او صبح دیروز وقتی در جایگاه متهم در شعبه دهم ایستاد فاش کرد که برای شکنجه همسرش، دستبند و پابند آهنی درست کرده بود و هنگام بیرون رفتن از خانه، او را ساعتها به لوله گاز میبست تا مبادا از خانه فرار کند یا با یکی از مردان فامیل قرار بگذارد.
اعتماد، اولیای دم مقتول، فرزندان و مادر زن متهم هستند با این حال تقاضای آنها با هم متفاوت است. مادر مقتول در ابتدای شروع جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه دهم به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده، قصاص دامادش را خواست اما دختر ٢٧ و پسر ٢۴ ساله مقتول – و قاتل – تقاضای مصالحه کردند. آنها شاهد به قتل رسیدن مادرشان در مرداد ٨٩ بودند. وقتی پدرشان پشت جایگاه ایستاد، روز حادثه برایشان زنده شد. سعید ۵٠ ساله در همان ابتدای حرفهایش، مفقود شدن سیدی ارتباط همسرش با مردی دیگر را جرقه قتل دانست و گفت: «فهمیده بودم با یکی از مردهای فامیل ارتباط دارد. برای همین اجازه خارج شدن از خانه را به او نمیدادم. چند بار از دستم فرار کرد برای همین مجبور شدم یک دستبند و پابند آهنی درست کنم تا هر وقت از خانه بیرون میرفتم او را به لوله گاز خانه ببندم. بچههایم اول با من همکاری میکردند اما پس از مدتی باورم نمیشد که طرف مادرشان شده باشند.»
براساس محتویات پرونده، متهم بارها مقتول را کتک زده و او را با چنگک شکنجه داده بود. پزشکی قانونی نیز که هنگام کشف جسد تنها با چند تکه استخوان روبهرو شده بود در گزارش خود اعلام کرد که مرگ به دلیل اصابت جسم سخت بوده است. متهم اما با وجود اعتراف به شکنجه مقتول در بازجوییها، در دادگاه این موضوع را انکار کرد و گفت: «چنگک جنبه تهدیدی داشت. روز حادثه وقتی خانه رسیدم دیدم سیدی آن فیلمی که از ارتباط زنم به دست آورده بودم گم شده. او گفت خانوادهاش سیدی را با خود بردهاند. عصبانی شدم و چند سیلی به او زدم. روی زمین افتاد. نمیدانم چطور شد که مرد.»
حرفهای سعید در تناقض با اعترافات او در بازجوییها بود. او پیش از این گفته بود: «روز قتل خیلی عصبانی شدم. چنگک را در بدن زنم فرو کردم و فریاد زدم با همین تو را از سقف آویزان میکنم. جلوی دهانش را هم گرفتم و گفتم خفه ات میکنم. میخواستم او را بترسانم. به بچهها هم گفتم اگر همکاری نکنید با شما هم همین کار را میکنم. زنم که بیهوش شد رفتم دوش گرفتم. وقتی برگشتم پسرم گفت مرده. گفتم خودش را به مردن زده، صدتا جان دارد. با پا تکانش دادم اما دیدم غیرطبیعی است. آنجا فهمیدم مرده. با برادرم تماس گرفتم و ماجرا را تعریف کردم. گفت جنازه را ببر در جاده چالوس مخفی کن. اول میخواستم خاکش کنم اما نتوانستم برای همین در جنگلهای عباسآباد رهایش کردم.»
براساس کیفرخواست صادره، متهم به حبس غیرقانونی همسرش نیز متهم است. با این حال او این اتهام را رد و در دفاع آخرش نیز از تقاضای مصالحه فرزندانش شکایت کرد: «بچه باید از پدرش دیه بخواهد؟ دیه برای آنها مادر میشود؟ من خانه و ماشینم را میفروشم که ١۴٠ میلیون تومان میشود. پولش را به بچه هایم میدهم اما نه به عنوان دیه.»
یک ساعت طول کشید تا حادثه حبس، شکنجه و قتل زن جوان پس از پنج سال بار دیگر زنده شود. وقتی ماموران متهم را از جلسه دادگاه بیرون بردند، صدای کشیده شدن پابند آهنیاش روی زمین آمد. او پیش از این برای شکنجه همسرش، دستبند و پابند درست کرده بود.