مطهره شفیعی: «ساکن پلاک ۱۲»؛ این ۳کلمه و بخشی از یک آدرس پستی در تهران گویای خبر یا واقعیتی نیست؛ تنها یک فلز مستطیل شکل است که بر بالای درب یک ساختمان چند طبقه نصب شده که موضوع منحصر به فردی هم نیست، چون در هر کوی و برزنی که خانه ساخته شده، این مستطیل آبی رنگ هم نصب شده است. آنچه این پلاک را از دیگر پلاک ها متمایز میکند آنچه است که در درون آن آپارتمان میگذرد! چهارشنبه شب اتومبیل های آشنایی در کوچه پلاک ۱۲ پارک شده بودند؛ اتومبیل هایی که برخی از آنها در جلسات مشورتی که در این ساختمان برای اتخاذ بهترین تصمیمات در اردوگاه اصلاحطلبی اتخاذ میشود هم در همین کوچه پارک میشد اما در آن شب چه خبری در آن ساختمان بود؟ همه بودند، از هر طیف و حزب اصلاحطلبی و اعتدالگرایی که در تصمیمگیریها موثر هستند افرادی برای عید دیدنی با عبدا… نوری آمده بودند؛ از فرزند آیتا… هاشمی تا بهزاد نبودی و اعضای حزب کارگزران و اتحاد و دیگر اعضای احزاب اصلاحطلب و… اما در حالی که مراسم عید دیدنی از سوی شخصیتهای دیگر اصلاحات هم برگزار شده بود اما به چه دلیل این حجم از شخصیتهای موثر اصلاحات در آن شب به منزل عبدا… نوری آمده بودند و گعده بزرگان اصلاحات در آنجا شکل گرفت؟ برای پاسخ به این سوال باید به آنچه رجوع کرد که صاحبخانه در طی سالها در جهت استحکام و تحقق آرمان های اصلاحطلبی انجام داده است، آنچه از سکوت او آغاز و به محبوبیتش رسید.
تشکیلاتی که مدیون تدبیر نوری است
عبدا… نوری شخصیتی آرام و بهدور از هیاهو در میدان سیاست است؛ وزیر کشور دولت اصلاحات به خوبی آگاه است که هیچ هدفی در فضای تنش و مجادله به ثمر نخواهد رسید و از سویی همواره اصلاحطلبان را توصیه به پیشبرد امور در فضای آرام و بهدور از تنش کرده است که این مشی او همراستا با سیره بزرگان سیاسی تعریف میشود. شورای سیاستگذاری اصلاحات اصلیترین نهاد تصمیمگیری در اردوگاه اصلاحات است که از هر حزب و طیفی در آن نمایندگانی حضور دارند و در چینش این شورا سعی شده است اعضایی که بیشترین وزن را از لحاظ فکری و بالاترین استعداد را در ارائه پیشنهادات موثر دارند در جلسات حضور داشته باشند که البته توصیههای بزرگانی مانند آیتا… هاشمی مانند چتری بر این تصمیمسازیهاست. اما چه شد که شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان تشکیل شد. برای یافتن پاسخ باید به زمانی بازگشت که عبدا… نوری به رئیس دولت اصلاحات گفت که مهمترین مشکل اصلاحطلبان این است که اتاق فکر ندارند. بر اساس برآورد او در ایران ۵۰۰ اصلاحطلب جدی و سرشناس وجود دارند که حرفشان قابل اعتنا و اعتماد است، که از بین آنها میتوان ۵۰ نفر را در تصمیمگیریها دارای نقش کرد. این اتاق البته تنها در برگیرنده فلان مجمع و جبهه و سازمان و حزب نخواهد بود و باید از همه گروهها شکل گیرد. یکی از برنامههای این اتاق فکر میتواند انتخابات باشد و مشارکت یا عدم مشارکت یا شکل مشارکت در آینده سیاسی در آن بررسی شود. نه اینکه ناگهان یک روز قبل از انتخابات درباره آن تصمیمگیری شود. نوری خود نیز اینگونه اهداف این نهاد پیشنهادی را تعریف کرده بود: «این پیشنهاد بیشتر جهت خروج اصلاحطلبان و بدنه اجتماعی حامی اصلاحات از حالت یأس و ازهمگسیختگی و تلاش برای برنامهریزی، بازسازی و انسجام، جهت حرکتی منطقی و منطبق با شرایط موجود است. همچنین این نهاد باید دارای سازوکاری باشد که بتواند همه یا اکثریت جریانات اصلاحطلب را در دل خود جای دهد و به صورت موثر از آنها در روند تصمیمگیری استفاده کند.»
تعاملی که سازماندهی و سپس پیروزی میآفریند
ویژگی ممتاز عبدا… نوری قدرت سازماندهی اوست. در این مقطع برخی از سیاستمداران با تجربه ترجیح میدهند حضوری در عرصه نداشته باشند و پیرو «هر چه پیشآید، خوش آید» هستند که البته باید منصفانه درباره آنها قضاوت کرد که شاید دلایل آنها برای دوری از عرصه موجه باشد اما عبدا… نوری که مسیر پر فراز و نشیبی را پیموده است هیچ گاه صحنه را ترک نکرد و در ساختمان ۱۲ بیش از یک فعال سیاسی با سابقه دارای اثرگذاری در تصمیمگیریهای جریان اصلاحات است. منطق او چنین است که باید پایههای سیاست از ابتدا محکم شکل بگیرد تا در آینده بتواند موثر باشد و از همین رو بخش خوبی از مخاطبان و حامیان نوری دانشجویان هستند و اظهاراتی که او در جمعهای دانشجویی دارد رنگ و بوی دیگری دارد چنانکه استقبال خوبی از آن اظهارات میشود. اما تاثیرگذاری عمده نوری در بخش تصمیمات مهم سیاسی از جمله انتخابات است چنانکه او در راستای برنامههای سازماندهی خود مدتها قبل از هر انتخابات با شخصیتهای تاثیرگذار جریان اصلاحات به بحث و بررسی وشرایط و جایگاه اصلاحات در آن مقطع میپردازد و بر طبق نتایجی که حاصل میشود تصمیم نهایی از سوی جریان اصلاحات به اعضای این جریان ابلاغ میشود. آیتا… هاشمی بخوبی به این ویژگیهای نوری واقف است چنانکه در جلسه رای اعتماد به او برای وزارت کشور چنین گفته بود: « ما ایشان را از قدیم میشناختیم و فکر آقای نوری واقعا قابل اهمیت است. یعنی ایشان فکر سازماندهی دارند. برنامهریزند، واقعبیناند و یکی از نیروهایی که میتواند در کابینه به من خیلی کمک کند در برنامهریزیها و کارها، آقای عبدا… نوری است که البته، من برای جای دیگری ایشان را در نظر گرفته بودم که بعدا منتقل شد به این مسئولیتی که به ایشان محول شده است و اینجا هم بسیار جای مناسبی است. فکر میکنم آقای نوری میتوانند به کارهای مربوط به مسائل تامینی کشور سر و سامان بدهند. آقای نوری را من برای شرایط فعلی اصلح میدانم که وزارت کشور و مخصوصا مسائل امنیتی را بهصورتی برنامهریزی شدهتر بتوانند اداره کنند».
از سکوت تا محبوبیت
تا آن زمان که شخصیت نوری به عنوان یک مصلح سیاسی اثبات نشده بود پیشنهادات زیادی برای حضور او در انتخاباتهای مختلف ارائه میشد از جمله سال ۸۷ که از اوخواسته شد برای انتخابات ریاست جمهور کاندیدا شود اما نوری خیلی پیشتر از این برنامههای خود را تنظیم کرده بود و نشانی از رقابت انتخاباتی در آن دیده نمیشد و زمانی که اصرار به این حضور بیشتر شد او دو شرط را بیان کرد: «اول اینکه اصلاحطلبان روی کاندیداتوری واحد وی اجماع کنند و دوم اینکه در صورت رد صلاحیت وی کاندیدای دیگری را به جای او اعلام نکنند» و در نهایت شرایط به سمتی پیش رفت که نوری برای ثبت نام اقدام نکرد. آیا نوری در آن برهه دلخور بود؟ مردی که سالها بود سکوت را بر هر اظهارنظری ترجیح داده بود در مهر ۸۷ پرده از این سکوت برداشت تا همگان متوجه شوند نوری چه در دل دارد و چگونه برای اعتلای جریان اصلاحات بغض ها را فرو خورده و به جای عقب کشیدن از عرصه برای پیشرفت جریان اصلاحات برنامهریزی کرده است. او گفته بود: «من همیشه آدم کمحرفی بودم. من اعتقاد ندارم که شخصیتها برای آنکه مطرح شوند، مستمر حرف تکراری بزنند، شهوت کلام که ندارم. اما اینکه میگویید روزه سیاسی یا سکوت، این واقعیت است که اگر من حرف بزنم، دوستان خودمان شاید بیشتر ناراحت شوند. پیشترها رقیب یک دستهبندی اعتدالی و تندرو ساخته بود، اکنون متاسفانه برخی دوستان اصلاحطلب حتی اعتدالی نیستند و تندرو شدند. در خیلی از مسائل من فکر میکنم که میشود گامی بیشتر برداریم اما تا حرف بزنیم میگویند که تندرو هستید و کار ما هم خراب میکنید و خط اعتدال را به هم میریزید. ما که میدانیم از این تفریطها به هیچ جا نمیرسند اما چرا حرف بزنیم که گناهش بیفتد گردنمان. این است که خیلی وقتها آدم به این نتیجه میرسد که چرا مزاحم کار دوستان شود، بگذارد با همین اعتدالی که میگویند بروند جلو، اگر یک گام هم پیشتر رفتند، ما خوشحال میشویم.» امروز اما همانهایی که به نوری طعنه میزدند از نخستین افرادی هستند که به جلسات هم اندیشی او میروند و خود را تابع آنچه میدانند که نوری به همراه دیگر بزرگان اصلاحات بر سر آن به توافق میرسند. / آرمان