گروه فرهنگی: نامش علی اسفندیاری است، اما همه او را به نام نیما یوشیج میشناسند، زادگاهش یوش است، روستایی خوش آب و هوا با قدمت نسبتا کهن در اقلیم کوهستانی و ییلاقی که طبیعت بکر و بافت روستایی آن به خوبی حفظ شده است و قدمت آن به دوره ساسانیان باز میگردد.نیما یوشیج این شاعر معاصر ایرانی بنیان گذار شعر نوین با مجموعه تأثیرگذار افسانه، در فضای راکد شعر ایران، انقلابی به پا کرد، نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید.تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی وامدار این انقلاب و تحولی هستند که نیما نوآور آن بود و بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، اشعار نیما را نمادین میدانند و او را هم پایه شاعران سمبولیست بنام جهان میدانند.
آثار نیما چه بود؟
نیما یوشیج در سال ۱۳۰۰ منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفته نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند.این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت، شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند. عبدالعلی دستغیب٬ منتقد ادبی٬ معتقد است که نیما حتی در ابتدا که به سبک قدیم شعر میسرود٬ توانایی خود را نشان داد، هرچند این اشعار از نظر فرم کهن هستند٬ نیما معانی و موضوعات جدیدی در آنها گنجانده است.در پاییز سال ۱۳۰۱ شعرای شب را در روزنامه هفتگی نوبهار منتشر کرد، شیوه کار در هر کدام از این قطعات تیر زهرآگینی به خصوص در آن زمان به طرفداران سبک قدیم بود.در سال ۱۳۱۶ نیما با سرودن ققنوس در شکل و بیانی تازه شیوهای نو میآفریند و با این آفرینش شعر نو در زبان فارسی متولد میشود.نیما علاوه بر شکستن برخی قوالب و قواعد، در زبان قالبهای شعری تاثیر فراوانی داشت، او در قالب غزل، به عنوان یکی از قالبهای سنتی نیز تاثیر گذار بوده است، به طوری که عدهای معتقدند غزل بعد از نیما شکل دیگری گرفت و به گونهای کاملتر راه را پیمود. از آثار معروف نیما میتوان به دو نامه، کندوهای شکسته، دنیا خانه من است، کشتی و توفان، افسانه، تو را من چشم در راهم و آی آدمها اشاره کرد.نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسههای مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامه هایی، چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت، انقلاب نیما با دو شعر ققنوس و غراب آغاز شد و او این دو شعر را در مجله موسیقی که یک مجله دولتی بود، منتشر کرد.
چاپ اشعار مازندرانی نیما یوشیج به نام روجا
روجا در زبان مازندرانی به معنی ستاره سرخ سحری بوده و عنوان مجموعهای از اشعار نیما یوشیج است که به زبان طبری سروده شدند.این اشعار که زبان مازندرانی است، ابتدا در کتاب مجموعه اشعار نیما یوشیج و پس از آن از سوی مجید اسدی چاپ شدند.اشعار مازندرانی نیما با گویش کجوری و کلارستاقی که در شهرستانهای نور، نوشهر و چالوس گویش میشود، شباهت دارد و نیما این اشعار با گویش مازندرانی را با عنوان روجا به چاپ رسانده بود.
نگاهی به وصیت نامه نیما یوشیج
قسمتی از وصیت نامه علی اسفندیاری ملقب به نیما یوشیج به شرح زیر است:
امشب فکر میکردم با این گذران کثیف که داشتم ام بزرگی که فقیر و ذلیل میشود حقیقه جای تحسر است.
امشب فکر میکردم با این گذران کثیف که داشتم ام بزرگی که فقیر و ذلیل میشود حقیقه جای تحسر است.
فکر میکردم برای مفتاح چیزی بنویسم که وصیت نامه من باشد به این نحو که بعد از من هیچکس حق دست زدن به آثار مرا ندارد بجز محمد معین اگر چه مخالف ذوق من باشد.محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند ضمنا دکتر ابوالقاسم جنتی عطائی و آل احمد با او باشند به شرطی که هر دو با هم باشند.ولی هیچکس از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرموده اند در کار نباشند کاغذ پارههای مرا باز کنید.معین که هنوز او را ندیده ام مثل کسی است که او را دیده ام اگر شرعا میتوانم برای ولد خود قیم داشته باشم دکتر معین قیم است ولو اینکه او شعر مرا دوست نداشته باشد.اما ما در زمانی هستیم که ممکن است همه این اشخاص نامبرده از هم جدا بد شان بیاد و چقدر بیچاره است انسان «نیما» به اینجا تغییرمسیر دارد.
ذات الریه، علت مرگ پدر شعر نو فارسی بود
نیما یوشیج درحالی که به علت سرمای شدید یوش، به ذات الریه مبتلا شده بود، برای معالجه به تهران آمد. معالجات تأثیری نداشت و سرانجام در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد.
سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیتش پیکر او را به خانه اش در یوش منتقل کردند.مزار او در کنار مزار خواهرش، بهجت الزمان اسفندیاری و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است.
سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیتش پیکر او را به خانه اش در یوش منتقل کردند.مزار او در کنار مزار خواهرش، بهجت الزمان اسفندیاری و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است.