بازگشت از پای چوبه دار
متهم به قتل پس از مدتی در شعبه ۷۱دادگاه کیفری پای میزمحاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. این حکم به تأیید قضات شعبه ۲۸دیوان عالی کشور رسید و پس از آن پرونده به شعبه سوم اجرای احکام دادسرای جنایی فرستاده شد تا مقدمات اجرای حکم فراهم شود.مرد محکوم به قصاص سال گذشته پای چوبه دار رفت و وقتی طناب دار به گردن وی افتاد، شروع کرد به التماس. مادر مقتول در واپسین لحظات دلش به رحم آمد و حکم را اجرا نکرد. او به قاتل پسرش مهلت داد و مرد اعدامی نیز به زندان بازگشت.از همان زمان تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران به سرپرستی محسن اختیاری تشکیل و تلاش آنها برای گرفتن رضایت از اولیای دم شروع شد. درحالیکه قرار بود قاتل برای بار دوم پای چوبه دار برود، درست چند ساعت قبل از اجرای حکم، اولیای دم در اجرای احکام دادسرای جنایی تهران حاضر شدند و قاتل را بخشیدند. آنها عنوان کردند که نخست بهخاطر رضای خدا و ایام فاطمیه و بعد بهخاطر دختر قاتل، او را میبخشند. با بخشش اولیای دم، قاتل از مجازات مرگ رهایی یافت.
بخشش، چند ساعت پیش از اجرای حکم قصاص
قلم | qalamna.ir :
گروه حوادث: مردی که بهخاطر اختلاف ملکی، پسرعموی خود را به قتل رسانده بود، چند ساعت پیش از رفتن پای چوبه دار و اجرای حکم قصاص، از سوی اولیای دم بخشیده شد.ماجرای این جنایت به فروردین ماه سال۹۲ برمیگردد. آن روز گزارش درگیری در داخل یک بنگاه مشاور املاک به کلانتری ۱۱۵تهران اعلام شد و وقتی مأموران در محل حضور یافتند با پیکرهای خونین ۳مرد روبهرو شدند. آنها با ضربات چاقو زخمی شده بودند که به بیمارستان انتقال یافتند، اما یکی از آنها بهدلیل شدت جراحت جانش را از دست داد.با شروع تحقیقات جنایی مشخص شد که عامل جنایت کسی جز پسرعموی مقتول نیست. آنطور که مشخص بود اختلاف آنها بهدلیل ملکی در شهرستان بوده، تا جایی که قاتل به همراه چند نفر دیگر به مشاور املاک مقتول رفته و دست به جنایت زده بود.به این ترتیب، بازپرس دادسرای جنایی تهران دستور ردیابی قاتل فراری را صادر کرد و او چند روز بعد به دام پلیس افتاد. متهم به قتل در بازجوییها به جنایت اقرار کرد و انگیزهاش را اختلاف ملکی با پسرعمویش دانست. وی گفت: پدربزرگم مدتی قبل فوت شد و اختلاف ما با خانواده عمویم بهخاطر ملکی بود که از پدربزرگم به ارث رسیده بود.درگیریهای ما ادامه داشت تا اینکه شنیدم خانواده عمویم، پدرم را کتک زدهاند. خیلی عصبانی شدم و روز حادثه پسرعمویم را دیدم و او گفت که بیا مغازه مشاور املاک تا با هم صحبت کنیم. وقتی به آنجا رفتم، تنها نبودم و دو، سه نفر از بستگانم همراهم آمدند. پسرعمویم(مقتول) کرکره را پایین کشید و ما سرگرم صحبت شدیم. اما جرو بحثمان شد و درگیری بالا گرفت. من هم از شدت عصبانیت، پسرعمویم را به قتل رساندم و ۲ نفر دیگر که در بنگاه بودند را زخمی کردم.