وبگاه خبری قلم از گرگان, دکتر حسن بیارجمندی طی یاداشتی اظهار کرد: در چند ماه اخیر بطور ویژه ای بخش جنگ اطلاعاتی از مجموعه اجزای جنگ هیبریدی یا ترکیبی تحمیلی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در یک روند معنا داری در حال پر رنگ تر و برجسته سازی ویژه با یک پیوست جنگ ادراکی و شناختی است.
ترور دانشمند هسته ای و دفاعی جمهوری اسلامی در دومین سالروز عملیات گسترده فریب در سال ۱۳۹۶ و ربودن اسناد طبقه بندی شده ؛ خیز این جنگ سرد و انفجار اخبار و تحلیل های اطلاعاتی داخلی و پیرامونی آن در قالب یک جنگ ادراکی و شناختی _که نگارنده در یادداشتی از آن به ترور جامعه اطلاعاتی یاد نمود_ را می بایست در همین چارچوب تحلیل کرد.
این تغییر و آرایش جدید جنگی علاوه بر اینکه متاثر از شکست دشمنان در جنگ های تحمیلی اقتصادی_معیشتی بر مردم و همچنین ناکام ماندن در به کف خیابان کشاندن معترضین قابل تحلیل است و بعض کارشناسان اطلاعاتی جوامع یاد شده را به تعجب و چرایی آن واداشته است (چرا حتی معترضین آبان سال ۹۸ با وجود شرایط به مراتب سنگین تر،هیچ تحرکی بخرج ندادند ؟ اقتدار و اشراف اطلاعاتی و مدیریت عالی جامعه اطلاعاتی در دوره یاد شده را یکی از دلایل مهم آن دانسته اند) بلکه باید ثبات و پایداری امنیت ملی و داخلی و احساس برجسته آن در میان قاطبه مردم با وجود چالش های داخلی و بحران های منطقه ای و از جمله فی مابین ارمنستان و آذربایجان و…نیز از دلایل اصلی چنین تغییر و آرایشی برشمرد چراکه براساس نظرسنجی ها و داده سنجی های چند سال اخیر مردم ایران این مهم را در صدر مطالبات و خواسته های خود دنبال و با نظام همراهی و همدلی کرده اند.
البته جامعه اطلاعاتی نیز هوشمندانه به این مطالبه و خواست اصلی مردم پاسخ داده است و حتی در عملیات های اخیر برون مرزی خود در دستگیری سران گروهک های تروریستی و آوردن آنان به داخل خاک ایران ؛ اقتدار خود را به رخ دیگر جوامع اطلاعاتی منطقه ای و جهانی کشیده است.لذا تحت چنین شرایطی است که دشمنان با یک تغییر استراتژی ؛جنگ اطلاعاتی سرد را برجسته و با یک پیوست رسانه ای ادراکی و شناختی به این معرکه جنگ نخبگانی پای گذاشته اند.
همچنانکه در یادداشت پیشین اشاره نمودم و پایش و رصد رسانه ای هم همین را نشان می دهد ؛ در این جنگ اطلاعاتی ویژه بشدت خط تضعیف جامعه اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی دنبال شده و خواهد شد.
اگر تا چندی پیش با اخبار و تحلیل هایی خارجی و داخلی از تاکتیک خط خطی کردن چهره جامعه اطلاعاتی بهره می برند اما با این ترور و البته پیوست رسانه ای ویژه آن ترک و ترک هایی در تصورات و ادراکات مردم ایجاد نمودند و با این پیوست رسانه ای بدنبال تعمیق این ترکها و افزایش آنها بودند و همچنان رسانه های فارسی زبان وابسته به سازمان های اطلاعات خارجی اروپایی و آمریکایی و بعض کشورهای عرب مرتجع منطقه و رژیم صهیونیستی همین خط را دنبال و تقویت می نمایند.
همین ترور و نبرد ادراکی و شناختی اخیر بخوبی نشان داد که این ائتلاف جوامع اطلاعاتی کفار ،مشرکین و منافقین چگونه از پیوست رسانه ای با طراحی هالیوودی این صحنه ترور و زمان آن یک ملت و مردم منطقه و …را چند روز به تماشای روایت خود نشانده اند و از فقدان روایت پرنفوذ جامعه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران بالاخص با عنایت به رویکرد رسانه ای آن ؛بیشترین بهره را در این آوردگاه جنگ روایت ها برده اند.
چه بپذیریم و چه نپذیریم بطور برجسته ای ما وارد یک جنگ اطلاعاتی تحمیلی با یک پیوست رسانه ای ادراکی و شناختی بروز شده ایم و طبیعت چنین جنگی؛ زد و خورد است اما در چنین جنگ نابرابری به دلیل بهرمندی دشمنان از سخت افزارها و نرم افزارهای ویژه در فضا و فضای مجازی نباید جامعه اطلاعاتی مردم پایه ما از بهرمندی از یک پیوست متناسب رسانه ای پدافندی و آفندی ادراکی و شناختی غافل و آنرا در چنین معرکه ای از روی میز خود بردارد.
فقدان چنین پیوست رسانه ای موثر و جبهه ای( وحدت رویه عملیاتی مشترک) در مقابله با جریان آمران برون مرزی و عاملان درون مرزی ترور منجر به تشویش ادراکی و تصوری از آن و فرو ریختن تصویر خانه امن داخلی با وجود تمام مجاهدت های خاموش درونی و برونی شد تا جایی که رسانه های فارسی زبان خارجی و در خط مقدم منطقه خودمختار فضای مجازی ، بسیاری از کنشگران داخلی ایران را وارد این زمینی _که جوامع اطلاعاتی شان طراحی کرده اند_ نمود و براساس قواعد آنان خط تضعیف نهادها و دستگاه های تشکیل دهنده جامعه اطلاعاتی را آنهم در این شرایط حساس دنبال می نمایند!
نگارنده معتقد است که در این معرکه، حفره اصلی ؛ حفره رسانه ای و بهره مندی از یک پروتکل پدافندی و آفندی رسانه ای در این شرایط و وضعیت جنگ اطلاعاتی است که اگر بدرستی مرتفع و طراحی قرارگاهی نگردد ؛ باید منتظر ترور ادراکی یک ملت باشیم.
انتهای پیام/
