آنهادر این راستا بر این باور بودند که زمین روی شاخ گاوماهی قرار دارد و نوروز روزی است که گاوماهی برای رفع خستگی زمین را از این شاخ به آن شاخ منتقل می سازد و احیاناً در نوروز اگر زلزله ای رخ می داد آن را در اثر جابهجاشدن زمین از یک شاخ به شاخ دیگر گاو می دانستند.
همچنین مردم خونگرم هرمزگان در روز عید در خانه بزرگ فامیل دور هم جمع میشوند و با به تن کردن جامه نو، خواندن آیاتی از قرآن مجید و دعای نوروزی درکنار سفره هفتسین و عیدی گرفتن کوچکترها از بزرگترها و دید و بازدید از اقوام، همسایهها وآشنایان این عید را به همدیگر تبریک میگویند.
زنان جوان با حنا به دست و پای خود نقش و نگار می بستند و پیرمردان و پیرزنان نیز سر خود را حنا میزدند که در حال حاضر نیز حنا زدن دربعضی از روستاهای هرمزگان همچنان مرسوم است.
قبل از تحویل سال نو مردم هرمزگان معتقدند که باید شیرینی ومیوه در خانه آماده باشد که قدیمیها آن را در(کندوک که از نخل خرما درست شده و جایی که درآن نان نگهداری می شود، می گذاشتند) این مواد بدان امید که خیر و برکت از خانه شان نرود تا صبح باید دست نخورده بماند وفرد نیز در آن شب با شکم خالی نباید بخوابد، چون مادر نوروز (برخی هرمزگانی ها براین عقیده اند که نوروز مادر دارد) در آن شب به خانه ها سر میزند و اگر در آن شب کسی با شکم سیر بخوابد روزی فراوان در سال می گیرد و شکم گرسنه از روزی درطول سال محروم می ماند.
در گذشته همچنین اگر فردی توانایی خرید لباس نو را نداشت تکهای نخ یا پارچهای نو بر لباس خود سنجاق میکرد .
یکی دیگر از مرسومات هرمزگانی ها در ایام نوروز”نوروزخوانی” است به این صورت که بچه ها در نوروز سرودی می خوانند و از طریق آن از پدر و مادر و سایر بزرگترها عیدی می گرفتند، ( نوروز نو باز آمده/ بلبل به آوازآمده/ نوروز به صد ناز آمده/ بابا بده نوروزیم، مادر بکن دلسوزیم/ مادر به حق شیر تو/ در گردنم زنجیر تو/ شب ها بخوردم شیر تو/ بابا بده نوروزیم، مادر بکن دلسوزیم/ نوروزیم ده شاهی است/ کمتر کنی یک شاهی است.)
همچنین بعد از عید دیدنی مردم با دردست داشتن شیرینی و میوه وگلاب به مزار اهل قبور بویژه شهدا و اموات نزدیک حاضر می شوند و با روشن کردن عود، شمع، عنبر و پخش شیرینی، قرائت فاتحه و قرآن و ریختن گل و گلاب بر روی قبور مردگان، فرا رسیدن عید نوروز را به آنان تبریک گفته و یاد و خاطره عزیزان از دست رفته را گرامی می دارند.
چیچیکای مم گپو و بپ گپو (قصه مادربزرگ ها و پدربزرگ ها) همراه با شوخی و خنده، شب نشینی، خوردن حلوا یا رشته (بلالوت) همراه با تخم مرغ سرخ شده در روز عید هنوز در بعضی از مناطق استان هرمزگان مرسوم است .
سیزده فروردین یا سیزده بدر نیز آخرین روز عید به شمار می رود و از مهمترین وجه اشتراک فرهنگی سرتاسر ایران زمین است اما با تفاوتی اندک در هر شهر و روستا برگزار می شود.
هرمزگانی ها مانند مردم دیگر نقاط برای از بین بردن نحسی سیزده به خارج از شهر می روند و البته عده ای از مردم یک روز قبل خانه های خود را ترک کرده و به باغ ها، روستاها، قدمگاه ها و زیارت گاه های اطراف شهر می روند و بعد از خوردن ناهار به کنار ساحل، چشمه وقنات رفته و به آب تنی و بازی وتفریح می پردازند و با خواندن شعر(سیزده به در/ چارده به تو / درد وبلای ما توکوتو)سبزه ای که با خود بردند را گره می زنند تا گره از کارشان باز شود.
انتهای پیام/