از آنجایی که خانوادهاش ادعا کرده بودند توانایی نگهداری از او را ندارند، این دختر را به بهزیستی سپردند. طبق روال و قانون، بچههایی که دارای معلولیت ذهنی هستند و خانواده دارند، میتوانند در صورت تمایل خانوادهشان چند روزی پیش آنها بمانند. روناک هم گاهی به درخواست خانوادهاش به خانه میرفت تا اینکه بار آخر وقتی روناک از خانه به مرکز بهزیستی برگشت، من متوجه شدم این بچه دچار حملات عصبی شدیدی شده است.او خوب غذا نمیخورد، دیگر مثل قبل شاد نبود و بسیار عصبی و پرخاشگر رفتار میکرد و کسی نمیتوانست به او نزدیک شود. ارتباط برقرارکردن با این بچهها بسیار سخت است. بعد از چند روز تلاش موفق شدم با روناک ارتباط برقرار کنم و او به من اعتماد کرد و برایم گفت در خانه پدری او را اذیت کردهاند.او گفت: روناک بهشدت آسیب دیده و صدمات روانی به او بسیار سنگین است. روناک مدعی است خواهرش این مسئله را دیده است.بعد از گزارش مددکار و شکایت ازسوی بهزیستی، تحقیق از این دختر نوجوان آغاز شد. روناک که خوب نمیتوانست صحبت کند، با لحن و زبان خودش برای قضات توضیح داد: وقتی به خانه رفتم و با خانواده بودم، آنجا من را اذیت کردند. من میخواستم زودتر به بهزیستی بیایم، ولی چند روز من را نگه داشتند. خواهرم هم در خانه بود. مادرم هم بود، ولی خواهرم دید که با من چه کارهای بدی کردند.
این در حالی است که قضات دستور تحقیقات گستردهای را درباره خانواده این دختر صادر کردند و بر اساس گزارشها، مشخص شد این دختر در یک خانواده ششنفره زندگی میکند و معلولیت ذهنی او باعث شده تا خانواده که از فقر اقتصادی نیز رنج میبرند، نتوانند از عهده هزینههای این دختر بربیایند و او را با توجه به شدت مشکلی که داشته، به بهزیستی بسپارند.این در حالی است که روز حادثه بهجز اعضای خانواده، چند نفر از مردان فامیل نیز میهمان خانواده بودهاند. همچنین مشخص شد هرچند این دختر در یکی از مراکز بهزیستی نگهداری میشده و دور از خانواده بوده، اما نزد مربیانش احساس امنیت بالایی داشته و دختر شادی بوده است.در ادامه تحقیقات، قضات دو عضو خانواده روناک را احضار کردند. آنها هر دو منکر آزار این دختر شدند و گفتند این حرفها به خاطر تخیل روناک است. یکی از این افراد که زمان حادثه در خانه دختر معلول میهمان بود، گفت: من هیچوقت چنین کاری نکردم و نمیدانم روناک چرا چنین حرفی زده است.پدر روناک به خاطر فقر مالی بچه را به بهزیستی سپرد. چون بچه کندذهن بود، مراقبت زیادی لازم داشت و خرج زیادی هم داشت. برادرم دخترش را دوست دارد و مدام برای او دلتنگی میکند و از اینکه روناک را به بهزیستی سپرده، خیلی ناراحت است. او بچه را آورده بود تا چند روز با خانواده باشد. ما همگی همیشه از روناک مراقبت کرده و میکنیم. من این حرف را قبول ندارم که بچه را اذیت کردهام.بااینحال روناک همچنان این فرد را متهم کرد و دادگاه حکم بازداشت مرد جوان را صادر و دختر را نیز برای بررسی وضعیت روحی و روانی و صحت گفتههایش به پزشکی قانونی معرفی کرد.