قلم ، «شهربانو امانی»، فعال اصلاحطلب و عضو اسبق فراکسیون زنان مجلس زمینه اغماض نسبت به فعالیت زنان در سطوح بالای مدیریت کشور را مقاومت از گروهها در کشور میداند. که در ادامه طی گفتگویی به شرح موضوعات آن می پردازد:
مشارکت زنان در حوزههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… در کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه رویکرد دولتهای نهم و دهم با اجرای سیاستهای ویژه خود و همراهی مجلس با دولت وقت محدودیتهایی را برای حضور زنان برای عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سایر حوزهها به همراه داشت، این در حالی است که از یک دهه گذشته با وجود فراهم آمدن زمینههای تحصیل برابر در جامعه شاهد افزایش حضور زنان در مراکز علمی، آموزشی و کرسیهای دانشگاهی کشور هستیم. با توجه به اینکه همگان بر این امر واقف هستند که شرایط اقتصادی، کسب و کار و تولید در کشور از شرایط مطلوبی برخوردار نیست، به نسبت میزان حضور زنان در عرصههای اقتصادی نیز اندک است و در چند سال اخیر آنطور که باید و شاید از زنان در عرصههای گوناگون حمایت نشده است. بنابر آمارهای موجود نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان است و به نسبت، این آمار با جمعیت دانشآموختگی زنان چندان هماهنگ نیست. همچنین برخی قوانین نانوشته همچون سقف و دیوار شیشهای نیز میزان حضور زنان در جامعه را کاهش داده است و به نسبت این امر منجر به کثرت حضور مردان در بخشهای دولتی شده است. برای مثال با بررسی میزان مشارکت سیاسی – اجتماعی زنان در انتخابات شورای شهر و روستا در سال ۱۳۹۲ میتوان از حیث کاندیداهای زن که خود را در معرض انتخاب قرار دادهاند، دانست که در اکثر شهرها و روستاهای کشور زنان مورد اقبال همگانی قرار گرفتهاند و این امر منجر شده تا نقشآفرینی زنان در استانهای توسعهنیافته با شاخصههای اندک آماری از اقبال عمومی مطلوبی برخوردار باشد. همچنین در آستانه انتخابات مجلس دهم و انتخابات مجلس خبرگان رهبری نیز شور و اشتیاق در بین زنان برای کاندیداتوری وجود دارد. این در حالی است که زنان فعال در حوزه
سیاسی- اجتماعی یک سال است که زنان توانمند و نخبه را در معرض انتخابات و معرفی به مردم قرار دادهاند. این شور و اشتیاق باید در بین زنان ایجاد شود و به این ترتیب زمینه حضور زنان توانمند در مجلس مهیا شود تا آنها بتوانند با فعالیت در مجلس به عنوان مهمترین قوه کشور تاثیرگذار باشند. با توجه به اینکه عرصههای مختلف سیاسی از نظم، انسجام و ارتباط خاصی نسبت به یکدیگر برخوردار هستند پس به این ترتیب سعی میشود تا با توجه دولت یازدهم به قابلیتهای زنان در شرایط پساتحریم روزنههایی از حضور آنها مشاهده شود. برای مثال هماکنون در هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران زنان رای کسب کرده و نقشآفرینی میکنند. این امر بستری برای زنان ایجاد میکند تا بتوانند پویا و کارآمد به فعالیت بپردازند. امروزه فعالیت زنان در مقوله کارآفرینی، دانشافزایی و اشتیاق برای حضور و مشارکت در عرصههای مختلف گواه حرکتی رو به جلو است، در این شرایط میتوان گفت کسب و کار صرفا تجاری نیست، بلکه دستیابی به دانش روز و تولید علم نیز میتواند بازار علمی منحصر به فردی را برای زنان به همراه داشته باشد. این امر میتواند در عرصههای مختلف زنان کارآمد باشد.
آیا مشارکت در هر یک از عرصه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… میتواند بر روند رو به جلوی دیگر عرصهها نیز تاثیرگذار باشد. برای مثال با مشارکت اقتصادی مطلوب زنان در جامعه میتوان به افزایش مشارکت سیاسی نیز امیدوار بود؟
عرصههای مختلف در این سیستم زنجیروار به یکدیگر متصل هستند. ما نمیتوانیم هر یک از این عرصهها را به صورت جدا از هم مورد ارزیابی قرار دهیم. اگر زنان در عرصه اقتصادی فعال باشند، به نسبت میتوانند به پشتیبانی عرصههای سیاسی همچون پرداخت هزینههایی سیاسی، احزاب و کاندیداها در بخشهای مختلف بپردازند. حضور زنان در حوزه سیاسی و رفتار سیاسی تودهای با مردان چندان متفاوت نیست، بلکه در برخی عرصهها همچون مشارکت سیاسی کسب رای نیز از مردان پیشی گرفتهاند، اما در حوزه مشارکت سیاسی و استفاده از نخبگان زن در کشور در مقایسه با کثرت حضور مردان در سطوح مختلف دولتی شاهد اختلاف معناداری هستیم. بر این اساس است که زنان فعال در عرصههای
سیاسی- اجتماعی در تلاش هستند تا ۳۰ درصد از فهرستهای انتخابات آینده را به زنان نخبه و توانا در عرصههای سیاسی و اجتماعی اختصاص دهند؛ در صورت تحقق این امر بالطبع حضور زنان در حوزه اقتصادی نیز لازم است، اما تاکنون شاهد حضور مطلوب و کافی زنان در همه حوزههای کشور نیستیم. این در حالی است که هر یک از حوزههای سیاسی و اقتصادی بر یکدیگر تاثیرگذار هستند.
در همه دولتها شاهد حضور اندک زنان در سمتهای بالای اجرایی هستیم. برای مثال در بین همه دولتها فقط به یک زن مسئولیت اداره وزارت بهداشت و درمان واگذار شده است. به نظر شما این نوع اغماض در توجه به قابلیتها و تواناییهای زنان به چه دلیل است؟
اینکه زنان در جامعه به کسب دانش و رشد کافی در عرصههای گوناگون دست یافتهاند مطلوب است. در واقع، زمینه این اغماضها یک نوع تفاهم نانوشته است، همیشه از سوی برخی از گروههای تندرو مخالفتهایی برای حضور و فعالیت زنان در مشارکت سیاسی مشاهده میشود. این در حالی است که دستیابی به مسیر توسعه پایدار در کشور منوط به اهمیت دادن به تواناییها و قابلیتهای زنان به عنوان نیمی از سرمایههای اجتماعی کشور است. به نظر میرسد دولت باید با گروههای مختلف در این زمینه تعامل کند. باید توجه داشت هیچ ممنوعیت دینی و شرعی در زمینه حضور زنان در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… وجود ندارد.
-آرمان- زهرا سلیمانی