stat counter
تاریخ : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024
  • کد خبر : 28980
  • 26 بهمن 1394 - 8:04
6

زیباکلام: آرای خاموش به سمت اصلاح‌طلبان است

زیباکلام: آرای خاموش به سمت اصلاح‌طلبان است

تجربه‌های تلخ گذشته، امروزاصلاح‌طلبان را برای راهی دشوار اما به طور قطع مطلوب آماده کرده است. اصلاح‌طلبان امروز همه گزینه‌های موجود را در انتخابات هفتم اسفند ماه در نظر گرفته‌اند، از این رو در صورت نبود گزینه اصلاح‌طلب در یک حوزه انتخابیه از سایر نیروها و نامزدهای معتدل و میانه روهای اصولگرا بهره خواهند جست. همه‌چیز از این مساله حکایت دارد که اقبال عمومی، حتی آرای خاموش با اصلاح‌طلبان خواهد بود.

قلم | qalamna.ir :
 تجربه‌های تلخ گذشته، امروزاصلاح‌طلبان را برای راهی دشوار اما به طور قطع مطلوب آماده کرده است. اصلاح‌طلبان امروز همه گزینه‌های موجود را در انتخابات هفتم اسفند ماه در نظر گرفته‌اند، از این رو در صورت نبود گزینه اصلاح‌طلب در یک حوزه انتخابیه از سایر نیروها و نامزدهای معتدل و میانه روهای اصولگرا بهره خواهند جست. همه‌چیز از این مساله حکایت دارد که اقبال عمومی، حتی آرای خاموش با اصلاح‌طلبان خواهد بود، بنابراین در صورت ورود اکثریت این جریان به مجلس دهم به طور قطع شاهد تغییری مطلوب و نسبی در فضای سیاسی پارلمان خواهیم بود و همچنین دولت یازدهم شانس بیشتری برای گام برداشتن در مسیر اهداف ملی و برنامه ششم توسعه خواهد داشت. بر این اساس صادق زیبا کلام می‌گوید: دولت روحانی اکنون گردنه را در رابطه با مخالفت مجلس پشت سر گذاشته است و مجلس دهم یقینا از مجلس نهم نسبت به دولت تندروتر نخواهد بود.
 
قلم ، در ادامه گفت‌وگوی صادق زیبا کلام را درباره مسائل مختلف انتخاباتی می‌خوانید:
 

ما در گذشته شاهد تجربه تلخی در شورای شهر بودیم و اکنون به دنبال ائتلاف با اصولگراها هستیم، چه ضمانتی وجود دارد که آن تجربه دوباره تکرار نشود؟

درهیچ مساله‌ای قطعیتی وجود ندارد. تجربه الهه راستگو به راستی تجربه تلخی بود. اصلاح‌طلبان از هواداران و نیروهای‌های اجتماعی خود خواستند که به وی رای دهند و ایشان نیز با رای اصلاح‌طلبان به شورای شهر راه پیدا کرد و عملا پس از ورود به شورای شهر با اصولگرایان بیعت کرد. علت این مساله هم روشن است زیرا آنها نفوذ و قدرت داشتند و ایشان می‌توانست در شهرداری تهران از قدرت مانور برخوردار شود. بنابراین می‌توان به خوبی فهمید که چرا ایشان به اصلاح‌طلبان رای نداد. درباره نامزدها و چهره‌هایی که اصلاح‌طلبان با آنها بیعت خواهند کرد ممکن است اصولگرایان معتدل یا میانه باشند یا خط و ربط سیاسی چندان آشکاری نداشته باشند. هر دو گروه ممکن است که آن انتظارات مورد توجه اصلاح‌طلبان را برآورده نکنند. آنچه مسلم است نقش همه افرادی است که ما با آنها بیعت می‌کنیم، اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب، نه به طور صد در صد مطابق میل اصلاح‌طلبان در مجلس عمل خواهند کرد و نه حتی کاملا به اصلاح‌طلبان پشت می‌کنند. علاوه براین نمی‌توان گفت که در نهایت همه آنها راه راستگو را در پیش خواهند گرفت. آمار می‌گوید درصدی به ما اصلاح‌طلبان پشت می‌کنند و در نهایت‌ راستگو خواهند شد و درصدی هم به خاطر تعهد اخلاقی خود در کنار اصلاح‌طلبان باقی خواهند ماند. درصدی از آنها هم بعدا مشخص می‌شود که اساسا چهره سیاسی نیستند و به سمت هیچ کدام از دو جریان شاخص کشور متمایل نخواهند بود، بلکه بیشتر ممکن است این چهره‌ها تکنوکرات باشند. با گذر زمان به این نتیجه می‌رسیم که برخی از آنها نه تکنوکرات هستند و نه نیروی سیاسی. بنابراین باید همه این واقعیت‌ها را در نظر گرفت. اما در عین حال ما گزینه دیگری هم نداریم. در حقیقت سوالی که اصلاح‌طلبان باید از خود بپرسند این است که انتخاب‌مان میان خوب و بد و اصلاح‌طلب و اصولگرا یا میان نامزد مستقل و یک نامزد وابسته به اصولگرا نیست بلکه اصلاح‌طلبان در بسیاری از موارد به ویژه زندگی سیاسی در ایران انتخاب شان بسیار محدود است. در برخی از مواقع انتخاب میان بد و بدتر است. در چنین شرایطی طبیعی است که باید بد را انتخاب کرد. بنابراین در شرایط فعلی که نیروهای اصلاح‌طلب رد صلاحیت شدند چاره‌ای وجود ندارد جز اینکه میان یک اصولگرای تندرو و میانه رو یکی را انتخاب کنیم. قطعا باید کمک کرد تا اصولگرای میانه رو و معتدل به مجلس دهم راه پیدا کند. زیرا حضور اصولگراهای معتدل و میانه رو راه را برای اصلاح‌طلبان هموار خواهد کرد تا در جهت اهداف سیاسی و اجتماعی خود پیشرفت کنند.

پس از سال ۷۶ که رئیس دولت اصلاحات رای آورد مجلس ششم را داشتیم، اکنون با این تعداد نیروهای باقی مانده می‌توان در شهرهای بزرگ افرادی را در لیست گنجاند که اصلاح‌طلب هستند، چرا به جای ائتلاف با اصولگراها نباید این کار را نکرد؟

طبیعی است که وقتی در یک حوزه انتخابیه به اندازه کافی نیروی اصلاح‌طلب شناخته شده داریم به سمت نامزد ناشناخته یا نامزد اصولگرای دیگری نخواهیم رفت. به هر رو اکنون به شرایطی می‌اندیشم که به طور مثال در حوزه انتخابیه تهران شش یا پنج تن از نامزدها باید انتخاب شوند و ما اصلا نامزد اصلاح‌طلب یا نزدیک به این جریان هم نداریم، چراکه حتی نامزدهای نزدیک به جریان اصلاح‌طلب هم رد صلاحیت شدند. در این شرایط می‌توان از میان کاندیداهای اصولگرا نامزدهای معقول‌تر و میانه‌رو‌تر برگزید. یا حتی نامزدهایی که اصولگرا نبوده اما می‌توانند در آینده یک نیروی اصولگرا باشند. می‌توان از این افراد در حوزه‌های مختلف انتخابیه که نامزد اصلاح‌طلب نیستند، در لیست استفاده کرده و از بدنه اجتماعی بخواهیم که به این افراد رای دهند. به عبارتی این استراتژی بهتر از این است که به مردم بگوییم در فلان حوزه انتخابیه چون اصلاح‌طلبان هیچ نامزدی ندارند شما هم رای ندهید. این قطعا شیوه صحیحی نیست.

اصلاح‌طلبان در این دوره از اقبال خوبی برخوردارند، چه الزامی وجود دارد که از اصولگرایان میانه رو در شهرهای بزرگ استفاده کنیم؟

در تهران از میان مجموع داوطلبانی که تایید صلاحیت شدند حتی می‌توان گفت که اصلاح‌طلبان بیش از ۳۰ نامزد هم در تهران دارند، بنابراین لیست اصلاح‌طلبان در تهران به استثنای دکتر علی مطهری لیست کاملا اصلاح‌طلب خواهد بود. چهره‌هایی نیز مانند خانم جلو‌دار زاده، محجوب وکواکبیان در ائتلاف اصلاح‌طلبان قرار دارند. بنابراین مساله گنجاندن نام اصولگرایان میانه رو در شرایطی است که اصلاح‌طلبان هیچ نامزدی در آن حوزه انتخابیه ندارند. در یک چنین حوزه‌هایی اصلاح‌طلبان باید گزینه‌ای داشته باشند، مثلا در حوزه انتخابیه رشت در صورتی که هیچ نامزد اصلاح‌طلبی وجود نداشته باشد، اصلاح‌طلبان باید چه کار کنند؟ آیا باید به هواداران خود در این شهر بگویند که در انتخابات شرکت نکنید یا باید به دنبال یک جایگزین باشند؟ بر این اساس باید در همان حوزه رشت هم از بدنه اجتماعی خود بخواهیم که در انتخابات شرکت کنند و به نامزدهایی که شورای راهبردی اصلاحات می‌گویند رای دهند.

به‌نظر شما مهم‌ترین برنامه اصلاح طلبان پس از ورود به مجلس چه خواهد بود؟

قطعا اصلاح‌طلبان برنامه‌ای برای ورود به قدرت دارند. نخستین و مهم‌ترین برنامه اصلاح‌طلبان، در کنار برنامه های دیگری که خواهند داشت، ولو اگر یک نماینده اصلاح‌طلب در مجلس دهم راه پیدا کند تلاش این جریان در جهت اصلاح قانون انتخابات است. بنابراین یکی از فوری‌ترین برنامه اصلاح‌طلبان در مجلس آینده اصلاح قانون انتخابات است. چرا که در مجلس دهم هیچ نماینده اصلاح‌طلبی را نمی‌توان سراغ گرفت که نسبت به اصلاح قانون انتخابات بی‌اعتنا باشد.

بخشی از جامعه همواره نه سمت و سوی اصلاح‌طلبی داشته و نه اصولگرایی، چگونه می‌توان این آرای خاموش و تعیین‌کننده را به سمت و سوی رای به اصلاح‌طلبان متمایل ساخت؟

این آرای خاموش تنها در ایران وجود ندارد، بلکه وجود این آرای خاموش را در همه کشورها حتی در آمریکا و اروپا نیز می‌توان مشاهده نمود. بر این اساس چنین آرایی هستند که تا دقایق آخر مشخص نیست به کدام نامزد تعلق می‌گیرد. به عنوان مثال با نگاهی به انتخابات در آمریکا با توجه به اینکه در سال آینده این کشور انتخابات ریاست جمهوری هم در پیش دارد. بدین صورت نیست که همه یا طرفدار حزب جمهوریخواه باشند یا حزب دموکرات، بلکه یک حزب سومی تحت عنوان تصمیم نگرفته وجود دارد. از همان ماه پایانی انتخابات تا روز نهایی که باید در پای صندوق‌های رای حاضر شوند، ممکن است به یکی از دو جریان جمهوریخواه و دموکرات رای دهند. این آرا در همه کشور‌ها وجود دارد که تحت عناوین مختلف خاکستری، خاموش و غیر مصمم از آنها یاد می‌شود. در ایران عنصر دیگری هم به این عناوین مبنی بر تصمیم نگرفته‌ها به آن اضافه می‌شود. زیرا آنها اساسا مطمئن نیستند که می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند. در ایران افراد مصمم هم بدیهی است که به یکی از این دو جریان اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان گرایش دارند و افرادی که مطمئن نیستند که می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند، معمولا به سمت اصلاح‌طلبان گرایش دارند. بنابراین از این جهت نگرانی چندانی وجود ندارد، تنها باید تلاش شود که آرای خاکستری را به سمت جریان اصلاح‌طلب متمایل ساخت تا آنها تصمیم به رای بگیرند؛ چراکه اگر آنها تصمیم به حضور و مشارکت در انتخابات داشته باشند قطعا رای آنها در سبد اصلاح‌طلبان خواهد بود. همان‌طور که بدان اشاره شد حامیان جریان اصولگرا مصمم و قاطع بوده و به پای صندوق رای خواهند رفت.

فضای سیاسی کشور و مجلس به خاطر حضور تندروها تا اندازه‌ای نیز دچار آسیب شده است، آیا حضور اعتدالیون در مجلس آتی می‌تواند انعطاف لازم را در آن ایجاد کند؟

طیف میانه رو معمولا طیف خاموش و آرامی هستند. با اندکی دقت می‌توان دریافت که جریان‌های خبر‌سازدر ایران تندروهای اصولگرا و افراطی‌های اصلاح‌طلب هستند. طی دو سال و نیم گذشته که از تشکیل دولت روحانی می‌گذرد جبهه پایداری و هواداران احمدی‌نژاد بودند که با رفتارهای خاص خود خبر‌ساز بودند. بنابراین اگر درمجلس دهم طیف میانه‌روی آن سنگین‌تر از مجلس نهم شود، نتیجه آن کاهش حملات نسبت به دولت خواهد بود. زیرا همان‌طور که اشاره شد تندروها به طور کل طبیعت‌شان در این است که پی در پی به دولت هجمه وارد کنند. میانه‌روها در صورت انتقاد به دولت روحانی نیز مخالفت و انتقادشان آرام و به دور از جنجال است. بنابراین با حضور اکثریت میانه رو‌ها و اعتدالگراها در مجلس دهم ما شاهد پارلمانی آرام و عاری از جنجال خواهیم بود و کمتر حملات تند و رادیکالی نسبت به دولت انجام خواهد گرفت.

در صورتی که اقبال عمومی با جریان اصلاح‌طلب و اعتدالگراهای دولتی نباشد، در آن صورت فضا برای این دو جریان در آینده چگونه خواهد بود؟

این مساله که مخالفت مجلس دهم نسبت به دولت از مجلس نهم بیشتر شود، احتمالش بسیار اندک است. زیرا دولت دکتر روحانی نسبتا موفق عمل کرده است. گرچه در عرصه سیاست خارجه و حل و فصل پرونده هسته‌ای از موفقیت بیشتری نسبت به مساله اقتصادی برخوردار بوده است. اما در عین حال تصور می‌شود که میزان رضایت مندی از دولت یازدهم نسبتا مطلوب است. در حقیقت تا اندازه‌ای که طیف قابل توجهی از رای‌دهندگان نگاه مثبتی به دولت دارند، بعید به نظر می‌رسد شاهد تکرار فضای سیاسی تند مجلس نهم باشیم. از این رو اعتقادم بر این است که دولت روحانی اکنون گردنه را در رابطه با مخالفت مجلس پشت سر گذاشته است و مجلس دهم یقینا از مجلس نهم نسبت به دولت دکتر روحانی مخالف‌تر نخواهد بود.

 

هستی قاسمی- آرمان

هشتگ: , , , ,

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.