تورم در مهرماه افزایش یافته
بر اساس گزارش اخیر مرکز آمار ایران، نرخ تورم نقطهای در مهر ماه ١٣٩٩ به عدد ۴١,۴ درصد رسیده است؛ یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین ۴١.۴ درصد بیشتر از مهر ١٣٩٨ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند. نرخ تورم نقطهای گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» با افزایش ۹ واحد درصدی به ۴٠.۵ درصد و گروه «کالاهای غیر خوراکی و خدمات» با افزایش ۶.٠ واحد درصدی به ۴١.٩ درصد رسیده است. در مهرماه، نرخ تورم نقطهای برای خانوارهای شهری ۴١,٣ درصد است که نسبت به ماه قبل ۶,٨ واحد درصد افزایش داشته است. همچنین این نرخ برای خانوارهای روستایی ۴٢,٢ درصد بوده که نسبت به ماه قبل ٨,١ واحد درصد افزایش داشته است.صعود نرخ تورم رسمی در کنار افزایش سرسام آور قیمتها به خصوص در بخشهایی مانند خوراکیها، مسکن، بهداشت و حمل و نقل، سطح پوشش دستمزد کارگران را به کمترین میزان در چند سال اخیر رسانده است؛ با عبور سبد معاش خانوار از مرز ۸ میلیون تومان، نرخ پوشش دستمزد ۲ میلیون و ۶۱۱ هزار تومانی کارگران شاغل و ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومانی کارگران بازنشستهی حداقل بگیر، به زیر ۳۰ درصد رسیده است. در این بین، وعدههایی که برای ترمیم دستمزد در نیمه دوم سال توسط رئیس سازمان بازرسی کشور داده شد، هرگز عملی نشده و حتی به درخواستهای اعضای رسمی کارگری شورایعالی کار برای برگزاری جلسات ترمیم معیشت، وقعی ننهادهاند! نرخ کالاهای سرمایهای مانند زمین و مسکن و همچنین نرخ ارز و دلار نیز با شتاب بسیار و بدون توجه به معیشت قاطبه مردم، به پیش میتازد و به نظر نمیرسد نقطه پایانی بر این شتاب بتوان متصور شد.در این شرایط، سراغ چند تن از فعالان کارگری میدانی در بخشها و صنایع مختلف و در استانهای متفاوت رفتیم تا دریابیم نگاه کارگران به مقوله دستمزد چگونه است؛ از این فعالان، یک سوال اساسی پرسیده شد: دستمزد چقدر باید باشد تا کارگران بتوانند زندگی کنند؛ آنهم یک زندگی بسیار حداقلی اما شرافتمندانه؟!
حداقل دستمزد باید حداقل ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان باشد!
علیرضا خرمی (عضو شورای اسلامی کار شرکت پلی اکریل اصفهان) در پاسخ به این سوال میگوید: دستمزد کارگران باید حداقل ده تا ۱۲ میلیون تومان باشد تا بتوانند زندگی کنند. در این چندماه در واقع از ابتدای سال قبل، هرچیزی را که تصور کنید حداقل ۱۵۰ درصد گران شده، غیر از حقوق کارگر که خیلی ناعادلانه فقط ۲۶ درصد افزایش یافته است! البته باید دلار و طلا را از این معادله حدف کنیم چون این اقلام، چند صد درصد افزایش نرخ داشتهاند! کارگر درآمدش به ریال است و خرجش به دلار!وی اضافه میکند: در چند ماه اخیر، به جز گرانی خوراکیها و لوازم خانگی، کرایه خانهها سر به فلک کشیده؛ حتی در شهرستانها اجاره یک خانه مرتب و تمیز، چند میلیون تومان در هر ماه است؛ علاوه بر اینها، کرونا هزینههای سربار به زندگی کارگران تحمیل کرده؛ هزینههای پیشگیری و بهداشت و درمان احتمالی یک طرف، هزینه آموزش مجازی و درس خواندن کودکان طرفی دیگر. اکنون هزینه گوشی هوشمند و تبلت که حداقل ۶-۷ میلیون تومان است، به هزینههای سبد معاش کارگران افزوده شده؛ به همین دلیل من معتقدم باید دستمزد کارگران حداقل ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان باشد تا بتوانند زندگی کنند! چراکه اگر تحقیق مستقلی انجام شود، مشخص میشود که خط فقر حداقلی بین ده تا ۱۲ میلیون تومان است.
دستمزدها باید هفتگی و ماهانه زیاد شود!
عبدالله بلواسی (نماینده کارگران خباز مریوان در استان کردستان) نیز میگوید: حداقل دستمزد بایستی در شهرستانها بین ۵ تا ۶ میلیون تومان و در کلانشهرها بسیار بیشتر و حدود ۱۰ میلیون تومان باشد. البته این نرخ ها فقط همین امروز جواب میدهد و ده روز بعد، دیگر قابل اعتنا نیست. امروز اگر کارگر در یک شهرستان حداقل ۶ میلیون تومان هزینه زندگی دارد، فردا این هزینه ممکن است ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان باشد، پس سوال شما جواب ثابت یا ماندگاری ندارد بلکه باید هر روز و هر هفته عددها به روز شوند. در شرایط فعلی اقتصاد، نمیتوان محاسبات دستمزد کارگران را برای چند ماه متوالی انجام داد! امروز حداقل دستمزد در شهرستانها نباید از ۶ میلیون تومان کمتر باشد اما فردا ۶ میلیون تومان هم بسیار کم است!او اضافه میکند: در اقتصاد ایران، تقریباً همه چیز بر محور نرخ دلار میچرخد؛ امروز دلار ۳۰ هزار تومان است، فردا ۳۱ هزارتومان، پسفردا معلوم نیست چه نرخی باشد؛ بنابراین اگر بخواهند معیشت کارگران را تامین کنند، باید حقوقها را هم هفتگی و ماهانه محاسبه و تعیین کنند. در چنین شرایطی، دولت مجبور است با هر راهکاری که میتواند از ترمیم ماهانهی حداقل دستمزد گرفته تا دادن بن رایگان کالا یا خدمات اجتماعی رایگان، کارگران را سرپا نگه دارد.
دستمزد باید به خط فقر ده میلیون تومانی برسد!
غلامعلی محمدی (عضو شورای اسلامی کار گروه صنعتی انتخاب) به لزوم معیار قرار گرفتنِ مولفهی «سبد معیشت خانوار» اشاره میکند و میگوید: قانون کار به خوبی و به درستی میزان دستمزد کارگران را مشخص کرده؛ باید سبد معیشت خانوار مبنا قرار گیرد؛ در اسفندماه سبد معیشت حداقلی به صورت رسمی و با امضای خود دولتیها، ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان تعیین شد اما در نهایت در مذاکرات مزدی، این عدد بسیار حداقلی را کنار گذاشتند و بدون توجه به آن دستمزد را فقط ۲۶ درصد افزایش دادند! امروز اما خط فقر واقعی، ۹ تا ۱۰ میلیون تومان است و باید دستمزدها هم به اندازه خط فقر زیاد شود. وی ادامه میدهد: دولتیها متاسفانه چیزی را که خودشان امضا کردند، قبول ندارند! اگر دستمزد از خط فقر پایینتر باشد، نه تنها کارگر و خانواده کارگر آسیب میبیند؛ بلکه تولید هم متضرر میشود. کارگر باید شب قوت لایموت داشته باشد که بتواند فردا کار کند! کارگر باید سقفی امن بالای سر داشته باشد که بتواند کار کند؛ باید قادر باشد هزینههای تحصیل فرزندانش را بپردازند که بتواند بیدغدغه و با کیفیت کار کند؛ غیر از این باشد کارگر سر کار فقط در فکر اجاره خانه و مصائب صاحبخانه و خرج تحصیل فرزندانش است. اینها چیزهایی نیست که نیاز به تحلیل اقتصادی و محاسبات عددی بغرنج داشته باشد! هرکس در این جامعه زندگی میکند، این واقعیتها را به خوبی میداند؛ کارگران امروز به جایی رسیدهاند که پول دندان پر کردن ندارند و دندانها را با کوچکترین خرابی میکشند تا مجبور نشوند هزینهی ترمیم دندان بپردازند!
حداقل مزد باید بیشتر از ۸ میلیون تومان باشد!
جمال ملا (نماینده جامعه کارگزاران مخابرات روستایی کشور) که در استان آذربایجان غربی زندگی میکند؛ میگوید: آخرین رقم سبد معیشت که در شهریورماه محاسبه شده، ۸ میلیون تومان است؛ این رقم، هم بسیار حداقلی است و هم تورم مهرماه را در نظر نگرفته؛ بنابراین دستمزد باید بسیار بیشتر از این رقم باشد؛ اما دریغ که حداقل مزد با همین ۸ میلیون تومان هم فاصلهی بسیار دارد! وی ادامه میدهد: گروههای بسیاری از کارگران، نصف این رقم هم دستمزد نمیگیرند؛ برای مثال، حقوق کارگزاران مخابرات روستایی کشور با درنظر گرفتن تمام مزایای مزدی مانند سنوات و حق اولاد، به ۴ میلیون تومان هم نمیرسد، کمی بالاتر از ۳ میلیون تومان است. این یعنی دستمزد بسیار پایینتر از خط فقر؛ درحالیکه همه میدانند با دستمزدهای زیر خط فقر اصلاً نمیتوان زندگی کرد. همه ما کارگران زیر خط فقر حقوق میگیریم و در این واویلا، کسی نمیپرسد چگونه هزینههای زندگی را با این دستمزدهای ناچیز تامین میکنید!
نتیجهگیری
در حالیکه کارگران با دستمزد دریافتی خود نمیتوانند حتی نیمی از هزینههای ماهانهی زندگی را تامین کنند، دولتیها نه تنها به فکر ترمیم مزد یا بهبود معیشت نیستند، بلکه جلساتی برای بحث و پژوهش پیرامون راهکارهای انحرافی و ضد کارگری مانند «مزد منطقهای» یا «مزد صنفی» برگزار میکنند! در بخشنامه مزدی امسال به صراحت آمده میتوان در میانه سال دستمزد را ترمیم کرد اما ارادهای برای بالفعل کردن این قابلیت، علیرغم نمودار صعودی تورم ماهانه وجود ندارد! در چنین شرایطی، همهی فعالانی که از بطن جامعهی کارگری هستند و در کنار همکارانشان با مشکل دستمزدهای پایینتر از خط فقر، هر روز دست و پنجه نرم میکنند، به صراحت میگویند مزد نباید کمتر از سبد معیشت باشد و حداقلیترین نرخ سبد معیشت هم در پایان شهریورماه، ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان یا به عبارتی حدود ۸ میلیون تومان بوده است؛ اگر تورم افزایشی مهرماه در نرخ سبد اِعمال شود، آیا کمینهی هزینههای زندگی مرز ۹ میلیون تومان را پشت سر نخواهد گذاشت؟!