stat counter
تاریخ : شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳ Saturday, 23 November , 2024
  • کد خبر : 26909
  • 10 بهمن 1394 - 11:28
8

یادداشتی از محمد بهشتی درباره اتفاقات کاشان/ فاطمه معتمدآریا باید بداند که …

فاطمه معتمدآریا باید بداند که کاشان از قدیم به «دارالمومنین» شهرت داشته؛ مومنین کسانی‌اند که ورای «اسلام»، به مقام «ایمان» رسیده‌اند و ما چه می‌دانیم مقام ایمان چه مقامی است!

قلم | qalamna.ir :
اعتماد نوشت: فاطمه معتمدآریا باید بداند که کاشان از قدیم به «دارالمومنین» شهرت داشته؛ مومنین کسانی‌اند که ورای «اسلام»، به مقام «ایمان» رسیده‌اند و ما چه می‌دانیم مقام ایمان چه مقامی است!
 
 ایمان در لغت به معنی «ایمن گردانیدن»، «در امن قرار دادن» و «بی‌بیم ساختن» است و به این اعتبار مومنین واقعی کسانی‌اند که خلق خدا در حریم امن آنان قرار دارند و هم خود در حصار ایمن خداوند و اولیایش هستند. چنین کسانی به اسلام در معنای ظاهری‌اش اکتفا نکرده‌اند و به باطن اسلام مشرف شده‌اند.
 
بی‌گمان از دل چنین نگاه باطنی‌ای به اسلام و مسلمانی است که کاشانیان نامداری پدید آمدند که در طول سده‌ها مایه فخر و مباهات کاشانیان و غیرکاشانیان بودند. که کاشانی یعنی باباافضل کاشانی، عارف نامدار سده ششم هجری که سرآمد عرفای عصر بود و وی را به سعه صدر و وسعت مشرب ستوده‌اند؛ کاشانی یعنی خاندان ابوطاهر کاشانی که در سده‌های ششم تا نهم هجری فن ‌سفالگری را به چنان‌درجه‌ای از لطافت و کمال رساندند که از آن پس سفال‌های لعابدار از هر قسم نام «کاشی» گرفت؛ کاشانی یعنی غیاث‌الدین جمشید کاشانی، ریاضیدان سده نهم هجری که نام ایرانیان را در ریاضیات و نجوم بلندآوازه کرد؛ کاشانی یعنی محتشم‌کاشانی، شاعر سده دهم هجری که هنوز هم سروده‌هایش در زمره مشهورترین و زیباترین مرثیه‌های واقعه کربلاست؛ کاشانی یعنی ملامحسن فیض کاشانی از فضلای قرن یازدهم هجری که به زعم بسیاری از بزرگان دین جمع علم و ادب و شریعت و طریقت بود؛ کاشانی یعنی استاد علی‌مریم کاشانی، معمار پرکار و خوش‌ذوقی که کاشانه‌های زیبایی چون خانه طباطبایی‌ها و بروجردی‌ها بر نبوغ او دلالت دارد؛ کاشانی یعنی فرخ‌خان امین‌الدوله غفاری کاشانی از رجال آبادگر و آبادی‌دوست قرن سیزدهم هجری که تیمچه بی‌نظیر امین‌الدوله در بازار کاشان به حمایت او و به دست استاد علی مریم ساخته شد؛ کاشانی یعنی خاندان هنردوست و هنرپرور غفاری کاشانی که صنیع‌الملک و کمال‌الملک را در زمینه هنر نگارگری به ایران هدیه کردند؛ کاشانی یعنی هنرمندان قالیباف کاشانی که فرش بقعه شیخ صفی در اردبیل، اعلاترین نمونه فرش در جهان، هنر دست آنان است؛ کاشانی یعنی کسانی که بافته‌های مخمل و زری‌شان قرن‌هاست شهرت جهانی دارد؛ کاشانی یعنی کسانی که بعد از زلزله ویرانگر کاشان به سال ۱۱۹۲ق توانستند در کمتر از ١٠سال، ویرانه‌ای را همچون جواهری از نو و به همت و کفایت خودشان بسازند بی‌آنکه انتظار یاری و کمکی از جانب غیر داشته باشند؛ کاشانی یعنی سهراب سپهری، شاعر معاصر که شعر نوی فارسی را اعتلا داد و کمتر کسی هست که اشعارش را به خاطر نداشته باشد؛ و مخلص کلام کاشانی یعنی صدها عارف و شاعر و معمار و سفالگر و شعرباف و مسگر و ریاضیدان و نساج و فلزکار و قالی‌باف و نگارگر و نقشبند و منجم بزرگ دیگر که ذکر بزرگی‌شان در این مجال نمی‌گنجد.
 
که هیچ حوزه‌ای از علم و ادب و فن و هنر نبوده مگر آنکه کاشانیان بسان کیمیاگران آن را به منتهای درجه‌اش رسانده باشند و از همت آنان است که به قول مولف بستان‌السیاحه «الحق شهر کاشان را عروس شهرهای ایران توان گفت چراکه اربابِ فضل و کمال و اصحابِ وجد و حال و خداوندانِ جاه و جلال از آن دیار بسیار ظهور نموده‌اند و مردمش غریب‌دوست و ملایم و هموارند.» و از این‌رو دلم می‌خواهد خانم معتمدآریا بداند که به این اعتبار از معنای «کاشان» و «کاشانی» آنانکه حرمتش را شکستند بی‌گمان «کاشانی» نیستند.
 
البته من هم بر این عقیده‌ام که اگر امیدمان را به تکرار شدن کاشانیانی چون باباافضل‌ها و غیاث‌الدین‌جمشیدها و غفاری‌ها از دست بدهیم، جا دارد در کاشان و بلکه در ایران عزای عمومی اعلام کنیم. ولی چیزی در دلم می‌گوید که نباید از هنرپروری خاک کاشان و هنردوستی کاشانیان ناامید شد.
 
کاشانیانی که دل در گرو خاک‌شان دارند هم حتما خوب می‌دانند…  که خانم معتمدآریا هنرمندی ملی و جهانی است که در تمام طول فعالیت هنری خود از هر چیزی که شایبه ابتذال داشته باشد پرهیز کرده است.
 
بانوی ایرانی که با وقار و متانتش توانسته زندگی خانوادگی و حرفه‌ای را چنان جمع کند که سرمشقی باشد برای بانوانی که خواسته‌اند هم به حیات هنری‌شان به‌خصوص در عرصه سینما ادامه دهند و هم مصون از حاشیه بمانند؛ که مومنین حقیقی تهمت زدن به خلق خدا به ناروا را در زمره بزرگ‌ترین گناهان می‌شمرند، آن‌هم تهمت بستن به کسی که برای دوستداری ایران و فرهنگ‌ایرانی هزینه زیادی کرده و هر کجای جهان که رفته متوجه بوده که فرهنگ ایرانی را نمایندگی می‌کند؛ که ایشان ورای خود و منافعش دلش برای سربلندی ایران تپیده است و از هرگونه رفتاری که باعث سرافکندگی ایرانیان شده باشد، رنج برده است.
 
 به این اعتبار خانم معتمدآریا آبروی سینمای ایران است، سینمایی که در دنیا به شرافتش شناخته شده و لذا ایشان که توانسته این شرافت را نمایندگی کند خود در زمره شریف‌ترین‌هاست؛ که ایشان همواره یار سینمای ایران بوده و وجود و عملکرد و کارنامه‌اش آینه سینمای ایران؛ که در هر جامعه، هزاران نفر در طول تاریخ، خواسته و ناخواسته دست اندرکار خلق آثار ماندگار فرهنگی‌اند، به‌خصوص در فرهنگ ایرانی که از این جهت بسیار غنی است، لیکن در این میان قلیل‌اند آنانکه در خاطره فرهنگی جامعه رسوب می‌کنند و ماندگار می‌شوند و به گمان من فاطمه معتمدآریا یکی از این نام‌هاست.  البته فاطمه معتمدآریا که دارای چنین ویژگی‌هایی است مسلما می‌داند که در برابر کسانی‌که «نمی‌دانند» باید شکیبا باشد و از کاشان و کاشانیان نمی‌رنجد؛ چراکه کاشان در ذات خودش همچنان همان کاشان است.
هشتگ:

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.