گروه فرهنگی: رمان «زنِ چهلساله» نوشته کرول فریزر با ترجمه فریده حسنزاده در راه انتشار است. به گفته مترجم، این رمان که از سری کتابهای اجتماعی انتشاراتِ پنگوئن است و در ردیف پرفروشهای سالهای اخیر قرار دارد توسط انتشارات زرین اندیشمند مجوز چاپ گرفته است.فریده حسنزاده، مترجم شعر جهان و زندگینامه شاعران که برای اولینبار رمانی را ترجمه کرده است، در بخشی از مقدمه رمان «زنِ چهلساله» نوشته: شباهتهای آشکار و پنهان کتاب خانم کرول فریزر با کتاب «مادام بواریِ» گوستاو فلوبر قابل تامل است. اگر مادام بواری در زمانه خود باعث شد تا خالق او به اتهام تلاش برای ترویج شهوتپرستی و سست کردن مبانی اخلاقی کلیسای کاتولیک فرانسه، به دادگاه احضار شود، امروز در دهه اول قرن بیستویکم، خالق کارلا تردسکنت، خانم کَرول فریزر، به خاطر عبرتآموز بودن حکایتش نویسندهای مسؤل و هوشیار معرفی میشود که آگاهانه سعی دارد ارزشهای گمشده در مهِ مدرنیسم و پسامدرنیسم را به جامعه برگرداند و با هشدارهای دلسوزانه خود خانوادهها را از فروپاشی بازدارد. در واقع او با بیان خطاهای زنان و مردانی که به بهانه فرهیختگی و روشنفکری و با شعار «برو آنجا که دلت میگوید»، به جنگ وفاداری و خویشتنداری رفتهاند و آوارگی و پریشانی روح برای خود و نسل جدید فراهم آوردهاند همه تلاش خود را به کار گرفته است تا گرما و پناه قدیمی را به چهاردیواری قلبها برگرداند. عنوان اصلی رمان کرول فریزر “A Little Learning” است که میتواند تعبیر شود: “درسی کوچک” به معنای ماجرایی عبرتآموز. عنوان کنایهآمیز این کتاب و درد مشترک قهرمان زن آن، کارلا تردسکنت با مادام بواری، اشاره کوتاه و پرمعنای مولانا را در ذهن خواننده تداعی خواهد کرد: «عشقهایی که از پیِ رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود»
مادام بواری، تخیلات و تمایلاتی دارد که خارج از عرف جامعه آن زمان فرانسه است و در نهایت او را وادار به خودکشی میکند. کارلا تردسکنت، گرفتار همان تخیلات و تمایلات خام، از ترس تجربه نکردن عشق و زنده به گور شدن در تداوم روزمرگی، مثل مادام بواری خطر کردن را برمیگزیند اما زمانی که رسوا و بدنام میشود از مرگ هم خبری نیست، زهدان او را نطفه عشقی بیریشه پر کرده است که در صورت تولد، تجسم زنده ناکامیهای او در رسیدن به رویاهایش خواهد بود.