او در این معامله متوجه این شد که با انفجار می توانند هزاران تن نفت از زمین اسخراج کنند، به همین دلیل بلافاصله برادرش لودویگ نوبل را احضار و به خرید زمین اقدام کردند و سپس یک پالایشگاه و یک شرکت نفتی در باکو تاسیس کردند . این شرکت تا سال ۱۹۱۷ و انقلاب بولشویکی باقی ماند .
این شرکت بعداز مدتی طی قراردادی با دولت ایران که به قانون اجازه امتداد لوله نفت از بیجارخاله الی کنار شهر رشت معروف است در رشت اسکان گزیده و به امور تجاری مشغول شدند.
سر میرزا کوچک خان را در مجاورت سربازخانه رشت، درجایی که معروف به انبار نفت نوبل است، تا مدتها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران به نزد سردار سپه فرستاد.
خبرنگار خبرآنلاین در اینجا متن قرارداد دولت ایران با برادران نوبل را به نقل از معاونت حقوقی مجلس و همچنین مرکزپژوهشهای مجلس شورای اسلامی منتشر می شود :
قانون اجازه امتداد لوله نفت از بیجارخاله الی کنار شهر رشت
مصوب لیله ۲۶ رمضان ۱۳۲۹ قمری
ماده اول – از طرف دولت علیه به برادران نوبل اجازه داده می شود که از کنار بندر بیجار خاله لوله آهنی برای جریان نفت به طول یک فرسخ مستقیماً تا راه شوسه پیربازار و رشت کشیده در محل موسوم به ( کوماکو) به راه شوسه مزبوره داخل نموده و از کوماکو تا کنار شهر رشت لوله را متوازی با راه و از کنار راه عبور داده به انبار اداره نوبل کنار شهر رشت وارد نمایند.
توضیح آن که کلیه مسافتی که به طول آن لوله کشیده می شود دو فرسخ و سبع فرسخ خواهد بود.
ماده دوم – برادران نوبل برای کشیدن لوله از صاحبان املاک اراضی لازمه را به عرض یک ذرع و نیز محل ابنیه چوبی و انباری را که برای این کار لازم است به اطلاع و تصویب اولیای دولت علیه و رضایت صاحبان اراضی با سند کتبی و امضای طرفین به مهر کارگذاری برای یک مدتی که زیاده از پانزده سال نباشد اجاره خواهند کرد.
ماده سوم – مدت این اجازه پانزده سال خواهد بود و پس از انقضای مدت برادران نوبل باید تمام لوله ممتده و اشیاء منقوله خود را برداشته و فقط پل و عمارتی را که برای محافظت لوله بنا نموده اند به صاحبان املاک بلاعوض واگذار کنند مگر در موردی که به اجازه دولت به دیگری انتقال یابد.
ماده چهارم – در هر هفته اداره نوبل باید ربع آن مقدار نفتی را که ممکن است از لوله جاری شود برای تجار نفت فروش اتباع داخله جریان دهد و ترتیب تقسیم جریان این مقدار نفت را تجار داخله با کمپانی نوبل به اطلاع کارگذاری گیلان خواهند داد مشروط بر این که تجار مزبور نفت خودشان را با کرجی در بیجار خاله حاضر نموده و از اداره نوبل در رشت به وسیله بشکه مخصوص خود و یا به واسطه لوله که از انبار نوبل به انبارهای شخصی خود خواهند ساخت تحویل بگیرند.
ماده پنجم – اشخاصی که حق حمل ربع نفت را در هر هفته با این لوله دارند از تجار داخله باید بوده و با تجارتخانه های خارجه رسماً شراکت نداشته باشند.
ماده ششم – قرار کرایه نفتی را که تجار داخله به توسط لوله جاری می کنند دولت با کمپانی نوبل به طور عدالت و رعایت طرفین خواهد داد.
ماده هفتم – دهنه لوله که اداره نوبل خواهد کشید دو گره و نیم خواهد بود.
ماده هشتم – مستحفظی لوله مزبور با مالکین اراضی است عملجات و مستحفظین تماماً اتباع دولت علیه خواهند بود و حقوق مستحفظی از کمپانی نوبل به رضایت آنان ادا خواهد شد.
ماده نهم – اداره نوبل نمی تواند به هیچ اسم و رسم به عنوان خسارت لوله یا غیر آن از صاحبان اراضی یا اولیای دولت علیه ایران ادعای خسارتی بنماید و هر گاه اختلافی مابین کمپانی نوبل و صاحبان اراضی یا مستحفظین لوله روی بدهد تسویه آن در کارگذاری خواهد شد و کمپانی نوبل حق هیچ نوع تعرض مستقیماً به آنها نخواهند داشت.
ماده دهم – این اجازه به هیچ وجه شامل انحصار نیست و دولت علیه می تواند به هر کس بخواهد اجازه تمدید لوله برای نفت بدهد.
و سئوال مهم این بود که آیا آلفرد نوبل به ایران آمده است یاخیر ؟
از بهترین منابعی که در این زمینه پیدا کردم کتابهای مربوط به سون هدین بود . در یکی از این کتابها هدین دربارهء دلایل آغاز سفرش به ایران نوشته : سفرش ( هدین ) در واقع از باکو آغاز میشود و دلیل آن پیشنهاد کاری بود که از سوی روبرت و لویی نوبل، برادران آلفرد نوبل که صاحب یک شرکت اکتشاف نفت بودهاند دریافت کرده بود. این دو برادر به هدین جوان پیشنهاد کار به عنوان مترجم و سخنگوی شرکت خود را داده بودند و این سرآغاز سفر هدین از تفلیس به باکو و از باکو به ایران شد. طبق نوشته ها و اشارات هدین «رابرت» و «لودویک» طی نامه ای برادرشان آلفرد را به رشت دعوت کردند و آلفرد چندماهی را دررشت در خانه برادران خود سپری کرد.
هدین در کل دو بار به ایران سفر کرد و بار نخست، پس از بازگشت به استکهلم بود که تحصیلات عالی خود را آغاز نمود. بار دوم اما، هدین در مقام کنسول سفارت پادشاهی سوئد به ایران سفر نمود و با شاه ایران نیز ملاقات کرد و نشان عالی پادشاهی سوئد را نیز تقدیم شاه ایران نمود.
اسون هدین در سفر به ایران آن چنان شیفته این کشور و تمدن بی نظیر آن شد که در بازگشت به اروپا رساله دکترای خود را با عنوان “مشاهدات عینی در سفری به کوه دماوند” نگاشت و موفق به اخذ مدرک دکترا شد …