روزنامه وقایع اتفاقیه در ستون طنز صفحه آخر خود مطلبی با عنوان «کلاس برجام» به قلم شهرام شکیبا منتشر کرده است.
جوگیری هم بدچیزی است؛ بعد از جریانات «فرجامِ برجام» بعضیها بدجور جوگیر شدهاند. از آنها که اشتباهی از تیم رئیسجمهوری و جبهه اعتدال جدا شدند تا آنها که «کلاس برجام» قرار است برگزار کنند.
گروهی به خیال اینکه برجام عملی نمیشود، سُر خوردند و رفتند آنطرف و حالا به اسب معشوقه کلئوپاترا آویزان شدهاند و اینکه چرا رئیسجمهوری زیر مجسمهاش عکس انداخته؟
گروهی هم آنطور که سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران گفته، قرار است این کار عجیب را بکنند: «کلاس برجام که شامل چهار ساعت مطالعه و تحقیق با موضوع برجام است، به عنوان فوقبرنامه یا فعالیتهای مکمل درس تاریخ در مدارس دوره متوسطه دوم برگزار خواهد شد.»
آدم باید کارهایی کند که نتیجه داشته باشد؛ بهجای دانشآموزان بندهخدا، باید دکتر مهندسهای ردصلاحیتشده یا نشده جبهه پایداری را بهزور بنشانند سر کلاس «برجام».
بچهمدرسهایها خودشان بزرگ میشوند و میفهمند چهخبر بوده.
محبوبیت روزافزون دلواپسان
نتایج یک نظرسنجی در شهر قم نشان داده است، آقای «وحید یامینپور»، کاندیدای مجلس در این شهر با ۱,۵ درصد آرا، آخرین نفر شده است؛ از این ماجرا دو نتیجه مهم عاید میشود:
نتیجه اول: اثرگذاری شگفتانگیز برنامههای سیاسی صدا و سیما بر اذهان مخاطبان! یادمان نرفته است آقای یامینپور در سال ۸۸ ستاره بلامنازع برنامههای سیاسی تلویزیون بود.
یامینپور آن روزها از «لری کینگ» در CNN مشهورتر بود؛ اما آیا مشهوربودن، دلیل محبوببودن هم است؟
نتیجه دوم: اگر دلواپسان با همین سرعت پیش بروند، قطعا در سال ۱۵۹۸ بیشترین کرسیهای مجلس را بهدست میآورند. خب شوخی که نیست، سالی نیمدهم درصد دارد به محبوبیتشان اضافه میشود!
نینجاهای اصولگرا
گزارشها از همایش اصولگرایان که در سالن شهیدافراسیابی برگزار شده است، بسیار عالی و جالب است؛ نصف سالن که خالی بوده و نصف دیگر هم که پر بوده از نوجوانان دختر و پسر، آنهم با لباس نینجاها!
دلیلش هم این است که ظاهرا بندههای خدا را به هوای برگزاری یک همایش ورزشی آوردهاند و برای همین همهشان با لباس کامل ورزشی آمده بودند!
– آیا اصولگرایان اساسا انتخابات را چیزی در حد مسابقات مشتولگدزنی میدانند یا فراتر از آن، تعریفشان از سیاست چنین است؟
– تا جایی که من میدانم و از عکسها دیدم، حضار نوجوان ورزشکار بیشتر طرفدار سوسولگرایی بهنظر میآمدند تا اصولگرایی!
– همه اینها بهکنار، دوست دارم بدانم جناب دکتر حدادعادل با چه انگیزهای برای سالنی که نصفش خالی است و نصفش هم در اشغال نینجاهاست سخنرانی کردهاند؟
واقعا که سیاست از اهل فلسفه چه میسازد و آنها را به چه عجایبی وادار میکند!!
– البته این را هم بگویم که با خواندن آن گزارش و دیدن عکسها بهشدت نگران شدم، چون دستگیرم شد قطعا اصولگرایان با رأی قاطع به مجلس میروند. اینجا اینجوری است دیگر، اکثریت با اقلیت است!
گرفتاری جدید
گرفتاری جدید اصلاحطلبان در شرایط کنونی بهنظر من شخصی است به نام آقای «محمدنبی حبیبی»، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی در حالیکه جماعت اصلاحطلب مجبورند بهجای ۳۰ نفر، لیست ۲۰نفره ببندند!
آقای حبیبی میگویند: «با توجه به اینکه اصلاحطلبان چندین برابر آنچه برای تهیه لیستهای انتخاباتی نیاز است را در اختیار دارند، بنابراین رقابت را جدی میدانم.»
– اگر پسفردا همین آقای حبیبی بیاید من را در دفتر روزنامه ببیند و بگوید: «سرکار خانم مهناز افشار، شما که مهندس انرژی هستهای هستید، توی این کلهپزی چکار میکنید؟!» من باید چه خاکی بر سرم بریزم؟!
ایشان فکر میکند هرچه به ذهنش متبادر میشود، قطعیت دارد. خوب شد هایزنبرگ مرد و دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی را ندید. بندهخدا یک عمر دلش خوش بود به «اصل عدم قطعیت!»
خلاصه همهتان مواظب باشید آقای حبیبی شما را جایی نبیند، چون فیالفور ثابت میکند شما بهجای یک نفر، هفت نفر زن و مرد هستید که در یک جای دیگری ازسوی شخصی دیگر حین یک کار دیگری دیده شدهاید!!