرزدن به خواهرم به خانهاش آمدم اما با جسد خونین او رو به رو شدم و موضوع را به پلیس خبر دادم.
در حالی که تحقیقات برای شناسایی و دستگیری متهم ادامه داشت چند روز بعد پسر ۲۲ سالهای به اداره پلیس رفت و گفت: من خالهام را کشتم.پسر جوان که فرید نام داشت در اعترافاتش گفت: خالهام سه بار ازدواج کرده و طلاق گرفته بود این اواخر رفتارش به کلی تغییر کرده بود و مردان غریبه به خانهاش رفت و آمد داشتند من از این موضوع خیلی ناراحت بودم. یک شب به خانهاش رفتم و گفتم میخواهم اینجا بمانم او هم قبول کرد اما نیمه شب به اتاقش رفتم و او را خفه کردم سپس با چاقو چند ضربه به او زدم و بعد هم با بیرون آوردن لباسهایش و سرقت طلاها و کارت عابربانکش طوری صحنهسازی کردم که پلیس تصور کند خالهام قربانی نقشه شیطانی یک سارق شده است. اما وقتی فرار کردم عذاب وجدان یک لحظه راحتم نمیگذاشت به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.پس از اعترافات این جوان، او به اتهام قتل عمد بازداشت شد و با صدور کیفرخواست به اتهام قتل عمد در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنجبر تحت محاکمه قرار گرفت.