چرا سینمای ایران هیچ گاه رو به پیشرفت نبوده است؟ این سوالی است که جواب به آن نیاز به یک بررسی تاریخی و تحلیلی دارد. سوال برای همگان بدیهی است و ایرادی نمیتوان به آن گرفت. اگر موارد استثنا را هم، چون اصغر فرهادی از سینمای ایران بگیریم، هر سال شاهد کاهش کیفیت تولیدات سینمایی و تلویزیونی بودهایم.
حتی بسیاری از فیلمسازانی که در دورهای درخشیدهاند و توانستهاند رضایت تماشاگر را جلب کنند، در ساختهای بعدی خود افول داشتهاند. صفی یزدانیان نیز با ساخت فیلم جدیدش «ناگهان درخت» خود را در دسته همین فیلمسازان قرار داد.
عاشقانهای دور
صفی یزدانیان منتقد سینما، فیلمساز و روزنامهنگاری است که توانست با اولین فیلم بلندی که ساخت، توجهات را به سمت خود جلب کند. «در دنیای تو ساعت چند است؟» فیلم موفقی از یزدانیان بود که بسیاری را به انزلی کشاند تا لوکیشنهایی را ببینند که در این فیلم وجود داشت.
اما یزدانیان در فیلم دومش چه کرد؟ فضای فیلم «ناگهان درخت» از «در دنیای تو ساعت چند است؟» دور نیست و برخی آن را ادامه فیلم اولش میدانند. چیزهایی در فیلم هست که تماشاگر را شگفتزده میکند. درهمتنیدگی موسیقی با متن عالی است و روند فیلم که با نوای ملایم پیانو کریستف رضاعی پیش میرود، دلنشین است.
فیلم اینبار هم روایتگر یک رابطه عاشقانه است، اما عاشقانهای که میان مادر و پسر شکل میگیرد. باز هم صفی یزدانیان بهترین گروه بازیگران ممکن را برای روایت قصه شخصیاش انتخاب کرده است.
داستان جذاب
قصه فیلم «ناگهان درخت» در سه دوره تاریخی روایت میشود. داستان زندگی مردی میانسال به نام فرهاد است که پیمان معادی نقش آن را بازی میکند؛ قصه فیلم از زبان خود او و در قالب اعتراف در پیش یک روانشناس بیان میشود. فیلم با ریتمی سریع شروع میشود و اطلاعاتی از چندین زمان، مکان، شخصیت و… در اختیار بیننده قرار میگیرد.
بخش دوم فیلم به رابطه فرهاد و همسرش مهتاب میپردازد؛ زوجی که درباره بچهدار شدن دچار اختلاف هستند. بخش سوم فیلم به دوره پس از زندان فرهاد و دیدار او با مهتاب و شروع یک زندگی مجدد بازمیگردد. زندگی که مثل منطق حاکم بر کل فیلم، پایان چندان متعارفی ندارد.
بازیگران فیلم که پیمان معادی، مهناز افشار، زهره عباسی، سیامک صفری، شقایق دهقان، مهراب قاسمخانی و پانتهآ پناهیها هستند، به درستی انتخاب شدند و بازی خوبی ارائه میدهند.