مهدی الماسی عوامل مهمی همچون فقدان امکانات زیربنایی و تنشهای آبی در روستاهای محروم را مهمترین عوامل مهاجرت روستاییان به شهرها دانست و افزود: باید به نحو مطلوب مشکلات روستاییان (جامعه هدف) را مرتفع کرد تا بتوانیم از مهاجرت بیرویه آنان به شهرها جلوگیری کنیم و باید توجه داشت که با خروج روستاییان از روستا اقتصاد بخش کشاورزی با لطمههای جبرانناپذیری روبهرو خواهد شد.
شهریورماه سال جاری بود که حسین افشاری، فرماندار سابق شهرستان همدان در صحن شورای اسلامی شهر همدان مطرح کرد: در هر ماه از سال تعداد ۲۲۰ خانوار در حاشیههای شهر همدان ساکن میشوند که ادامه این روند در سالهای آینده آمار سکونت در حاشیههای شهر همدان را شدت خواهد داد.
اما بهراستی در استانهای غربی کشور بهویژه همدان چه برنامههایی باید برای جلوگیری از حاشیهنشینی درپیش گرفت؟ واقعاً معضلات حاشیهنشینی بر بدنه محیطزیست را مدنظر داریم تا بتوانیم بر مبنای آنها قدمهایمان را درست برداریم؟ بهراستی که حاشیهنشینی ازنظر بهداشت محیط، بهداشت روان، سلامت اجتماعی، پایداری شهری و غیره دارای پیامدهای مخربی بر توسعه پایدار شهری است. حاشیهها با ویژگیهایی همچون کیفیت پایین زندگی، وضعیت نامساعد مسکن، تراکم بالای جمعیت، خدمات نازل شهری و غیره از سویی و حاشیهنشینان با خصوصیاتی چون سطح پایین سواد، بیکاری، مشاغل نامطمئن و غیره از یکسو، محیط مساعدی برای رشد و ظهور انواع آسیبهای اجتماعی است و تیشه بر ریشه محیطزیست میزند.
در این راستا بر آن شدیم تا گفتوگویی با شیما شاهینفر، کارشناس ارشد آموزش محیطزیست ترتیب دهیم تا تأثیرات مخرب حاشیهنشینی بر محیطزیست را بررسی کنیم که در ادامه آن را میخوانید:
رشد افراد شهرنشینی که شهرگرا نیستند
شیما شاهینفر در گفتوگو با خبرنگار ما ضمن بیان اینکه در کشور طی جریان رشد شهرنشینی و توسعه شهرها طی ۳۰ سال اخیر جمعیت شهرنشین تقریباً دوبرابر شده است، خاطرنشان کرد: این دوبرابر شدن جمعیت شهری، مساوی با کاهش جمعیت در روستاها است.
این کارشناس ارشد آموزش محیطزیست ادامه داد: این روند در پی آن بود که یا روستاها به شهر تبدیل شدند و یا روستاییان به شهرها مهاجرت کردند.
وی با تصریح بر اینکه طبق مصوبه مجلس در سال ۱۳۸۸ روستاهایی با جمعیت سه هزار و ۵۰۰ نفر به بالا میتوانستند تبدیل به شهر شوند، مطرح کرد: این مصوبه فرصت را در اختیار بسیاری از روستاهای کشور قرار داد تا به شهر تبدیل شوند، بدون اینکه زیرساختها، سختافزارها و فرآیندهای نرمافزاری برای تبدیل شدن به شهر در آنها دیده شده باشد.
شاهینفر با بیان این موضوع، ادامه داد: بدینترتیب روستاهایی در کشور که حتی طرح جامع شهری یا طرح جامع مدیریت پسماند و زیرساختهای بهداشت و درمان، حملونقل و فضای سبز نداشتند، بهیکباره به شهر تبدیل و اهالی آنها نیز بهیکباره شهرنشین تلقی شدند و توقعات افراد شهرنشین در آنها ایجاد شد، بدون آنکه امکانات و نیازهایش دیده شود.
وی با اشاره به اینکه در نتیجه این شرایط افراد شهرنشینی در کشور زیاد شدند که شهرگرا نیستند، اظهار کرد: نمیتوان به این افراد لقب شهروند را داد، چراکه هنوز با آیین زندگی شهری و آداب شهروندی و شهرگرایی آشنایی نداشته و زیرساختهایی نیز برای مشارکت شهروندی برای آنها فراهم نشده است.
شاهینفر با تأکید بر آنکه این روند جمعیت بالایی از شهرنشینها را ایجاد کرد، عنوان کرد: با این روند چنین افرادی نسبت به تولید کمتر زباله، توجه به پسماندها و مواردی از ایندست، بیرغبت بودند و سعی داشتند خود را با زندگی شهری تطبیق دهند.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود به روند سریع صنعتی شدن در شهرها اشاره کرد و گفت: این وضعیت در بسیاری از شهرهای کشور اتفاق افتاد و درنتیجه این شهرها را با جمعیت عظیمی از نیاز به جمعیت کار روبهرو کرد که درنتیجه آن خواستار جذب نیروی کار بسیاری شدند، اما سرعت ایجاد بستر زندگی شهری با این روند همخوانی نداشت.
این کارشناس ارشد آموزش محیطزیست اضافه کرد: این افراد جویای کار بهمرور در حاشیه شهرها ساکن شدند، چراکه توانایی سکونت و تقبل هزینههای سکونت در بافت شهری را نداشتند؛ بدینترتیب پدیده حاشیهنشینی بهمرور قوت گرفت و در امتداد آن پیامدهای بسیاری نیز به همراه داشت.
وی در ادامه این گفتوگو به بخش زیستمحیطی این پیامدها اشاره کرد و افزود: بخشی از این مهاجرتها در حاشیه شهری صورت میگرفت که منابع طبیعی بوده و جزء بافت مسکونی نبوده است، بدینسان تغییر کاربری به بافت مسکونی بدون درنظر گرفتن الزامات محیطزیستی را در این نواحی شاهد هستیم.
شاهینفر با بیان اینکه درصورت دوم حاشیهنشینیای به شکل حلبیآبادها و زاغهنشینی شکل گرفته است، تصریح کرد: این حالت بدتر ماجرا است، چراکه در امتداد آن هیچگونه زیرساختی در فضا را شاهد نیستیم.
این کارشناس ارشد آموزش محیطزیست با بیان اینکه ازجمله پیامدهای حاشیهنشینی و روند رو به رشد آن میتوان به تأثیراتش بر آلودگی هوا نیز اشاره کرد، گفت: طی تحقیقات بهعملآمده مشخص شده که در دهه ۸۰ در شهر سنندج، حدود ۵۰ درصد از جمعیت در مناطق حاشیهای زندگی میکردهاند.
وی با بیان آنکه طی این آمارها عنوان شده است که حدود ۳۰ درصد از جمعیت همدان حاشیهنشین هستند، عنوان کرد: احتمال میرود که پس از گذشت یک دهه از این اطلاعات، هماکنون میزان حاشیهنشینی در این شهرها افزایش یافته باشد.
شاهینفر در ادامه این موضوع یادآور شد: یکی از عوارض حاشیهنشینی، تغییر کاربری است که با خود صدمات بسیاری بر بدنه محیطزیست را به همراه دارد و دراینبین شاهدیم که زمینهای کشاورزی به محیطهای کارگاهی و صنعتی کوچک تبدیل میشوند که درنتیجه آن بخشی از اراضی و منابع طبیعیمان را از دست میدهیم.
حاشیهنشینی و تولید غیر مدیریتشده زباله و پساب
وی به دیگر تبعات حاشیهنشینی محیطزیست نیز اشاره کرد و افزود: ازجمله این موارد میتوان به تراکم بالای جمعیت و نبود مسکن، خدمات نازل شهری، سطح پایین مشارکت اجتماعی و زیستمحیطی مردم به سبب نبود نگرش شهروندی و یا سطح پایین سواد اشاره کرد.
شاهینفر با تصریح بر آنکه این معضلات بهنوبه خود میتوانند زمینهساز بسیاری از مشکلات دیگر و نابههنجاریها شوند، تأکید کرد: تراکم جمعیت در مناطق حاشیهنشین بالا است، بدینترتیب تولید زباله و تولید پسماند و پساب بهصورت غیر استاندارد و غیر مدیریتشده در این مناطق بالا میرود و از آنجا که خدمات شهری کامل و جامعی نیز به این مناطق ارائه نمیشود، نتیجه آن صدمات بسیار بر محیطزیست خواهد بود.
این کارشناس ارشد آموزش محیطزیست در این راستا به روان شدن شیرابهها در محیطزیست اشاره کرد و افزود: به سبب عدم تفکیک پسماندها، نمیتوان در زمینه جلوگیری از شیرابهها و کنترل پراکنش زبالهها در طبیعت گام مناسبی برداشت؛ بدینترتیب در مدتزمان کوتاهی نتیجه این روند در محیطزیست هویدا خواهد شد.
شاهینفر با بیان اینکه از سویی در مناطق حاشیهای با ناپایداری شغلی افراد نیز مواجه هستیم، مطرح کرد: درنتیجه با از دست دادن شغل یا کم بودن درآمدشان به ناچار به سمت مشاغل کاذبی میروند که این مشاغل نیز برای محیطزیست آسیبزا و خطرآفرین است.
این کارشناس ارشد آموزش محیطزیست در بخش پایانی گفتوگو در تشریح این موضوع به زبالهگردی، جمعآوری ضایعات، نگهداری و پرورش حیوانات بدون داشتن زیرساختهای بهداشتی مناسب و غیره اشاره کرد و گفت: تمامی این موارد آسیبهای بسیاری را برای محیطزیست به همراه دارند که در همه شهرهای کشورمان مناطقی که انبار غیر مجاز ضایعات است، در حاشیه شهرها بوده و این موضوع درصورت عدم توجه و برنامهریزی مناسب روزبهروز با خود صدمات بیشتری را به محیطزیست وارد میکند.
اما بهراستی در وضعیتی که تمام مطالعات علمی نشان از تهدیدها و صدمات حاشیهنشینی بر بدنه زیستمحیطی دارد، زمان آن رسیده تا قدمها را در مسیر کاهش این آسیبها با جدیت برداریم و شاهد برنامهریزیهای مناسبی در این زمینه باشیم.
رشد شتابان جمعیت در شهرها و مهاجرت از روستاها به شهر و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و بهنوعی از سایر شهرستانها به مرکز استان با توجه به محدود بودن منابع و امکانات زندگی شهری، با خود صدمه بر بدنه حملونقلی، ساختوساز، هوای پاک، اقتصاد شهری و دیگر موارد وارد میکند.
در توصیف عمومی مناطق حاشیهنشینی میتوان به سیمای نامطلوب (بهنوعی آلودگی بصری)، پایین بودن سطح بهداشت عمومی و سلامتی، وجود خُردهفرهنگهای خاص، مشاغل کاذب و غیر رسمی، تراکم بالای جمعیت و درنتیجه فقدان یا کم بودن امکانات آموزشی و رفاهی و پایین بودن سطح سواد و تحصیلات و غیره در آن اشاره کرد که تبعات آن بر بافت شهری و سنتی و البته پایدار شهری قابل مشاهده است، موضوعی که اینروزها با کمرنگ بودن توجهها به آن، خسارتهای جبرانناپذیری بر محیطزیست در این شهرها وارد کرده است.
بدینسان بهعنوان یک راهکار میتوان مطرح کرد که میشود با یک برنامهریزی منسجم و البته آیندهنگر، فضای اشتغال و تولید را در تمامی شهرستانها و به تناسب آن روستاهای دارای ظرفیت مهیا کرد تا شاهد سیل جمعیت به سمت مناطق حاشیهای نباشیم؛ از سویی با توسعه مناسب شهرها میتوان مانع از رشد ناهمگون بافت شهری شد، بدینسان میتوان با ایجاد شهرکهای جدید اصولی و با زیرساختهای مناسب و البته شهرهای جدید، قیمت مسکن در شهرها را کنترل کرد و مانع از ورود جمعیت شهری به مناطق حاشیهای به منظور گریز از اجارهبهای سنگین بود؛ چراکه هرچه ما برنامهریزیای برای جمعیتمان نداشته باشیم، نتیجه نامناسب آن را بر بدنه محیطزیست و سلامتی (از آلودگی هوا، ورود فاضلابها به رودخانهها و زمینهای سبزیکاری، از بین رفتن زمینهای کشاورزی و غیره) خواهیم دید که متأسفانه این نتایج همراه با خسارتهای جبرانناپذیری نیز خواهند بود.