مدت کوتاهی از انتخابات آمریکا میگذرد. این انتخابات به صورت عجیبی از سوی مردم کشورمان دنبال شد به طوری که با جزئیات آن را پیگیری میکردند. انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا برخی از مردم را به آینده روابط ایران و آمریکا و بهبود شرایط اقتصادی امیدوار کرده است. به نظر شما این امیدواری منطقی هست؟ آیا ِمیشود به انتخاب یک رئیس جمهور دموکرات در راس قدرت در ایالات متحده دل بست در حالی که نقطه شروع تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان از همین اردوی دموکراتها کلید خورده است.
جامعه ما خیلی سیاسی شده و گاهی بعضی از مسائل و اظهارنظرها حساسیت ایجاد میکند. واقعیت این است که تحولات سیاسی همه دنیا بر کشور اثر میگذارد. حتی انتخابات ترکیه هم بر مسائل کشور ما اثر میگذارد. هر تغییری در همه کشورهایی که به نوعی در ارتباط با ما هستند روی مسائل کشور اثرگذار هستند و نمی شود این موضوع را انکار کرد. به خاطر نوع ارتباطی که ما با امریکا داریم طبیعی است که اتفاقات سیاسی آنجا روی برخی مسائل کشورمان اثرگذار باشد. هرچند ما همیشه گفتهایم که سیاست ایران مستقل است و البته این یکی از دستاوردهای مهم انقلاب ماست که منتظر اشارات پایتختهای کشورهای خارجی خصوصا ابرقدرتها نیستیم اما به هر حال تحولات کشورها تاثیرگذار است. خصوصا در امریکا که دو حزب اصلی وجود دارد و قدرت در بین این دو حزب جا به جا می شود. البته این دو حزب در راهبردها تقریبا مشترک هستند اما در تاکتیکها روشهای آنها متفاوت است.در نظر هم داشته باشیم که تحریمهای فلج کننده علیه ایران در زمان دموکراتها و آقای اوباما شکل گرفت و در آن زمان همین آقای بایدن، معاون اوباما بود. اما در هر حال تاکتیکهای آنها به گونهای بود که ما توانستیم با آمریکا به یک توافقی دست پیدا کنیم. توافقی که با لحاظ همه شرایط، توافق برد- برد بود. ممکن است یک چیزهایی را از دست داده باشیم اما به هر حال و با همه مباحثی که منتقدان برجام مطرح میکنند، یک امتیازاتی را هم به دست آوردیم که مهمترین آنها لغو ۶ قطعنامه شورای امنیت است. این حداقل دستاورد برجام است. بسته شدن پرونده خطرناک پی ام دی دیگر دستاورد مهم توافق برجام بوده است. اما در ادامه و بعد از آمدن ترامپ و عهدشکنیهای او این توافق با مشکل مواجه شد.
البته ترامپ فقط در مواجهه با ایران عهدشکنی نکرده است . او از معاهده بین المللی آب و هوایی پاریس هم بیرون رفت. او فکر میکند فقط باید به منافع اقتصادی ملی آمریکا توجه کند و حقوق دیگر کشورها مهم نیست. مثلا در ارتباط با چین و برخی کشورهای اروپایی هم عهدشکنی کرده است. یکی از این کارهایش هم خروج از برجام بوده است. هرچند که کشورهای اروپایی نمیخواستند برجام در تنگنا قرار بگیرد اما به خاطر همان هژمونی آمریکا که ما به آن نظام سلطه یا همان استکبار می گوییم اروپاییها نتوانستند در برابر خروج آمریکا خیلی موثر عمل کنند. مثلا اینستکس که برای گشایش در نظام مالی ما بود، نتوانست کارایی زیادی داشته باشد.اما بایدن چندین بار در تبلیغات انتخاباتیاش به صراحت گفته که به برجام برمیگردد و طبیعی است که چنین موضعی باعث توجه مردم کشور ما به انتخابات آمریکا بشود. مثلا تاثیرات فوری این انتخاب را روی بازارهای مالی و ارز دیدیم. هر چند که باید از این بابت تاسف خورد اما به هر ترتیب یک واقعیتی است که وجود دارد. حتی وقتی ترامپ باخت را نپذیرفت روی بازارهای مالی ما اثر گذاشت و باعث شد سرعت ریزش ارز کمتر شود. متاسفانه این تاثیر وجود دارد چه خوشمان بیاید چه بدمان بیاید. حالا ممکن است برخی به دولت روحانی انتقاد کنند که سرنوشت کشور را به انتخابات آمریکا گره زده است که روی همین هم بحث است که چه کسانی باعث این اتفاق شدند. می شد به اینجا نرسید. هر چند که مذاکره تصمیم مجموعه نظام بود.
انتخابات به هر حال تاثیرگذار است. بعد روانی این مسائل را نباید نادیده گرفت. وقتی آقای روحانی هم به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد هنوز هیچ کاری را شروع نکرده بود اما تورم سیر نزولی پیدا کرد. حتی نرخ ارز کمتر شد تا حدی که برای بانک مرکزی کمی نگرانی ایجاد کرد. بعد روانی و افکار عمومی در این حد در کشور ما مهم و تاثیرگذار است.در زمان جنگ خطبه نماز جمعه ای که آقای هاشمی رفسنجانی میخواند روی قیمت نفت تاثیر میگذاشت حالا چه برسد به انتخابات و عوض شدن دولتها. خصوصا این انتخابات در آمریکا که خیلی دو قطبی شده و برای همه کشورها مهم بود. ما به جای انکار واقعیت ها باید واقعیت ها را مدیریت کنیم. جناح بازی را کنار بگذاریم و با همگرایی مسئولان از این فرصت پیش آمده نهایت استفاده را ببریم. خصوصا اینکه این روزها مردم احساس رهاشدگی میکنند و فکر میکنند حاکمیت به فکر حفظ قدرت خودش است و کاری به مردم ندارد. ما اگر رفاه و آسایش و زندگی مردم را از امنیت و اقتدار نظام جدا کنیم کار خیلی خطرناکی کردهایم. ما باید از هر فرصتی استفاده کرده و رنج مردم را کمتر کنیم.
چگونه نظام و به ویژه دولت میتواند از این فرصت استفاده کند و شرایط را کمی تغییر دهد. خصوصا اینکه در سیاست خارجی و ارتباط با آمریکا حساسیت زیادی وجود دارد؟
بنده نمیتوانم الان نسخهای را برای این کار بپیچم. شرایط بسیار پیچیده است و مجموعه حاکمیت باید در این مورد همگرایی داشته باشند. مهم این است که نباید زیاد ذوق زده بشویم و البته دچار نا امیدی و دقمرگی هم نشویم. الان برخی افراد ذوق زده شده اند و برخی جناحها هم دچار دقمرگی شده اند. من نمیدانم چگونه می شود از رفتن قاتل شهید سلیمانی ناراحت بود. برای من خیلی عجیب است که برخی از باخت کسی که دستور ترور شهید سلیمانی را داده است غمگین شدند. دیده ام که برخی دوستان اصولگرا طوری رفتار میکنند انگار آنها شکست خوردهاند و تاثیرگذاری انتخابات آمریکا را انکار میکنند در حالی که خودشان بیشترین تاثیر را پذیرفتهاند. خب اگر انتخابات آمریکا اثرگذار نیست پس دلیلی هم برای ناراحتی نیست.البته ما میدانیم هر دوی اینها اجزای نظام سلطه هستند. اما هنر این است که ما از فرصتهای پیش آمده و شکافهای بین آنها استفاده کنیم.
اینکه داد بزنیم رئیس جمهور باید اعدام شود و برجام را باید آتش زد و چنین مسائل سطح پایینی که هنر نیست، هنر آن است که بر اساس ۳ اصل عزت، حکمت و مصلحت عمل کنیم و از شکافهای همین نظام سلطه استفاده کنیم.دولت هم باید از لاک محافظه کاری در دیپلماسی خارج شود و از دستاوردهایش با قدرت دفاع کند. معتقدم اجزای دولت از دستاوردی که داشته اند شجاعانه دفاع نمیکنند. خصوصا وزارت خارجه. باید از این دستاورد (توافق هستهای) با شجاعت و صراحت دفاع کند.
در نظر داشته باشید دولت هم کم قدرت ندارد. درست است که حرف از دولت موازی و امثال آن به میان میآید اما به هر حال رئیس جمهور اقتدار دارد و حرفهایش تاثیرگذار است. من جایی گفتم درست است که مجلس افول کرده اما همان تریبونی که در اختیار من نماینده هست فرصت مهم و تاثیرگذاری است.آقای ظریف بعد از انتخابات آمریکا شروع خوبی داشت. خصوصا آن توییتی که خطاب به کشورهای منطقه نوشت چرا که ما باید به کشورهای منطقه سیگنال روشن بدهیم. بخشی از تقصیر ارتباط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی، انفعال ما بوده است.ما نباید اجازه دهیم ایران را به عنوان یک تهدید برای کشورهای منطقه جلوه دهند. در عین حال باید از زبان مردم حرف بزنیم نه از زبان حاکمیت. این مردم هستند که صاحب حاکمیتاند. چرا رنج مردم را نمیبینیم. حالا آنهایی که حرف های پوپولیستی میزنند به کنار اما دولت باید به رنج مردم توجه کند. چه دلیلی دارد مردم سرمایههایشان را در بورس بگذارند و یک باره دولت پشتشان را خالی کند. مسائل کشور باید خیلی شفاف بیان شود.در هر حال نباید مسیر برگشت آمریکا به برجام را سد کنیم و نباید هم فراموش کنیم که این آمریکاییها بودند که از توافق یا معامله خارج شده اند خود آنها آنها باید برگردند.
وزیر امور خارجه کشورمان در آخرین اظهارات خود با کنایه به برخی اصولگرایان و تندروها تاکید کرده است که آقایان صراحتا گفتهاند اگر ترامپ انتخاب میشد، پیروزی ما در انتخابات ۱۴۰۰ قطعی بود؛ ولی الان [این قطعیت] زیر سؤال رفته است. همچنین آقای ظریف گفتهاند اینکه ما انتخاباتمان را براساس اتفاقی در خارج از ایران برنامهریزی کنیم، بد است. شما چقدر احتمال میدهید که ناراحتی برخی آقایان از شکست ترامپ به خاطر تاثیری است که ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ داشته باشد؟ حتی تاثیر از این جهت که شاید شوقی در مردم برای مشارکت بالا ایجاد شود.
به نظر من انتخابات آمریکا خیلی اثر تعیین کننده ای در انتخابات ما ندارد و البته بی تاثیر هم نیست. البته این هیجان و نگرانی برخی از طیف های اصولگرا را که می بینیم احساس می شود آنها خودشان را در انتخابات ۱۴۰۰ از پیش باخته میدانند در حالی که خیلی تعیین کننده نیست. چرا که مردم متوجه شدند یک رئیس جمهور چقدر در سیاست خارجی قدرت دارد. نا امیدی که مردم در انتخابات اسفند ۹۸ از خودشان نشان دادند اگر بخواهد به امیدواری تبدیل شود نیاز به یک محرک پر قدرت دارد.
انتخابات مجلس شورای اسلامی در واقع رقابت اصولگرایان با یکدیگر بود. آیا اصلاح طلبان گزینه مطلوبی دارند که در صورت تایید و مشارکت مردم پیروز انتخابات شود.
تحولات چند ماه آینده خیلی مهم است. اینکه چه مقدار مجموعه حاکمیت از این فرصت استفاده کند. اما بخش قابل توجهی از مردم از این محرکهای مقطعی عبور کردهاند و برای شرکت در انتخابات باید محرک قدرتمندی وجود داشته باشد. بخشی از مردم ناامید هستند. البته عملکرد آقای روحانی هم در بعضی جاها مناسب نبوده است و باعث ناامیدی مردم شده است. عملکرد آقای ظریف هم ایدهآل نبوده است. وقتی ایشان با زبان الکن از دستاورد خودش (برجام) دفاع میکند، به مردم ناامیدی القا میشود. آقای ظریف باید در مجلس محکم حرف بزند و از چیزی نترسد. نهایت کار استیضاح شود، خب بشود. اتفاقا استیضاح را باید فرصتی برای حرف زدن دانست. مردم انتظار داشتند ظریف محکم و قاطع تر از برجام دفاع کند. این موارد باعث شده است که مردم نخواهند یکبار دیگر همه تخم مرغ هایشان را در سبد یک نفر یا دولت بگذارند.
شاید انتظارات از دولت برآورده نشده و بخشی از ناامیدی موجود در جامعه همانطور که جنابعالی گفتید برآمده از نوع مدیریت دولت باشد اما به نظر میرسد رفتار نمایندگان مجلس که با انواع وعدهها روی کار آمدند اما وقت زیادی از را صرف درگیری و حاشیه با دولت میکنند هم بیتاثیر نبوده است. نطقها و اظهارنظرهای نمایندگان مجلس علیه دولت کار را به جایی رساند که رهبر معظم انقلاب دو بار به آنها تذکر دادند و بار دوم به صراحت هشدار دادند که نباید مسئولان را تخریب کرد. اما می بینیم همچنان برخی نمایندگان با حرارت به دولت حمله میکنند؟
بله کاملا درست است و این رفتارهای هیجانی سیاسی در تزریق ناامیدی کاملا تاثیرگذار است. مهمترین دلیل رفتار نمایندگان تندرو این است که این مجلس برای بردن انتخابات ۱۴۰۰ آمده است. خیلی از نمایندگان هم گفته اند خیلی از طرحها را گذاشتیم بعد از دولت دوازدهم مطرح کنیم.اخیرا آقای مسیح مهاجری در مطلبی میزان ولایت پذیری عدهای که اکنون ادعای ولایت پذیری دارند را با میزان ولایت پذیری در دهه ۶۰ مقایسه کرده اند. درست است که برخی الان میگویند که ما ولایت فقیه را قبول داریم اما ولایت بر فقیه را قبول دارند نه ولایت فقیه را. در دهه شصت هم در مباحث پیش آمده درباره دولت مهندس موسوی، عدهای مخالف دولت بودند تا امام(ره) پیغام دادند که دولت باید کارش را بکند و حمایت میکردند از دولت موسوی. تا آنجا که اوامر ولایت فقیه را (مولوی- ارشادی) کردند. به نظر من الان هم چنین شرایطی است. یعنی یک جاهایی میگویند اوامر ولایت فقیه الزام آور است و یک جایی دیگر میگویند ارشادی است و الزام آور نیست. به این خاطر است که معتقدم طایفه اصولگرایان مستعد ظهور یک فرقه خوارج گونه است.
کرونا چقدر در به وجود آمدن این ناامیدی در مردم موثر بوده است؟
کرونا حتما موثر بوده ؛ در همه دنیا موثر بوده است. مردم احساس نوعی رهاشدگی در مساله کرونا دارند. مجلس هم که بیشتر دنبال شعار و بهره برداری سیاسی از موضوع کروناست.
به نظر میرسد پاسخ شما درباره سرنوشت انتخابات یک گزاره واحد است؛ مشارکت حداقلی مردم در انتخابات …
پاسخ من ممکن است باعث ناامیدی شود. حسی که از مردم القا می شود این است که جامعه تغییر محسوسی نسبت به انتخابات اسفند ۹۸ پیدا نکرده و امیدواری بین مردم ایجاد نشده است.
اصلاح طلبان در برخی انتخاباتهایی که موجی از ناامیدی در جامعه وجود داشته با تصمیم درست سبب مشارکت حداکثری مردم شدهاند و پیروزی در انتخابات را به دست آوردهاند. با توجه به این شرایط آیا اصلاح طلبان برای ۱۴۰۰ تصمیمی گرفتهاند؟
الان مهمترین چالش و نگرانی و دغدغه اصلاح طلبان همین نکتهای است که شما در این سوال مطرح کردید. اینکه چگونه میتوان به مردم امید تزریق کرد. البته هنوز به جمع بندی خاصی هم نرسیده اند. با این همه تمایل به شرکت فعال در انتخابات کماکان گزاره مطرح شده و موجود بین اصلاح طلبان است. روی مشارکت فعال اتفاق نظر وجود دارد و اساسا یک راهبرد است. اما برای تحقق این مهم چند عامل باید وجود داشته باشد. از جمله، وجود کاندیدای در تراز اصلاح طلبی و دارای برنامه راهگشا و اثرگذار به طوری که مردم را متقاعد کند و البته دارای پایگاه اجتماعی باشد. اصلاح طلبان دیگر کاندیدای نیابتی نخواهند داشت، کاندیدایی که نتوانیم عملکرد او را تضمین کنیم.
و اگر این کاندیدا رد صلاحیت شد …
هنوز درباره این وضعیت تصمیم خاصی گرفته نشده است.
نظر شخص شما چیست؟ اگر کاندیدای قابل قبول در میان اصلاح طلبان تایید صلاحیت نشد در انتخابات شرکت میکنید؟
در انتخابات شرکت می کنیم اما کاندیدا معرفی نمیکنیم. در واقع دیگر کاندیدا نداریم و در نتیجه تکلیف نداریم و موضع تشکیلاتی دیگر نداریم. به قول معروف آتش به اختیار میشویم و هرکسی خودش تصمیم می گیرد رای بدهد یا نه.
نظرتان درباره ایده حضور نظامیها در انتخابات از سوی برخی اصولگراها چیست؟ به نظر شما حضور نظامیها میتواند برای مدیریت کشور مفید باشد؟
من فکر میکنم نظریه حضور نظامیها در پارادایم ترامپ قابل طرح بود نه بایدن. چرا که ترامپ به انجام کارهای غیر منتظره مشهور بود. بنابراین حضور بایدن باعث می شود که گزینه کاندیدای نظامی کنار رود. در واقع دموکراتها ممکن است تهدید امنیتی برای نباشند.
یعنی گزینه دیپلمات میتواند مفید باشد. مانند آقای لاریجانی، ظریف و …
روی این گزینهها نظری ندارم …
به تازگی سخنگوی قوه قضاییه از محاکمه افرادی نام برد که برای گرفتن تایید صلاحیت، کاندیداها را سرکیسه میکردند و از آنها پول میگرفتند و البته تاکید کردند که این محکومان هیچ ربطی به شورای نگهبان ندارند. اولین کسی که این موضوع را مطرح کرد شما بودید و در نامهای به رئیس قوه قضاییه خواستار رسیدگی به این موضوع شدید. نظرتان درباره محاکمه این افراد چیست؟
وقتی من چنین موردی را اعلام کردم یکی از اعضای شورای نگهبان با طعنه گفت یک نمایندهای هرچیزی را که شب خواب میبیند، صبح روز بعد توییت میکند. حالا می بینیم که این موضوع صحت داشته است. البته نگاه من اصلاحی است و دنبال اصلاح امور هستیم. الان هم از رئیس قوه قضاییه تشکر می کنم. البته انتظار داشتیم سخنگوی قوه قضاییه گزارش را زودتر اعلام میکردند. هر چند رای بدوی است. مثلا ببینید آقای اسماعیلی به یکی از متهمان که عضو دولت بود اشاره کرد و گفت یکی از متهمان در استانداری تهران است اما به کسانی دیگر اشاره نکرد. این موضوع برای کسی که در دستگاه قضایی کار میکند و باید کاملا بی طرفانه حرف بزند، زیاد جالب نیست. اما بالاخره باید جزئیات این موضوع مطرح شود. آقای اسماعیلی در قسمتی از سخنانش گفت عجیب است که برخی نمایندگان مجلس چقدر ساده لوح هستند که حاضر میشوند مبالغی را برای گرفتن تایید صلاحیت به کلاهبرداران بدهند. اما من میگویم کاندیداهای مجلس اصلا ساده لوح نیستند. لابد به کسی اعتماد داشتهاند و لابد خاطرشان از مسائلی راحت بوده است و تا تضمین نگیرند که پول نمیدهند. به این خاطر هم من انتظار دارم قوه قضاییه مسائل مربوط به این پرونده را روشن تر اعلام کند.
با توجه به ترور شهید محسن فخریزاده اگر موافق باشید کمی از موضوع انتخابات فاصله بگیریم و به این موضوع مهم بپردازیم. همانطور که در جریان هستید تروریستهای کوردل، دانشمند هستهای و دفاعی کشورمان را ترور کردند. نظر شما درباره این ترور ناجوانمردانه چیست؟
من هم از طرف خودم و هم به عنوان دبیر کل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها این ترور وحشیانه را محکوم میکنم. این ترور نشانگر عمق شرارت دشمنان ایران و جمهوری اسلامی است. دشمنان از یک طرف میخواهند در مسیر تقویت قدرت دفاعی ایران اخلال ایجاد کنند و چهرهها و شخصیتهایی که در قدرت بازدارندگی و دفاعی ایران نقش کلیدی دارند را هدف قرار می دهند و از طرف دیگر در شرایطی که با تغییرات ناشی از انتخابات امریکا زمینه برای کاهش تنشها در روابط بین المللی ایران فراهم میشود میخواهند جلوی کاهش تنشها را بگیرند و زمینه را برای شعله ور شدن تنش و درگیری فراهم کنند و این هدف شرورانهای است.هرکسی مسئول این ترور وحشیانه است به دنبال به هم زدن چشم انداز کاهش تنش های ایران در عرصه بین المللی است. البته بنابرگفته برخی مسئولان از جمله آقای ظریف نشانههایی از رد پای رژیم صهیونیستی در این اتفاق دیده میشود. در هر حال پیداست که هدف شوم آنها افزایش تنش های ایران در عرصه بین المللی است.
نکته تلخی که پس از این ترور با آن روبرو شدیم حمله به رئیس جمهور و وزیر امور خارجه کشورمان بود. این موضوع اینقدر پررنگ است که آقای سلیمی نمین در گفتگویی هشدار داده و تاکید کرده است اختلافآفرینیهای داخلی حتی ضایعه تأسفبارتری نسبت به خود ترور این شهید است.
من هم معتقدم نباید این موضوع دستمایه رقابتهای سیاسی شود. چرا که شهادت دکتر فخری زاده مانند شهادت سردار سلیمانی میتواند باعث تقویت وحدت و همدلی ملی شود. اما کسانی بدون توجه به این ظرفیت مهم و تنها به دلیل تعصب جناحی و قبیلهای میخواهند این اتفاق را دستاویز تعصب جناحی خود کنند و این حادثه تلخ را به توافق هستهای و برجام ربط میدهند. در حالی که رشته ترورهای دانشمندان هستهای ما سال ۸۸ شروع شده است و سالها قبل از برجام چند دانشمند هستهای کشورمان مورد هدف شوم تروریستها قرار گرفتند. بنابراین ربط دادن این اتفاق به برجام نوعی مغلطه است. من به همه طیفهای سیاسی توصیه میکنم که نگذارید خون پاک این شهیدان دستاویز دعواهای جناحی شود. چنانچه این شهید عزیز خود یک شخصیت علمی و دانشگاهی و اخلاقی و فراجناحی داشت. باید این انزجار را متوجه دشمنان کنیم و نه صرف تفرقه انگیزی در داخل.