در یادداشت نسیم توکل آمده است: جهش تولید برنامهای بود که در ابتدای سال جاری به منظور بهبود وضعیت واحدهای صنعتی و شرایط کلی حاکم بر اقتصاد کشور توسط مقام معظم رهبری به دستگاههای اجرایی کشور ابلاغ شد. با این حال، به نظر میرسد وقتی که رهبری از جهش تولید صحبت میکنند، حاکمیت ما در سه قوا یا قانون گذاران و مجریان باید به شکلی برنامهریزی کنند که جهش تولید واقع بینانه و به درستی صورت پذیرد. به نظر میرسد حالا پس از گذشت ۹ ماه از سال جاری جهش تولید در ابتدا باید به درستی معنا می شد و در عمل صنعت به صنعت و محصول به محصول به طور خاص راههای دستیابی به این هدف مورد بررسی قرار میگرفت. در واقع، دانستن اینکه جهش تولید در صنایع مختلف چه معنایی میتواند داشته باشد.
جهش تولید یا تعمیق تولید؟
بسیاری از کارشناسان خبره اقتصادی، صنعتگران و فعالان اقتصادی در شرایط تحریم و کرونا و شرایط اقتصادی فعلی کشور بهترین معنا برای سیاست جهش تولید را عمیق سازی تولید عنوان میکنند. به این معنا که واحدهای تولیدی ما به جای اینکه تعداد و نوع محصولات تولیدی را افزایش دهند باید فناوری اصلی را در اختیار میگرفتند و اصطلاحاً عمق تولیدات را افزایش میدادند. به بیان دیگر صنایع و شرکتها گروهی از مهندسی معکوس به سوی تحقیق و توسعه پیش می رفتند و فناوریهای حیاتی و مبنایی را به مرور بومی سازی کرده و در اختیار میگرفتند. این برنامه به معنای ظهور شرکتهای فعال بر پایه دانش و تولید هدفمند است.
افزایش شرکتهای دانش بنیان به این معنا میتوانست هدف اصلی برنامه جهش تولید در کشور قرار گیرد. یکی دیگر از برنامهها باز تعریف معنای واژه تولید در کشور بود. آنچه که از واژه تولید و ساخت در ذهن تصمیمسازان بر میآید عمدتاً تعبیری سنتی از این واژه نیز هست؛ به خصوص در برخی صنایع مثل الکترونیک آنچه که به نام تولید در داخل اتفاق میافتد با روند کار در جامعه جهانی، کشوررهای صنعتی و توسعه یافته کاملاً با هم متفاوت است.
در ایران تولید کننده کسی است که پروانه بهره برداری دارد، سولهای در اختیار گرفته و عملاً کارخانهداری میکند. ما محصولی را محصول تولیدی مینامیم که شرایط تولید داخلی یعنی در چارچوب سوله و خرید تجهیزات داشته باشد. هنگامی که کسی بخواهد تولیدکننده باشد باید مشابه مقدار سرمایهگذاری خود ارز از کشور خارج کند تا بتواند تجهیزات مورد نیاز را به کشور وارد کند. این روند سبب آن شده که متأسفانه هر روز شاهد افزایش تعداد شهرکهای صنعتی خوابیده در اطراف تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران باشیم. کسانی که نتوانستند کار کنند و به خاطر مقرون به صرفه نبودن تولیدات خود یا به واسطه بحرانهای پی در پی اقتصادی فعالیت را تعطیل کردهاند. همچنین میتوان گفت تحقیق بازار و پروپزال کسبوکار را به درستی تعریف نکردهاند و صرفاً برای دریافت وام از بانکها دست به کاری زدند که خیلی زود کارخانهها به بانکها واگذار شده است. از گروهی دیگر نیز میتوان یاد کرد که فقط برای خرید تجهیزات و اخذ وام به امر تولید وارد شدند تا سرمایه بانک را به دیگر کارها همچون بازار ساختوساز یا طلا و ارز هدایت کنند.
کلاف سر در گم فعالان
آن دسته از تولید کنندگان و فعالان اقتصادی که مشغول هستند هم آنچنان بازدهی ندارند. این موضوع هم میتواند به خاطر نداشتن دانش کافی در مدیریت تولید باشد و عوامل دیگری همچون تولید محصولات فاقد توجیه اقتصادی و غیر رقابتی.
از این رو بسیاری مدام به دنبال انحصار طلبی و دریافت رانت هستند که با ممنوعیت واردات کالای با کیفیت در آن بخش مردم را به خرید کالاهای خود مجبور کنند. البته در این میان دستهای براساس استانداردها پیش میروند؛ به ویژه باید به صنایع غذایی کشور اشاره کرد که گل کاشتند و توانستند با مشاورهها، راهکارها و الگوهایی که از برندهای موفق خارجی گرفتهاند، کیفیت محصولات خود را به روز کنند و با قرار دادن بازارهای بین المللی به عنوان چشم انداز آینده موفق شدند کالاهای قابل رقابت و با کیفیتی تولید کنند.
این تولیدات هماکنون جای خود را به خوبی در بازارهای داخلی و خارجی پیدا کردهاند اما ما متاسفانه در بسیاری صنایع عقب افتاده هستیم. در خیلی از کارخانهها اگر جنس دچار تحریم شود و کارخانه اصلی از تأمین قطعات و نرمافزارهای اصلی ممانعت به عمل آورد، این واحدها عمدتاً هیچ چیزی تازهای برای عرضه به بازار ندارند. دلیل این موضوع همانطورکه اشاره شد در اختیار نداشتن اصل دانش و فناوری حیاتی تولید است. این کارخانهها شاید بتوانند در ظاهر به جامعه اعلام کنند که ما صفر تا صد تولید را خودمان انجام میدهیم اما تحریمهایی که حتی برخی شرکتهای چینی را حاضر به قطع همکاری با ایرانیان کرد، مثل موضوع خودروسازها نشان داد که هیچ تولید واقعی در صنعت ما وجود ندارد و اکثر محصولات در حد مونتاژ هستند. هر چند مونتاژ پله اول تولید بسیاری از صنایع کشورهای شرق آسیا بوده اما آنها به مرور به سمت عمق تولید و تعمیق محصولات و فناوری حرکت کردند.
متأسفانه این موضوع در ایران هدف نیست. حالا دیگر همه میدانند اگر مرزهای کشور باز شود تولید کنندههای فعلی به واسطه سادهتر بودن فرآیند واردات در کشور به سمت واردات گرایش پیدا میکنند. حتی خود دولت نیز به عنوان کارفرمای بزرگ به دنبال کالای با کیفیت خارجی خواهد رفت؛ به این علت که مجبور است کالای بیکیفیت داخلی را به خاطر قوانینی که خود وضع کرده است، تحمل کند. میبیند که چه هزینههای گزافی را برای خرید کالای بی کیفیت داخلی تحمل میکند.
باز تعریف تولید
بنابراین در باز تعریف تولید، وزارت صمت باید نگاهی به برخی صنایع پیشرفته داشته باشد و این معنا را درک کند که تولید به معنای کارخانهداری نیست. یک شرکت میتواند تحقیق، توسعه محصول و طراحی صنعتی کالا متعلق به خودش باشد. یعنی شاهد هستیم که برخی شرکتها که تولید محصولات از نظر اقتصادی در کشور خودشان به صرفه نیست بنابراین برون سپاری میکنند و مدیریت برند یا برند سازی انجام میدهند. امروز دیگر همه میدانیم درآمدزایی عملاً از برندینگ اتفاق میافتد؛ بنابراین بزرگان بازار جهانی سالها است که روی تحقیق و توسعه محصولات خود کار میکنند. اصل فناوری در اختیار خودشان است و تولید در جای دیگری اتفاق میافتد تا مدیریت هزینه و بازار به آسانی از طریق شرکت مادر کنترل شود.
این در حالی است که ما در ایران تحقیق و توسعه و فناوری را وارد میکنیم و ساخت را خودمان انجام میدهیم. این مسیر برعکس است و رسیدن به مقصد را دور میکند. مدیران و سیاست گذاران ما میاندیشند چین ۳۰ سال پیش هم از این نقطه شروع کرده است. آنها برنامهریزی متفاوتی داشتند و هدفشان از مونتاژ، رسیدن به عمق تولید بود. به نظر میرسد اکنون همه منتظر هستند تحریمها برداشته شوند تا از شر واژه مهلک تولید و دردسرهای رونق آن خلاص شوند.
در بازتعریف واژه تولید، متاسفانه اگر شرکتی محصول برای خودش باشد و بخواهد به عنوان تولیدکننده مطرح شود باید هزینههای گزافی متحمل شود و در ازای اینکه بتواند از ظرفیتهای خالی دیگر کارخانهها چه داخلی و یا خارجی استفاده کند و روی برندینگ و برنامهریزی فروش در بازارهای بین المللی فکر کند، هزینههایش را صرف تحقیق بازار و بازاریابی کند، متاسفانه باید ارز خارج کند، سوله خریداری کند، تجهیزات وارد کند و تولید را در داخل با استانداردهای نه چندان جدید انجام دهد.
حرف آخر…
ذکر این نکته در پایان بسیار ضروری است که در مورد صنایع پیشرفته و حوزههای فعالیت آنها باید بازنگری و بازتعریف تولید صورت گیرد. اگر شرکتی خود سکان تحقیق و توسعه را به دست گرفته، دانش بنیان شده و اگر در حال پیشروی به سمت تولید انبوه هست باید بتواند مجوز تولید بگیرد. در این حالت اختیار داشته باشد تا بتواند تولیدات انبوه را برونسپاری کند تا در هر جایی که احساس میکند به فروش انبوه محصول و سودآوری بیشتر منجر شود.
چنین تولید کنندهای عملاً با اشتغال آفرینی، خلق ارزش و پرداخت مالیات برای کشور سود سرشار ایجاد میکند. معنای جهش تولید را به درستی درک و تعریف خود را از رونق صنعت ارائه و اجرایی میسازد.
در پایان، نکته مهمتر این هست که چنین طرحهایی در سالیان گذشته متأسفانه به صوت مداوم از زمانی که آقای جهانگیری معاون محترم رئیس جمهوری در وزارت وقت صنایع و معادن حضور داشتند، مطرح شده اما هیچ کدام از وزرا، معاونین و مدیران کشور جسارت لازم را برای اجرای آن حتی به صورت آزمایشی نداشتند. بارها اعلام کردند که اجرا نکردن بهتر از خطا کردن و اصلاح کار است.
کاغذ سفید بهتر از ریسک کردن هست و متاسفانه همین محافظه کاریها صنعت ما را به این وضعیت و شرایط حساس رسانیده است.
انتهای پیام