“استعفاء” این روزها جای ثابت و البته قابل بحثی در ادبیات و همچنین فضای سیاسی کشور دارد و نقل هر محافلی این است که آیا استعفای علی جنتی حقیقت دارد یا نه و اینکه چه کسانی باید جایگزین چهره هایی جون گودرزی و فانی شوند؟
به همین بهانه خبرنگار «تابناک» در گفت و گویی با محمد جواد حق شناس به واکاوی تشکیل و تغییرِ کابینه یازدهم پرداخته است.
این چهره اصلاح طلب با گفتن اینکه “ اگر روحانی بتواند در روزهای آتی تغییرهای لازم را بدون ملاحظه کاری اعمال کند، هنوز هم می توان به بهبودی شرایط امید داشت. البته همچنان تاکید می کنم که رئیس دولت یازدهم دیر به فکر اعمال تغییرات در کابینه افتاده است.
آنچه در ادامه می خوانید پاسخ حق شناس به پرسش های خبرنگار «تابناک» است.
تغییرات قابل توجهی در دولت اتفاق می افتد
*ریشه استعفای جنتی و به کل تغییرهایی که اتفاق افتاد را در چه چیزی می توان دید؟
قبل از جواب دادن به سئوال، باید بگویم گمان می کنم که تا اواسط هفته جاری شاهد تحولات قابل توجهی در دولت خواهیم بود که دلیل این فضا را باید در ۳ سال گذشته جست و جو کرد. به نظر می رسد بعد از انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ آقای روحانی تلاشش این بود تا در فاصله خرداد تا مرداد شرایط را به گونه ای کند تا بتواند کابینه اش را بر اساس شعارش که اعتدال گرایی بود، انتخاب کند تا از این طریق بتواند فضای کشور از تنش و چالش به آرامش برساند و با اصرار به عقلانیت تهدیدها را به حداقل ممکن برساند.
تلاش روحانی انتخاب وزیران از حلقه نیاوران بود
*منظور شما این است که چنین ذهنیتی در معرفی کابینه یازدهم سهم داشت؟
صد در صد! روحانی و تیمش در آن برهه، به سراغ چهره هایی رفتند که در جمع حلقه خود بودند و اگر هم کسانی خارج از جمع آنها در نظر گرفته شد، حتما از شاخصه های لازم برخوردار بودند. در این برهه، شاهد بودیم که رییس جمهور منتخب مهره های اصلی خود را از میان حلقه نیاوران برگزید تا کارهای مهم را به کسانی بدهد که با آنها در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام همکاری داشته است. به همین دلیل بیشتر چهره های کلیدی نیاوران هم ستاد ایشان را هدایت کردند و هم به کابینه راه یافتند.
چرا فریدون و یونسی دستیار شدند؟
به عنوان مثال واعظی که قرار بود به عنوان وزیر امور خارجه تعیین شود که بعد از معرفی آقای ظریف برای تصدی وزارت ارتباطات و فناوری به مجلس معرفی و انتخاب شد. همچنین آقای محمد باقر نوبخت به عنوان سخنگوی دولت و رییس سازمان احیاء شده برنامه و بودجه در نظر گرفته می شود. همچنین می توان به همکاری خوانده شدن اسامی ای چون حسین فریدون و حجت الاسلام یونسی اشاره کرد که البته این دو چهره به دلیل برخی از مخالفت ها، به جای وزیر به عنوان دستیار رییس جمهوری مشغول به کار شدند. همچنین می توان به حضور شخصی چون آقای نعمت زاده در وزات صنعت و معدن اشاره کرد.
هاشمی تائید صلاحیت می شد روحانی، ولایتی و عارف کنار می رفتند
*البته برخی هم جزیی از حلقه نیاوران نبودند، اما در تحرکات انتخاباتی روحانی سهم پررنگی داشتند.
مهمترین آنها، طیفی بودند که با محوریت آیت الله هاشمی رفسنجانی تشکیل شده بود. به هر حال ایشان نامزد اصلیِ مجموعه تحول خواهان، اصلاح طلبان و اعتدال گرایان بودند که بعد از رد صلاحیت غیر منتظره شان، جامعه فضایی را به خود دید که این گروه سیاسی اقبال زیادی در فضای انتخاباتی به دست آورد. همچنین لازم به اشاره است که با ماندن هاشمی در انتخابات، آقای روحانی و ولایتی و حتی شاید عارف هم در انتخابات نمی ماندند. بعد از رد صلاحیت هاشمی، شرایط به گونه ای رقم خورد که آقای عارف و روحانی به عنوان رقیب بقیه کاندیداها شناخته شدند.
دلیل کناره گیری عارف جلوگیری از اتفاقات سال ۸۴ بود
*که همین موجب شد تا در نهایت عارف به نفع روحانی کنار برود.
خب! طبیعی بود که اصلاح طلبان و اعتدالیون تحت هیچ شرایطی نمی خواستند مساله سال ۸۴ تکرار شود و دقیقا به همین دلیل از عارف خواسته شد تا از صحنه انتخابات کنار برود که ایشان با رفتاری شجاعانه و فداکارانه اعلام کناره گیری کرد تا رای ها فقط به نام حسن روحانی نوشته شود.
رأی قالیباف در سال ۹۲ بیش از روحانی و عارف بود
* عده ای هم اینطور می گویند که با توجه به درخواست طرح شده، عارف راهی به غیر از کناره گیری نداشت و همچنین بر این باورند که رای هایش به مقدار رای های روحانی نبود.
این کمال بی انصافی است که در خصوص محمد رضا عارف مطرح می شود. ایشان می توانستند در صحنه بمانند و اتفاق بدی برایشان نیفتد. همانطور که هیچ کس تا به حال آقایان معین و مهرعلیزاده را به دلیل انتخابات ۸۴ شماتت نکرده است. درباره قیاس رای هم، آمار نشان می داد که تا قبل از آن اتفاق، قالیباف پیشتاز بود و آقایان روحانی و عارف رایی تقریبا برابر داشتند.
کارگزاران سهم چشمگیری از کابینه روحانی گرفت
*به بحث اصلی برگردیم. کارگزاران هم سهم قابل توجهی از کابینه را در اختیار خود دیدند.
با توجه به حمایت آیت الله هاشمی، طبیعی بود که کارگزاران حضوری چشمگیر در دولت روحانی داشته باشند و چهره هایی چون آقای زنگنه به عنوان وزیر نفت و البته اسحاق جهانگیری به عنوان معاون اول بودیم. همچنین تعدادی از چهره های اصلی کارگزاران سازندگی در استان های مهمی چون تهران و آذربایجان شرقی به عنان استاندار انتخاب شدند. البته حزب اعتدال توسعه هم که می توان آنها را طیف راستگرای حامی هاشمی نامید هم در این بین سهمی داشتند تا از این طریق کابینه روحانی، کابینه ای فرا جناحی باشد تا امکان مشارکت همه سلیقه ها در اداره کشور فراهم شود.
چرا روحانی ۳ همکار اصولگرا انتخاب کرد؟
* البته می توان به اصولگرایانِ کابینه هم اشاره کرد، آنهم در شرایطی که روحانی در رقابت با کاندیداهای رسمی جبهه اصولگرایی به عنوان رییس دولت انتخاب شده بود.
به نکته خوبی اشاره کردید. روحانی برای اینکه ادعا کند، کابینه اش فراجناحی است، اقدام به معرفی چهره هایی چون رحمانی فضلی برای تصدی وزارت کشور و همچنین مصطفی پورمحمدی برای وزارت دادگستری و صالحی برای معاونت رئیس جمهور و ریاست سازمان انرژی اتمی ایران کرد تا نشان بدهد که اگر قرار بر خردگرایی باشد، حتی حاضر به همکاری با اصولگرایان هم هست.
روحانی به اصلاح طلبان سهم جدی از کابینه نداد
*شرح این شرایط سئوالی را با این مضمون به وجود می آورد که چرا اصلاح طلبان با وجود سهم پررنگی که در برنده شدن روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری داشتند، از جانب روحانی چندان جدی گرفته نشدند؟
اگر قرار بر دقیق بینی باشد، می توان اینطور گفت که روحانی به مهره های جریان اصلاحات به مانند دیگر سلیقه ها توجه نشان نداد و اگر هم اصلاح طلبانی در حال حاضر فعال هستند، با جریان اصلاحات ارتباط فردی دارند تا سیاسی. تنها وزارت خانه ای که گزینه اعلامی به مجلس اش اصلاح طلب بود، اقای توفیقی بود که برای وزارت علوم معرفی شد که پس از رای منفی مجلس هم چهره هایی چون نیلی منفرد و پس از استیضاح فرجی دانا هم آقای فرهادی معرفی شد تا معلوم شود که رییس جمهوری اصرار دارد تا آموزش عالی را به دست اصلاح طلبان بسپارد.
دولت فرصت طلایی ۴ ماهه را از دست داد
*به بحث تغییرها بپردازیم. اخبار این چند روز در حالی شنیده می شود که بعد از تغییر چهره مجلس، انتظار می رفت روحانی دست به تغییراتی گسترده بزند.
همانطور که شما اشاره کردید، بعد از اتفاقی که در هفتم اسفند سال گذشته رخ داد، انتظار این بود که رییس جمهوری دست به تغییراتی اساسی بزند تا در سال پایانی دولت هم کارآمدی زیاد شود و هم احتمال برآورده شدن مطالبات عمومی بیشتر شود که بنا به دلیل های که برای اذهان عمومی نامعلوم است، روحانی هیچ تغییری در ترکیب کابینه اش ایجاد نکرد تا ۴ ماه از فرصت طلایی دولت یازدهم هدر برود.
نعمت زاده به دلیل کهولت سن توان وزیر بودن ندارد
*تکلیف چیست، روحانی چه تدبیری برای ۱۰ ماه باقی مانده باید اتخاذ کند؟
روحانی به جای اینکه به فکر جا به جایی یک وزیر آنهم به دلیل فشارهای وارده باشد، باید وزیرانی را که به هر دلیلی موفق نبودند و حتی مساله برکناری شان در مجلس مطرح است را زودتر از کابینه کنار بگذارد تا بلکه در ماه های حساس منتهی به انتخابات کشور بتواند راه خودش را به سلامت طی کند. به عنوان مثال حالا که جدایی گودرزی و فانی از وزارت خانه های ورزش و آموزش و پرورش محتمل است؛ بهتر است ماموریت آقای نعمت زاده هم به پایان برسد، چرا که ایشان با وجود توانمندی هایشان، به دلیل کهولت سن نمی توانند بار سنگین وزارت خانه مهمی چون صنعت را به دوش بکشند. همچنین لازم است به خاطر برخی از مسایل، عده ای مهره های فعال در نهاد دولت هم جا به جا شوند تا حاشیه ها کاهش پیدا کنند.
*گروهی هم نظرشان این است که تغییرات خوب اما دیرهنگام است.
اگر روحانی بتواند در روزهای آتی تغییرهای لازم را بدون ملاحظه کاری اعمال کند، هنوز هم می توان به بهبودی شرایط امید داشت. البته همچنان تاکید می کنم که روحانی دیر به فکر تغییراتِ کابینه افتاد.