کاظم جلالی در گفتوگو با «خبرآنلاین» اظهار میکند که در جریان اتفاقات سال ۸۸ بنزین بر آتش نریخته است و کاسبکاران و روزنامههای سیاسی برای رای نیاوردن او در انتخابات مجلس دهم، شعار «اشد مجازات برای سران فتنه» را به دروغ به او نسبت دادند.
وی همچنین میافزاید: همیشه شعار من و امثال آقای مطهری و دیگران این بود که باید دادگاهی تشکیل شود و مسائل مورد رسیدگی قرار بگیرد، طبعا من قاضی نیستم که بخواهم حکم صادر کنم که اشد مجازات یا اقل مجازات باشد. این را باید دادگاه تعیین کند که چه کسانی باید چگونه مجازات بشوند. کسانی که با ادبیات من آشنا باشند میدانند که من معمولا هیچ گاه ادبیات خیلی تندی را اتخاذ نکردهام. در هر سیستم و نظامی کسانی که خلاف قوانین کشور حرکت کنند، باید در دادگاه صالحه محاکمه شوند و بر اساس آن هم حکم برایشان جاری شود. جالب است که این حرف را برخی از رسانههایی که خودشان موضعشان این بود که همین الان باید سر این افراد را بُرید، برجسته میکنند. جای تامل دارد که چطور میشود سایتهای منسوب به برخی جریانات سیاسی و روزنامههایی که مواضعشان در مورد امثال ما مشخص است، این موضوع را برجسته میکنند و نه طرفداران این اشخاص! من فکر میکنم که احساس کردهاند که ما زمینهای برای رایآوری در یک جریانی را داشته باشیم، از همینرو تلاش میکنند که آن را تخریب کنند.
گزیده اظهارات وی را در ادامه میخوانید:
* در موضوع فتنه، بحث «کاسب فتنه» را بنده مطرح کردم. در جریان دفاع از کابینه که بعد مشاجرهای هم بین من و یکی از نمایندگان ایجاد شد، اتفاقا بر سرهمین موضوع بود که چرا بعضیها از فتنه برای تسویه حساب سیاسی استفاده میکنند؟ چرا دایره فتنه را آنقدر گسترده میکنند که خیلی از آدمها را میخواهند در آن آتش بسوزانند؟
* سال ۸۸ روشن است که ما با چه رویکردی تلاش کردیم که بر روی آن آتش، بنزین نریزیم. من همیشه حرفم این بود که آتش را باید خاموش کرد نه آنکه روی آن بنزین بریزید اما برخلاف ما، دوستانی تلاش کردند که مرتب روی آن بنزین بریزند.
* ما در سال ۸۸ آمدیم و گفتیم که هر نظام سیاسی باید درون خودش خودترمیمی داشته باشد، اینکه اگر در درون نظام زخمهایی ایجاد میشود را بگذاریم تا کهنه شود به ضرر نظام است یا اگر بگذاریم بیگانگان در خارج از مرزها، سخنگویی درباره این زخمها را به دست بگیرند، این هم اشتباه است.
* با همت آقای دکتر لاریجانی ما دو کمیته تشکیل دادیم، کمیته مربوط به حوادث کوی دانشگاه بود که ما اولین نفراتی بودیم که در کوی مستقر شدیم، دانشجویان به سراغ ما آمدند و گفتند که چه مصیبتی بر سر آنها آمد که بعدها رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان جنایت یاد کردند و بعد رفتم خدمت آقای دکتر لاریجانی گزارش دادم که وضعیت، وضعیت بسیار بدی است که اتفاقا ایشان هم بلافاصله آن گزارش را به مراجع ذیصلاح منتقل کردند.
* کمیسیون مشترکی هم بین کمیسیونهای امنیت ملی و حقوقی – قضایی تشکیل شد که خانواده بازداشتشدگان با ما دیدار میکردند که در آن کمیته ما تلاش کردیم که خیلی فعال باشیم. مثلا یکی از اتفاقاتی که افتاد این بود که میگفتند بچههایمان مفقود شدهاند. این برای ما پدیده بود که مفقودشدن چه معنایی دارد؟ بالاخره یا دستگیر شدهاند یا آزاد هستند. ما وقتی به زندان اوین رفتیم با این پدیده مواجه شدیم که بچههایی که دستگیر شده بودند هویت حقیقی خودشان را نمیگفتند و تصور میکردند که سریع آزاد خواهند شد و دلیلی ندارد که برای آنها پروندهای تشکیل شود، به همین دلیل اسمشان را به صورت جعلی میگفتند. وقتی ما آنجا رفتیم، با آنها صحبت کردیم که خانوادههایتان نگران هستند و بالاخره اسمهای واقعیتان را بگویید تا لااقل خانوادهها از نگرانی درآیند که همین اتفاق هم افتاد.
* موضوع کهریزک را ما به صورت جدی پیگیری کردیم، با آقای بروجردی ملاقات مفصلی با زندانیان کهریزک داشتیم، همچنین با اعضای کمیته بازدیدی از زندان اوین داشتیم که در همان جا مصاحبهای کردم و بحثمان این بود که نیاییم خیلی از افرادی که در این ماجرا وارد شدهاند را لشگر علیه نظام جمهوری اسلامی درست کنیم. بعضی از اینها ذهنیتشان این بود که تقلبی صورت گرفته که باید ذهنشان اصلاح شود. به بعضی از آنها هیجاناتی وارد شده بود و مبتنی بر هیجانات وارد شده بودند. لذا برخورد خشونتآمیز با اینها جواب نمیدهد. به همین دلیل گزارش کهریزک را ما تهیه کردیم که در صحن مجلس هم با حمایت رئیس مجلس قرائت شد و در آنجا بیان شد که چه اشتباهاتی صورت گرفته است.
* نفس بردن بچههای مردم به کهریزک غلط و تصمیم کاملا اشتباهی بود. آن موقع به ما گفتند که زندان اوین جا نداشت ولی ما همان موقع که به زندان اوین رفتیم، دیدیم که اتفاقا اوین جا دارد و ما این موضوع را در گزارش خود آوردهایم. در آن دوره از این نوع اتفاقات زیاد افتاد.