مجیدی اخیرا نیز با ادبیاتی مشابه از رد پیشنهاد ذوبآهن خبر داده و با تشکر از مدیران باشگاه اصفهانی گفته بهدلیل برخی مشکلات نمیتواند با آنها کار کند. به همین موازات شنیدهها حاکی از آن است که فرهاد به سینه آلومینیوم اراک و نساجی قائمشهر هم دست رد زده است.مسلما ارائه این همه پیشنهاد فقط بهخاطر تواناییهای فنی مجیدی نیست و کاراکتر جذاب و خبرساز او هم روی تصمیم مدیران باشگاهها تأثیر دارد، اما پرسش اینجاست که او چرا همه را رد میکند؟ آیا واقعا هیچکدام از این تیمها، شرایط همکاری را نداشتند؟ یکجا ساختار باشگاه غلط است، یکجا وضعیت تیم خوب نیست، یکجا بضاعت انسانی کافی وجود ندارد… خب آخرش که چه؟ ما در لیگ ایران همین تیمها را داریم و اگر نیت مجیدی کار کردن باشد، باید از همین گزینهها یکی را انتخاب کند. اینکه او مدام همه درخواستهای همکاری را رد میکند، درست یا غلط مخاطب عامی را به این باور میرساند که فرهاد فقط به فکر نیمکت استقلال است.
تا کی رفتوآمد روی نیمکت آبی؟
اگر مجیدی باز هم سرمربی استقلال شود، برای سومین بار این اتفاق را تجربه کرده و این در حالی است که او فقط ۴۴سال دارد. ۳دوره حضور روی نیمکت یکی از بزرگترین تیمهای ایرانی (هرچند که دوره اول موقتی بوده باشد) در این سن و سال واقعا عجیب است. طبیعتا این آمد و شدها کمکم مردم را هم خسته خواهد کرد و جذابیت فرهاد را برای هواداران از بین میبرد. به علاوه همیشه خلأ اثبات تواناییهای مجیدی در یک تیم دیگر باقی خواهد ماند. شاید بهتر باشد او نگاهش را در دنیای مربیگری تغییر بدهد و به نیمکتهای دیگر هم فکر کند. مربیگری شبیه بازی نیست که بگویی غیر از پیراهن استقلال لباس هیچ تیم دیگری را به تن نمیکنم. این قصه فرق دارد و اگر قواعدش را بلد نباشی، زود محو خواهی شد.