گروه فرهنگی:تمام آهنگهای آلبوم «ابراهیم» متعلق به اوست. از حسین صفا حرف میزنیم؛ شاعری که نامش با آثار چاوشی گره خورده است. سال ۹۶ انتشارات «نیماژ» مجموعه شعری از او منتشر کرد به نام «منجنیق» که اگر کتاب را ورق بزنید ناخودآگاه لحن و صدای محسن چاووشی در ذهنتان مرور خواهد شد؛ چون آهنگهای «ابراهیم» همگی بر اساس شعرهای «منجنیق» انتخاب شده بودند.
همان سال حسین صفا دفتر شعر «نرگس» را هم با همان انتشارات چاپ کرد. قبلتر البته صفا دفترهای شعر دیگری نظیر «صدای راهپله میآید»، «وصیت و صبحانه»، «من کم تحمّلم»، «کنار پله تاریک و چند غزل برای زنم» و… را نیز همگی با انتشارات «نیماژ» چاپ کرده بود. البته مجموعه غزلهایی هم دارد که سال ۱۳۸۸ با نشر «دارینوش» منتشر کرده است. او همچنین ترجمهای دارد از دفتر شعر شاعر روس، آتائول بهرام اغلو به نام «اگر قرار آمدن داری بیا». حالا هم خبر رسیده که او دو مجموعه شعر جدید دیگر چاپ کرده: «این دست بیصدا» و «آه با خط بریل». نشر «نیماژ» هر دوی اینها را بهتازگی دوباره چاپ کرده است.
صفای ترانه
صفا متولد ۱۳۵۹ است و شعر و غزل و ترانه را از نوجوانی شروع کرده است. با این حال شاید معروفترین آثارش همچنان با نام و صدای محسن چاوشی گره خورده باشد. فقط اشاره به مطلع بعضی ترانهها و غزلهایش بدون شک این مدعا را ثابت خواهد کرد. در ادامه به مطلع بعضی از این شعرها اشاره کردهایم:
نشد با شاخههام بغل کنم تو رو…
دو تا چشمام دو تا سرباز مغرورن…
دلت که میلرزید من با چشام دیدم…
جوابم نکن مردم از ناامیدی….
صفای غزل
تمام اینها نشان میدهد که چطور شعرهای صفا ناخودآگاه ما را به جهان موسیقی چاوشی میبرد. چاوشی خود نیز بارها علاقهاش را به آثار صفا اظهار کرده است؛ ازجمله متنی که درباره او در صفحه شخصیاش نوشته بود: «حسین صفا به اعتقاد من از بهترین شاعران سرزمین ماست که نامش و شعرش ماندگار خواهد شد.شاعری که غزل را بهتر از شعر محاوره یا ترانه و سپید را بهتر از غزل مینویسد، هم در شعر محاوره هم در غزل و هم در سپید پیشرو است و مثل کسی نیست و از قضا! کسی هم نیست که بتواند شکل او بنویسد.»
سنت در شعر صفا
صفا ترانهسرایی است که ریشه در سنت دارد و غزلسرایی که به عصر خود غزل میگوید و به معنای دقیق کلمه شاعری معاصر است. او در شعر امروز بهتدریج توانست امکاناتی را به قالبهای مختلف ازجمله غزل و ترانه ارایه کند. سهلسرایی بعضی شاعران دهه هشتاد را به همراه داشت اما سست نبود، زبانی متشخص برای خود ساخته بود اما پرطمطراق و متکلف نبود.ضمن اینکه به فردیتی در اشعارش اشاره داشت که غیر از تغزل یا عاشقانهسرایی، ویژگی بارز انسان مدرن است؛ تنهایی، غربت در عین قرابت و نوعی درکناشدن و مواجهه با دنیایی که لاجرم در آن گرفتار است: «اگر دهان خودت هستی / اگر زبان خودت هستی / به گوشهای خودت رو کن» (از دفتر شعر «منجنیق»)