stat counter
تاریخ : دوشنبه, ۳ دی , ۱۴۰۳ Monday, 23 December , 2024
  • کد خبر : 34617
  • 21 مرداد 1397 - 15:08
7
حسام الدین شیخی

چقدر انسان شفافی هستیم؟

چقدر انسان شفافی هستیم؟
از نظرات مختلف مردم در پاسخ به "شفافیت آدمها و صداقت و عدم دروغگویی" می شود به یک معضل اجتماعی و فرهنگی رسید! همه دوست دارند شفاف باشند همه دوست دارند خودشان باشند، اما آن درصدی که میل به عدم شفافیت و صداقت را به اجبار در خودش کم می کند، بخاطر وجود آدمهای دروغپرداز است!
قلم | qalamna.ir :

در یک نظرسنجی درباره اینکه “چقدر انسان شفافی هستید ؟ چقدر صداقت دارید؟ چقدر میتوانید دروغ نگویید؟ چقدر میتوانید پنهانکاری نکنید؟ آیا میتوانید از حقیقت بگویید ولو اینکه به ضرر خودتان هم باشد؟” سوال شده بود، در شبکه های اجتماعی بسیاری به پاسخ دادن به این سوالات و روحیه و رویه زندگی خودشان پرداختند. از نظرات مختلف مردم در پاسخ به “شفافیت آدمها و صداقت و عدم دروغگویی” می شود به یک معضل اجتماعی و فرهنگی رسید! همه دوست دارند شفاف باشند همه دوست دارند خودشان باشند، اما آن درصدی که میل به عدم شفافیت و صداقت را به اجبار در خودش کم می کند، بخاطر وجود آدمهای دروغپرداز است! این آدمها در ذات خودشان و در ناخوداگاه خودشان دروغگو و دروغ ساز هستند بطوری که دروغ می شود بخش بزرگی از شخصیت آنها، البته خیلی چیزها می تواند جزو شخصیت و ذات آدمها باشد مثل هرزگی مثل تعهد مثل دل رحمی مثل بی رحمی مثل کلاهبرداری مثل سازندگی مثل خساست مثل دست و دلبازی و… اما در اینجا به واقع آدمهای شفاف از آدمهای دروغگو و پنهانکار می ترسند! این معضل ترس از دروغگو ها را درست در رویکرد و روحیه نیروی پیش رونده در جامعه می شود دید، بطوری که در جوامع غرب چه اروپا و چه آمریکا، افرادی که دروغ می گویند از جامعه طرد می شوند، و جامعه نسبت به آن شخصیت ها روی خوش نشان نمی دهد و کسی که دروغ بگوید حتی به یک بار را غیر قابل اعتماد می دانند اما در مقابل آن در کشور ما دروغگویی اپیدمی شده است بطوری که هر کسی اگر حقیقت را بگوید جامعه نسبت به آن اعتماد کمتری نشان می دهد تا کسی که دروغ می گوید! به عبارتی انگار بخشی از جامعه دوست دارند که گول بخورند!. براستی چرا در جامعه ما دروغ را راحت تر از حقیقت می پذیرند؟ چرا باید آدمهایی که دوست دارند خودشان باشند و شفاف باشند از دروغگو ها بترسند؟ از اینکه آنها با دروغ سازی و گرفتن انگشت تمسخر و اتهام مشکلات بسیاری را بوجود بیاورند برای بسیاری از زندگی ها!؟ چه اتفاقی افتاده است که جامعه حرف های دروغ را قبول می کند اما برای قبول حقیقت هیچ میلی وجود ندارد!؟ دروغگو ها با دروغ سازی های شان هدفی جز دخالت در زندگی مردم ندارند! چرا باید چنین روحیه ای در این جامعه نسبت به روحیه حقیقت جویی و در کمال آزادی و شفافیت اینکه هرکسی باید بر محور زندگی خودش حرکت کند و از سرک کشیدن ها و دخالت ها در زندگی های یکدیگر بپرهیزند رواج پیدا کرده باشد؟ این ها انگار مسائل ریشه ای باشند می شود از روی ضرب المثل هایی مانند “در دروازه را می توان بست اما در دهان مردم را نه” و دعای داریوش که گفت “پروردگارا این سرمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی محفوظ بذار” . از آن روزهای دیرین و افت و خیز های بسیار، که قدیم ها شاید آدمهایی بودند که این رویه را در این سرزمین خواستند تغییر دهند و در مقطعی هم آدمها نسبتا بهتر بودند اما امروزه به جایی رسیده ایم که می بینیم عده ای از آدمهایی که در شبکه های اجتماعی هستند آنچه که در بیرونند نیستد! در واقع آن چیزی را که دوست دارند باشند در شبکه های اجتماعی از خود به نمایش می گذارند. براستی چه چیزی مانع می شود از اینکه آدمها خودِ شفاف شان باشند؟ درست است دهانِ مردمِ نادان! اما چرا باید این اقلیتِ بدی جو؛ اکثریتِ خوب را تحت تاثیر قراردهند؟ اشکالش اتحاد دروغگو ها که ناخوداگاه با هم یک شکل هستند و اساسی ترین ایراد به انسان های شفاف و صادق بر می گردد که دایرهء اتحادی مشخصی ندارند! و از ترس آن نیروی پیش رونده در جامعه مجبور به زیستن در سایه ها هستند! برای همین است که دیده نمی شوند. اما از این اپیدمی دروغ به نکته ای خوهیم رسید که منتخب این جامعه هم همانند آن ترس است که دروغ را بهتر از حقیقت می پذیرند، بطوری که در جمهوری ما کسی رئیس شده است که باید بگوییم متاسفانه “با پدیده ای روبرو هستیم که در دوربین زُل می زند و به مردم دروغ می گوید!” من بعنوان فردی که اعتماد کرده است تنها بخاطر وعده های یک رئیس جمهور مبنی بر قول بهبودی وضعیت معیشت و برنامه های اقتصادی کارآمد عیناً اشاره به واژهء: “آنچنان رونق اقتصادی ایجاد بکند و آنچنان مردم را از لحاظ درآمد؛ درآمد سرشار بتواند در اختیارشان قرار بگیرد، که اصلا به این ۴۵ هزار تومان یارانه خودشان نیازی نداشته باشند!” حالا باید دروغگویی در سطح کلان این جامعه اینگونه ببینم که این جریان و نیروی پیش رونده در جامعه است که دروغ را رواج می دهد و از آن حمایت می کند. چیزی جز تاسف و امیدی که بذر هویت ماست برای بهبودی ایران نتوان گفت.

  • خبرنگار حسام الدین شیخی

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.