گروه سیاسی: حشمت الله فلاحت پیشه؛ فعال سیاسی در روزنامه آفتاب یزد نوشت: تعیین افرادی که قرار است پستهای حوزه سیاست خارجی ایالات متحده در دولت بایدن را برعهده بگیرند تقریبا قابل پیشبینی بود.
در واقع پیش از این نیز روشن بود بایدن از نفراتی استفاده خواهد کرد که در عرصه سیاست خارجی کهنه کار هستند و از قضا نقش مهمی نیز در مذاکرات هستهای با ایران داشته اند. دولت آینده ایالات متحده درحالی فعالیت خود را به زودی آغاز خواهد کرد که در طول چهار سال گذشته دولت ترامپ تلاش کرد سطح تنش میان تهران و واشنگتن را به حدی بالا ببرد که هرگونه تنشزدایی برای دولت بعدی کاخ سفید نیز دشوار باشد.بنابراین ذیل چنین شرایطی است که شنیده میشود چهرههای موثر در دولت بایدن نیز علاقهمند به این هستند که از برجام عبور کرده و توافقی جدید را شکل دهند که موضوعاتی نظیر سیاست خاورمیانهای ایران و یا برنامه موشکی را نیز دربرگیرد. این درحالی است که ایران نیز نسبت به خسارتهایی که با خروج یکجانبه آمریکا رخ داده، بندهای ۱۱ تا ۱۳ قطعنامه ۲۲۳۱ و همچنین ضمانت اجرایی این توافق معترض و طلبکار است. در واقع برجام بیش از اینکه برای آمریکا ناکامل بوده باشد برای ایران چنین برآیندی داشته است. با این حال به نظر میرسد به سود دو طرف است که برجام را به عنوان یک برنامه جامع همانطوری که هست بپذیرند طرح هرگونه مسئله اختلافی در قالب برجام پاشنه آشیل مناسبات آینده خواهد بود و میتواند بنیاد دیپلماسی بین طرفین را بیش از گذشته تضیعف کند.
در واقع سرنوشت برجام را باید از اختلافات میان ایران و آمریکا جدا کرد. برجام زمینهای برای کاهش اختلافات بوده است. با این حال در یک ارزیابی کلی از وضعیت فعلی میتوان گفت اگر دولت بایدن به برجام بازگردد و تحریمهایی را که به موجب برجام تعلیق شده بود را مجدد رفع کند، ۷۰۰ تحریمی را که ترامپ افزوده بود را لغو کند و همچنین تحریمهای کنگره را نیز با اختیارات خود تعلیق کند می توان انتظار بازگشت دیپلماسی میان دو طرف را داشت در غیر این صورت از همین حالا می توان سیاست خارجی بایدن را شکست خورده تلقی کرد. در واقع برجام مزیتی برای ایران نبود بلکه یک رژیم منع اشاعه بیسابقه بوده که دولتهای اروپایی و دولت وقت آمریکا آن را دستاوردی تاریخی برای دیپلماسی می دانستند. به طور کلی از شواهدی همچون وعدههای پیشا انتخاباتی بایدن و هریس میتوان انتظار داشت که به رغم سنگاندازیهای لابی های مختلف دولت بایدن تصمیم به بازگشت به برجام و لغو تحریمها خواهد گرفت.
با این حال در این زمینه یک چالش داخلی نیز وجود داشته و برخی اختلافات جناحی در ایران است که پیام مناسبی را به واشنگتن مخابره نمیکند. اظهاراتی از این دست که بهتر است فلان جناح مذاکره کننده باشد و حق آنها است مذاکرات را هدایت کنند باعث میشود طرف آمریکایی به این نتیجه برسد که برجام یک منفعت جناحی در ایران دارد و این موضوع در واقع باعث میشود واشنگتن قیمت بازگشت به برجام را بالا ببرد.برجام در دوره قبلی از طریق شورای عالی امنیت ملی مدیریت شد و این بار نیز باید از همان شورا و با صدایی واحد روند احیای آن پیش گرفته شود. واقعیت این است که اگر تصمیم بر این باشد که روند احیای برجام در گفتگوهایی در آینده پیش گرفته شود همین دولت فعلی می تواند آن را انجام دهد و اگر تصمیم این باشد که هیچ مذاکره ای صورت نگیرد چه دولت فعلی و چه دولت آینده نمی توانند وارد این روند شوند. بنابراین بهتر است جناحها از ارسال سیگنالهای نامطلوب خودداری کنند.
در واقع پیش از این نیز روشن بود بایدن از نفراتی استفاده خواهد کرد که در عرصه سیاست خارجی کهنه کار هستند و از قضا نقش مهمی نیز در مذاکرات هستهای با ایران داشته اند. دولت آینده ایالات متحده درحالی فعالیت خود را به زودی آغاز خواهد کرد که در طول چهار سال گذشته دولت ترامپ تلاش کرد سطح تنش میان تهران و واشنگتن را به حدی بالا ببرد که هرگونه تنشزدایی برای دولت بعدی کاخ سفید نیز دشوار باشد.بنابراین ذیل چنین شرایطی است که شنیده میشود چهرههای موثر در دولت بایدن نیز علاقهمند به این هستند که از برجام عبور کرده و توافقی جدید را شکل دهند که موضوعاتی نظیر سیاست خاورمیانهای ایران و یا برنامه موشکی را نیز دربرگیرد. این درحالی است که ایران نیز نسبت به خسارتهایی که با خروج یکجانبه آمریکا رخ داده، بندهای ۱۱ تا ۱۳ قطعنامه ۲۲۳۱ و همچنین ضمانت اجرایی این توافق معترض و طلبکار است. در واقع برجام بیش از اینکه برای آمریکا ناکامل بوده باشد برای ایران چنین برآیندی داشته است. با این حال به نظر میرسد به سود دو طرف است که برجام را به عنوان یک برنامه جامع همانطوری که هست بپذیرند طرح هرگونه مسئله اختلافی در قالب برجام پاشنه آشیل مناسبات آینده خواهد بود و میتواند بنیاد دیپلماسی بین طرفین را بیش از گذشته تضیعف کند.
در واقع سرنوشت برجام را باید از اختلافات میان ایران و آمریکا جدا کرد. برجام زمینهای برای کاهش اختلافات بوده است. با این حال در یک ارزیابی کلی از وضعیت فعلی میتوان گفت اگر دولت بایدن به برجام بازگردد و تحریمهایی را که به موجب برجام تعلیق شده بود را مجدد رفع کند، ۷۰۰ تحریمی را که ترامپ افزوده بود را لغو کند و همچنین تحریمهای کنگره را نیز با اختیارات خود تعلیق کند می توان انتظار بازگشت دیپلماسی میان دو طرف را داشت در غیر این صورت از همین حالا می توان سیاست خارجی بایدن را شکست خورده تلقی کرد. در واقع برجام مزیتی برای ایران نبود بلکه یک رژیم منع اشاعه بیسابقه بوده که دولتهای اروپایی و دولت وقت آمریکا آن را دستاوردی تاریخی برای دیپلماسی می دانستند. به طور کلی از شواهدی همچون وعدههای پیشا انتخاباتی بایدن و هریس میتوان انتظار داشت که به رغم سنگاندازیهای لابی های مختلف دولت بایدن تصمیم به بازگشت به برجام و لغو تحریمها خواهد گرفت.
با این حال در این زمینه یک چالش داخلی نیز وجود داشته و برخی اختلافات جناحی در ایران است که پیام مناسبی را به واشنگتن مخابره نمیکند. اظهاراتی از این دست که بهتر است فلان جناح مذاکره کننده باشد و حق آنها است مذاکرات را هدایت کنند باعث میشود طرف آمریکایی به این نتیجه برسد که برجام یک منفعت جناحی در ایران دارد و این موضوع در واقع باعث میشود واشنگتن قیمت بازگشت به برجام را بالا ببرد.برجام در دوره قبلی از طریق شورای عالی امنیت ملی مدیریت شد و این بار نیز باید از همان شورا و با صدایی واحد روند احیای آن پیش گرفته شود. واقعیت این است که اگر تصمیم بر این باشد که روند احیای برجام در گفتگوهایی در آینده پیش گرفته شود همین دولت فعلی می تواند آن را انجام دهد و اگر تصمیم این باشد که هیچ مذاکره ای صورت نگیرد چه دولت فعلی و چه دولت آینده نمی توانند وارد این روند شوند. بنابراین بهتر است جناحها از ارسال سیگنالهای نامطلوب خودداری کنند.