علیرضا راهب در ابتدای جلسهی نقد کتاب «خودنوازی ساز تنها» در محل کانون ادبیات ایران گفت: انسان امروز به ریختگی و پوسیدگیهایی دچار شده که در کار جمشیدی به نمایش گذاشته شده است. این مجموعه عکسالعملی انتقادی به انسان معاصر، زیستجهان او و انسان غیر قابل اعتماد است. در این مجموعه، سازی که دست روی دست گذاشته و روزی دیوانه میشود، درواقع انسان است.
وی ادامه داد: دریایی که درآغوشش یله شدهای و زیر پایت را خالی میکند؛ دیواری نامحکم که کافی است به آن محکم تکیه کنیم تا فرو بریزد؛ ماهی آب شور که به شوری زندگی دل میبندد و ماهیان آب شیرینی که به شیرینی آب دلخوش هستند، همگی نماد انسان است. انسانی که جمشیدی در جایجای مجموعه با آن درگیر میشود، انسانی است که بعد از حذف امر مقدس از زندگی بشر در دوران مدرنیته مهمترین و پررنگترین معنا و کلمه در زیست جهان بشر است.
این منتقد ادبی دربارهی جدایی انسان مدرن از مثبتات بیان کرد: انسانی که در جریان فلسفه در زندگی مدرن همه مثبتات را کنار گذاشته شده است، اصالت پیدا میکند. حالا این انسان که روزی ستون خانه باورهای زندگی مدرن بود، ریختگی و پوسیدگی پیدا میکند. این در جای جای مجموعه دیده میشود و همه این موارد به انسان مدرن میچسبد. در این مجموعه هر شخصیتی در جهان اطراف که نامطمئن است، صفتی انسانی وجود دارد.
این شاعر با بیان اینکه، در ابتدای کتاب به شعری برمیخوریم که سترگی جهان را به رخ میکشد، اظهار کرد: نمایشی است از زیستجهان انسان امروز، که از جهان بریده و راهی به جهان متعالی پیدا نمیکند، زیرا از اول امر مقدس را از زندگی خود حذف کرده است. این انسان به تمام کلانروایتها که یکی از آنها اعتقاد به جهان باقی است، خط کشیده است. انسان که بالاتر از سقف خانهاش هیچ راهی ندارد و روی زمین هم که معناهای آن را حذف کرده، پایبند نیست. جهانی که فقط و فقط اندازه تعقل انسان است و هیچ اساسی برای علم کردن خیمهاش پیدا نمیکند. بهعنوان مثال از شعر دوم این مجموعه تصویری که در ذهن من میماند تنها انسانی معلق بین آسمان و زمین است.
راهب دربارهی وجود زن در اثر گفت: در شعر دهم این مجموعه انسان به دنیای کودکی هم راه ندارد؛ انسانی که به مطالبات جهانی بدون هیچگونه پرواز محکوم است. از ابتدا تا انتهای مجموعه اگر شاعر راوی بوده، خودش سوژه شعر شده باشد، در موارد تطاول فرمی یا هر جایگاه دیگری که دارد؛ در همگی یک امضای زنانه دیده میشود، شاعر تعریفش از زن را در ابتدای مجموعه روشن کرده است.
او در پایان تشریح کرد: در شعر یازدهم زن بدون پیرایه و آرایه نمایش داده می شود، نه آن زنی که جهان صنعتی ساخته است. غیر از باورهای شیکی که ما از موجودیت زن داریم و غیر از زنی که رسانهها به ما معرفی میکنند، این زن تصویری از واقعیت زن است. این شعر به نوعی ورودیه کتاب است و همه اتفاقات از این پنجره دیده میشود. در واقع همه اتفاقات از پنجره نگاه این زن نمایش داده میشود و تمام اندامواره کتاب همواره از جایی به جهان نگریسته که زن مطرح شده در شعر یازدهم به آن نگریسته است.
علیرضا بهرامی – شاعر – نیز در ابتدای سخنان خود به بررسی مشکلات شعر سپید امروز پرداخت و گفت: بررسیهای آماری نشان داده در بیست سال اخیر کمتر از ۱۰ درصد افزایش جمعیت داشتهایم اما در این بیست سال نزدیک هزار درصد افزایش عنوانهای مجموعه شعر به چشم میخورد. کتابهای شعر از کمتر از ۲۰۰ عنوان به بیش از دو هزار عنوان رسیده است.
این شاعر ادامه داد: اگر ویترینها و مجلههای ادبی کاهش پیدا نکرده و میانگیناش را با شبکههای اجتماعی یک رویه برابر در نظر بگیریم، با همان ساختمان گذشته باید بار ۱۰ برابری بر دوش بکشد. در این فضا سخت است که یک مجموعه دیده شود، نفس بکشد و کارنامه شاعر را دربر بگیرد. فضای امروز شعر آکنده از پریشانی و هرج و مرج است و امروز سخت میشود درباره جریان شعر امروز صحبت کرد.
او در تشریح سیر تکوینی شعر امروز بیان کرد: هر کس از گوشهای ساز خود را میزند. شعر ما به مدد چند ناشر مدعی تخصصی بودن به این وضعیت رسیده است. در این فرآیند نمیشود یک تککتاب را یافت که متاثر از جریان کلی موجود نباشد و در ادامه از این جریان آسیبهایی ندیده باشد.
بهرامی ادامه داد: باید توجه داشت که مشکل شعر سپید امروز چیست و چه چیزی میتواند شعر آزاد ما را سعادتمند کند. در واقع راه این سعادت تکیه بر بحث پرداخت به مضمون در شعر سپید است.
این منتقد ادبی در ادامه افزود: الان سنگینی بحث روی مفهوم است، شاعران در بدترین حالت به دزدی مزمون متهم میشوند. یکی از اتهامهای شعر امروز زیر هم نویسی و نثرگونه بودن است، در این انبوهه شعر اگر کسی بخواهد مجموعه شعری بیرون بکشد که شاعرانگی در آن نمود داشته باشد، موفق نخواهد بود. یکی از ترفندهایی که موفقیت کوتاهمدت برای شاعران به ارمغان میآورد ولی به مرور به علت تکرار آزار دهنده میشود، مهندسی در شعر سپید است.
بهرامی دربارهی تاثیر مهندسی شعر اظهار کرد: چیدمانی که مثل یک آرشیتیکت واژهها را با ساختار از پیش طراحی شده قرار میدهد، این ساختار از پیش طراحی شده بازی با زبان، ارجاع به بیرون متن، غافلگیری و غیره را دارد که مورد قبول مخاطب لایکزن قرار گرفته اما در گذر زمان شاعر آسیب میبیند و این فرمول رهاییبخش شعر سپید نیست. شاعر سپیدنویس باید نوآوری و غافلگیری در شعرش داشته باشد تا مخاطب را به حس لذت روحی برساند.
او در دامه متذکر شد: برخی از شعرهای این مجموعه گرفتار همین رویه است، چیدمان مهندسی یا بازی با وجوه واژههای ترکیبی وجه منفی این کار است. نزدیک به ۱۰ شعر فرمالیستی در این مجموعه به چشم میخورد. مثلا شعر آیا سهتار شبیه آه نیست، به نوعی شبیه به بلیهی بازگشت به سبک هندی در غزل برخی غزلسرایان امروز است که بازیهای چیستانی و معمایی را مطرح میکنند که از منظر ادبی قابل دفاع نیست.
این شاعر که برای هرکدام از سرفصلهای سخنان خود نمونههایی را از کتاب برای حاضران می خواند، همچنین اطناب را یکی دیگر از مشکلات شعر سپید دانست و گفت: این اطناب گاهی به توهین به مخاطب تبدیل میشود، در شعر امروز خیلی مخاطب را ناآگاه فرض میکنیم. در شعر کلاسیک به علت قواعد دستوپاگیر مجبور به انجام کارهایی میشویم، که در شعر سپید وجود ندارد، خودنوازی ساز تنها خیلی از این مشکل رنج نمیبرد، اما این مشکل در آن وجود داشت.
او در پایان اظهار کرد: یکی از معضلات شعر امروز، بازگشت به نغزگویی و حکمتآموزی است که شبکههای اجتماعی نیز به آن دامن میزند. در غزل امروز واپسگرایی دیده میشود و بهنوعی بازگشت به بازیهای مردود شده است.