بازدید از فیلمخانه ملی ایران را از مدتها قبل در ذهن داشتیم، اما به دلایلی شرایط خیلی مهیا نبود؛ اول اینکه مخزن فیلمخانه مثل مخزن یک موزه بزرگ میماند که به راحتی امکان حضور در آن فراهم نمیشود و البته همین موضوع هم باعث شد در این گزارش جزئیات زیادی از فضا و مکان آن ذکر نکنیم.
دلیل دیگر، به جابجایی فیلمخانه و انتقال آن به ساختمانی جدید در باغ فردوس برمیگشت که اهالی ساختمان فعلی فیلمخانه در بهارستان را از مدتها قبل گوش به زنگ تمام شدن کار و جمع کردن اثاث کرده است. درواقع اصلا منتظر بودیم که این بازدید در ساختمان جدید فیلمخانه انجام شود، ولی آنقدر این جابجایی، در دوره مدیریتهای مختلف در معاونت امور سینمایی، به دلیل اختصاص بودجه کافی به تأخیر افتاد که ترجیح دادیم به بهانه روز ملی سینما سری به فیلمخانه بزنیم که کمبود فضای لازم برای نگهداری فیلمهای جدید، تجهیزات مدرن دیجیتالی و نیاز فوری به انتقال ساختمان باغ فردوس حرف اول و آخر را در آن میزند.
خبرنگار سینمایی فیلمخانه ملی ایران، که در حال حاضر در محل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مستقر است، سال ۱۳۲۸ با نام کانون فیلم ایران تأسیس شد. در واقع در آن سال این کانون با تشکیل جلسات نمایش فیلم، کار خود را آغاز کرد و از بطن این جلسات ایده تأسیس فیلمخانه ملی ایران، ابتدا با نام آرشیو فیلم ایران شکل گرفت.
فیلمخانه در آغاز کار با هدف ایجاد کانونی برای نمایش فیلمهای برتر سینمای جهان و بعدها با هدف گردآوری فیلمهای ساخته شده در ایران و سازماندهی، حفظ و نگهداری اسناد و مدارک سینمایی ایجاد شد و در آغاز دهه ۶۰، با مدیریت محمدحسن خوشنویس و مسئولان و متخصصانی که اغلب آنها همچنان حضور دارند، توسعه یافت.
با این سابقه، یک اتفاق تاسفبرانگیز برای دوستداران فیلم و سینما این است که فیلمخانه ملی ایران که از اول با تشکیل جلسات نمایش فیلم تشکیل شده بود، چند سالی است که رنگ اینگونه برنامهها را به خود ندیده است. اگرچه به نظر میرسد شروع دوباره نمایش فیلم کار خیلی پیچیدهای نباشد، اما امکان برقراری دوباره به دلایل مختلف فراهم نمیشود؛ به همین دلیل مدیران فعلی فیلمخانه که خود تمایل زیادی به راهاندازی مجدد این جلسات دارند، امیدوارند که با انتقال فیلمخانه به ساختمان معطلماندهی جدید (در باغ فردوس) بتوانند این برنامه را از سر بگیرند.
بازدید ما از فیلمخانه ملی ایران از مخزن و گنجینه فیلمهای تاریخ سینما شروع شد که در اصل محل ویژهای برای این کار نبوده، اما با تغییراتی در آن از جمله نصب قفسهها و دستگاههای خنککننده استاندارد و درهای ورود و خروج مناسب، سیستمهای هشداردهنده و دستگاههای اطفای حریق به مکانی برای نگهداری فیلم در شرایط نسبتا استاندارد تبدیل شده است. در این مخزن فیلمهای مختلفی در قطع ۸، ۱۶، ۳۵ و ۷۰ میلیمتری، که شامل فیلمهای کوتاه، مستند، سینمایی و آنونسهای ایرانی و خارجی میشود، پس از بازبینی و تنظیم فرمهای دقیق برای آنها، شمارهگذاری شده و در قفسههایی نگهداری میشوند.
قدیمیترینِِ این فیلمها «دختر لُر» ساخته اردشیر ایرانی با نویسندگی عبدالحسین سپنتا و «حاجیآقا آکتر سینما»، به کارگردانی آوانس اوگانیانس است که هر دو در سال ۱۳۱۲ خورشیدی ساخته شدهاند. البته اینها قدیمیترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران نیستند، چراکه «آبی و رابی» ساخته آوانس اوگانیانس در سال ۱۳۰۹ به عنوان اولین اثر سینمایی ایرانی یکی از بزرگترین کسریهای فیلمخانه محسوب میشود، که متأسفانه تنها نسخه منحصربهفرد آن سالها پیش در آتشسوزی «سینما مایاک» سوخت و نابود شد.
این مخزن که قبل از انقلاب اسلامی به عنوان پلاتو از آن استفاده میشد، حداقل ۴۰ هزار حلقه فیلم را در خود جای داده و با وجود اینکه ظرفیتش تکمیل شده است، در همان بدو ورود چند نفر را دیدیم که مشغول جای دادن تعدادی پوزتیو جدید در قفسههای آن بودند؛ فیلمهایی که به هر حال باید به این گنجینه لبالب از فیلم انتقال یابند تا از خطر آسیبدیدگی نجات یابند.
لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی ایران و عباس بهارلو – مورخ با سابقه سینما – که ما را همراهی میکردند، میگویند: «این فیلمها که به تعدادشان مدام افزوده میشود، نیازمند شرایط نگهداری بهتری هستند که این کار مستلزم تکمیل شدن هرچه سریعتر ساختمان جدید در محل باغ فردوس است»؛ ساختمانی که ۹۰ درصد آن تکمیل شده و ۱۰ درصد باقیمانده، به گفته مسعود معمار، سرپرست دفتر طرحهای عمرانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پنج – شش میلیارد تومان بودجه احتیاج دارد، که اظهار امیدواری میشود بهزودی تأمین شود تا فیلمخانه به مکان اصلیاش انتقال یابد.
طاهری و بهارلو همچنین اضافه میکنند: «در این سالها، پس از سروسامان دادن به حجم هنگفتی از فیلمها تلاش گستردهای صورت گرفت تا مجموعه فیلمهایی که در اختیار سایر نهادها دولتی بود و به شکل غیراصولی نگهداری میشدند، به فیلمخانه ملی ایران منتقل شوند.»
همچنین به گفته آنها «پس از در اختیار گرفتن گنجینه نگاتیوهای واحد سمعی و بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – که عمدتاً شامل نگاتیو فیلمهای مستند، خبری و گزارشی از دهه ۱۳۳۰ به این سو میشود – دو لابراتوار عمده کشور («شرکت فیلمساز» و «استودیو بدیع») نیز مجموعه نگاتیوهای خود را به گنجینه نگاتیو فیلمخانه ملی ایران انتقال دادند، که از بابت نگهداری این حجم از نگاتیوهای فیلمهای سینمایی و غیرسینمایی نه فقط در میان فیلمخانههای منطقه، بلکه در جهان بینظیر است.»
البته گفته میشود وزارت نفت – به عنوان یکی از دستگاههایی که مجموعه فیلمهای مستند خوبی در واحد سمعی و بصری آن نگهداری میشود – تاکنون حاضر نشده است فیلمهای این وزارتخانه را به فیلمخانه انتقال بدهد؛ چراکه فیلمهای این وزارتخانه در شرایط خوبی نگهداری نمیشوند و بیم آسیبرسیدن به آنها میرود.
اما فیلمخانه ملی ایران، که یکی از قدیمیترین اعضای «فیاف» (فدراسیون بینالمللی آرشیوهای فیلم) محسوب میشود، چند سالی است که با دیجیتالی شدن امکانات و تجهیزات سینما وارد مرحله دیگری شده و طبعاً از این رهگذر مشکلات و کمبودهای جدیدتری هم پیدا کرده است که برخی از آنها به دلیل بیبرنامگی و عدم پیشبینیهای لازم توسط مدیران ارشد سینما بوده است.
طاهری در اینباره معتقد است: «همیشه اینطور بود که همزمان با صدور مجوز نمایش فیلمها نسخهای از آنها هم در اختیار فیلمخانه ملی ایران قرار میگرفت، اما مدتها است که دیگر این اتفاق نمیافتد و نسخه تعدادی از فیلمهایی که در چند سال اخیر تهیه و تولید شده و به نمایش هم درآمدهاند به فیلمخانه راه نیافتهاند. رواج ساخت فیلمهای دیجیتال و تولید گسترده فیلم در سالهای اخیر به این روند بیشتر دامن زده است.»
مدیر فیلمخانه ملی ایران در تأسفبار بودن این ماجرا اشاره میکند که «اگر از میان فیلمهای قدیمی، پس از مدتی طولانی فهمیدیم که تنها نسخه «آبی و رابی» از دست رفته است، ولی الان، در دوره دیجیتال، پس از دو سال متوجه میشویم که هیچ نسخهای از برخی فیلمهای ساختهشده وجود ندارد، چون مثلا استودیو هر آنچه را از فیلم وجود داشته روی یک هارد تحویل تهیهکننده یا کارگردان داده و بعد متاسفانه از روی هارد پاک شده است.»
عباس بهارلو، که علاوه بر آثار مکتوب، حافظهاش تمام اطلاعات سینمای ایران و حتی سکانس فیلمها را طبقهبندی شده در خود دارد، تاکید میکند که «نگاه آرشیوی در ایران وجود ندارد و این موضوع آنچنان که باید، بویژه از سوی بسیاری از نهادهایی که چنین مجموعه آثاری را در اختیار دارند، مورد توجه قرار نمیگیرد.»
طاهری نیز خاطرنشان میکند: «حجم انبوه و اصلی اسناد دیداری و شنیداری، که در گنجینه فیلمخانه ملی ایران نگهداری میشود، مبتنی بر سازوکارهای سینمای عصر آنالوگ تولید شدهاند. بنابراین با توجه به برچیدهشدن سازوکارهای این عصر، اهداف و وضایف فیلمخانه ملی ایران توسعه بیشتری یافته و چند سالی است که عمده فعالیت در دو حوزه متفاوت و در عین حال مکمل متمرکز شده است؛ یکی حفظ، نگهداری، مرمت و احیای اسناد دیداری و شنیداری با سازوکار لابراتواری و دیگری، اسکن و ترمیم تصاویر آسیبدیده و احیای فیلمهایی که در نتیجه گذر ایام آسیبهای اساسی و جدی دیدهاند.»
او همچنین با اشاره به دیجیتالی شدن سینما یادآور میشود: «بهجز فیلمهایی که در یکی دو سال اخیر در گنجینه فیلمخانه ملی ایران جمعآوری شده، آنچه مربوط به یکصد و اندی سال گذشته میشود، فیلمهایی است که روی نوار سلولوئید ثبت و ضبط شدهاند و این نوار تا به امروز، امتحان پسدادهترین و پایدارترین کیفیت ثبت تصاویر متحرک در جهان است و از این رو آرشیوهای فیلم در همهجای جهان فیلمهای خود را با این کیفیت حفظ کردهاند. فیلمخانه ملی ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و در سه دهه گذشته تمام توان خود را به کار برده است تا گنجینه اسناد دیداری و شنیداری ملی را با چنین کیفیتی و در قالبهای ۸، ۱۶، ۳۵ و ۷۰ میلیمتری حفظ و نگهداری کند.»
مدیر فیلمخانه ملی ایران، که بیش از ۲۰ سال است در اینجا حضور دارد، تاکید میکند: «متأسفانه اغلب فیلمهایی که از دهههای ماضی در گنجینه فیلمخانه ملی ایران حفظ و نگهداری میشوند، اسناد دیداری و شنیداریای هستند که از اقصینقاط کشور و از آرشیوهای دولتی، مجموعهدارهای خصوصی و تهیهکنندگان قدیمی سینما خریداری شدهاند. بسیاری از این فیلمها بهدلیل نگهداری نامناسب در دما و رطوبت غیراصولی، سوانح غیرقابل پیشبینی و استفادههای بیقیدانه آسیبهای جدی دیدهاند.»
او اضافه میکند: «حجم انبوهی از اسناد موجود روی نوار سلولویید یا تیپ ثبت هستند و هیچ راهی جز حفظ و نگهداری آنها، حتی در صورت تبدیل آنها به دیجیتال، وجود ندارد. بدیهی است که از مدتها پیش با آغاز روند برچیدهشدن و انحلال لابراتوارهایی که با سازوکار سینمای عصر آنالوگ فعالیت میکنند، فیلمخانه ملی ایران به چارهاندیشی و برنامهریزی برای حفظ یکی از لابراتوارهای قدیمی پرداخت و چارهای جز این نبود که به احیا و بازتعریف فعالیت لابراتوار وزارت ارشاد بپردازد که از سال ۱۳۸۵ جزو زیرمجموعه فیلمخانه ملی ایران قرار گرفته است؛ لابراتواری که از چندسال قبل بهدنبال سیاستهای «خصوصیسازی» در شُرف تعطیلی قرار داشت و بیم آن میرفت که تجهیزات و وسایل آن بهعنوان «آهنپاره» دورریخته شود.»
طاهری همچنین با تاکید بر تکمیل بودن ظرفیت مخزن فیلمخانه، یادآورد میشود که «برای ایمنی بیشتر این آرشیو عظیم، از تمام فیلمهای موجود در مخزن کپی جدید تهه میشود و تاکنون از حدود ۶۰ درصد فیلمها کپی شده است.»
این کار هم در همان لابراتوار احیا شدهای انجام میشود که تکنسین کهنهکار آن، جمشید بازرمشق با بیش از ۴۰ سال سابقه کار و ایستادن پای دستگاه از کار بیکار شده بود، ولی از آنجا که به تخصص و دانش او نیاز بود، در این واحد مشغول به کار شد تا علاوه بر کار، جوانترها را نیز آموزش دهد، چراکه حفظ لابراتور اختصاصی فیلمخانه و دستگاههای مخصوص چاپ و ظهور فیلم از ضروریات کارهای آرشیوی است. البته تامین مواد خام این دستگاههای ظهور و چاپ فیلم هم از مشکلات و کمبودهای فیلمخانه است، که لازم است فکری به حال آن شود.
بازرمشق، که میگوید پس از تعطیلی لابراتوارهای «بدیع» و «فیلمساز» بسیاری از همکارانش تغییر شغل دادهاند، تاکید دارد که برای ظهور هر فیلم حداقل سه روز زمان صرف میشود.
لابراتور فیلمخانهی ملی ایران البته به جز ظهور وچاپ، بخشهای دیگری هم دارد که به آزمایشگاه شیمی و شستوشوی فیلم هم میتوان اشاره کرد.
یکی دیگر از بخشهای فیلمخانه ملی ایران، واحدی است که اطلاعات تمام فیلمهای موجود در مخزن به صورت کامپیوتری ثبت و ضبط میشوند. ثبت این اطلاعات به قدری جزئی و دقیق است که اگر مثلاً بخواهید بدانید در یکی از فیلمهای گزارشی یا مستند هنگام بازدید یکی از مقامهای ایرانی یا خارجی یا در یک دیدار رسمی چه افرادی حضور داشتند یا هنگام سفر یکی از مقامات ایرانی چه کسانی او را همراهی کردهاند، بدون مراجعه به فیلم هم میتوان این اطلاعات را از فرمهایی که برای آنها تهیه شده و در نرمافزاری اختصاصی به حافظه رایانه سپرده شده کسب کرد.
در کنار ثبت این موارد، از پوستر و عکسهای فیلمها نیز در نرمافزار جداگانهای آرشیو منظمی تهیه شده است و مثلا با درج نام یکی از فیلمها میتوان فهمید که از هر فیلم چند پوستر و در چه قطع و ابعادی وجود دارد و طراح یا طراحان آن چه کسانی هستند. اسکن پوسترها به این دلیل انجام شده که محققان با سهولت بیشتری به آنچه میخواهند دسترسی داشته باشند و اصل پوسترها از آسیب مصون بمانند. علاوه براین، تعدادی از پوسترها هم به صورت لمینت شده در قطعات بزرگ در قفسههایی نگهداری و محافظت میشوند.
همچنین از هر فیلم سینمایی تعداد ۲۰ قطعه عکس در اختیار فیلمخانه ملی ایران قرار میگیرد که همگی اسکن شده و با جزئیات کامل در نرمافزاری ثبت میشوند.
اتاقهای بازبینی فیلم، یکی دیگر از بخشهای فیلمخانه است که دستگاههای آن نه فقط در ایران بلکه در هیچ کشور دیگری تولید نمیشوند و به همین دلیل با دقت زیادی از آن استفاده و محافظت میشود.
در واحد بازبینی، اتاقهایی هم در نظر گرفته شده است تا محققان یا پژوهشگرانی که میخواهند فیلمی را ببینید، بتوانند از این گنجینه بهرهمند شوند.
کل فیلمخانه ملی ایران ۴۵ نفر پرسنل دارد که همگی به تبعیت از مدیری سختکوش و با همتی بالا به جمعآوری و حفظ بخشی از ثروت فرهنگی و ملی این مملکت میپردازند و همین گشتوگذار یکی دوساعته ما در فیلمخانه ملی ایران به خوبی نشان داد که کار در اینجا سختتر از آن است که جز با عشق و علاقه بتوان به خوبی به آن پرداخت.
با وجود همهی آنچه گفته شد، ساختمان معطلمانده فیلمخانه ملی ایران (در باغ فردوس) بزرگترین دغدغه این روزهای مسئولان و پرسنل فیلمخانه ملی ایران است؛ ساختمانی که بخش زیادی از آن تکمیل شده و آنچه باقیمانده، نیازمند تامین بودجهای دستکم چهار – پنج میلیارد تومانی است.
البته فیلمخانه ملی ایران از سال ۱۳۶۶ درصدد بوده مرکز بزرگی را برای حفظ و نگهداری گنجینه اسناد دیداری و شنیداری ملی ایجاد کند تا این اسناد در مکان مناسبتری حفظ و نگهداری شوند. نقشه طرح نهایی این مجموعه و معماری آن از اسفند ۱۳۷۱ توسط مهندسان مشاور آغاز و در نهایت ضلع جنوبی ساختمان باغ فردوس برای ساختوساز انتخاب شد، اما متاسفانه این مکان هنوز به پایان نرسیده است و پایان یافتن آن، همت جدی مسئولان سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را میطلبد.