گروه سیاسی: انتخابات ۱۴۰۰ هم گذشت و خوشمان بیاید یا نیاید میزان مشارکت در این انتخابات کاهش معناداری داشت.
رشد میزان آرای باطله نیز دست کمی نداشته و در مجموع این پیام را میرساند که مردم به شکل مشهودی از سیاست و صندوق رای دلزده شدهاند. این در حالی است که جامعه در ادوار گذشته همواره برای ایجاد تغییر در وضع موجود از این طریق اقدام کرده بود. بنابراین باید حالا که از هیاهوی انتخابات فاصله گرفتهایم و پیش از آنکه یک انتخابات دیگر برسد به این فکر بود که چرا جامعه تا این حد از سیاست دلزده شده است؟ همچنین باید بررسی کرد و متوجه بود که عواقب ادامه این وضعیت چیست و چطور میتوان مردم را با سیاست و صندوق رای آشتی داد؟
یک فعال سیاسی به شرح دلایل کاهش مشارکت در این دوره از انتخابات که نشانه دلزدگی مردم از سیاست است، پرداخت و گفت: «یکی از مهمترین متغیرهای و فاکتورهایی که بر کاهش میزان مشارکت انتخابات در این دوره اثرگذار بود مساله تحریم و عواقب اقتصادی ناشی آن بود. فشار معیشتی بسیاری به طبقات متوسط و پایین جامعه وارد شده تا جایی که عملا طبقه متوسط تبدیل به طبقه فقیر و طبقه فقیر هم فقیرتر شده است. این مسائل قطعا در میزان مشارکت مردم در انتخابات تعیین کننده و اثرگذار بود».
داریوش قنبری افزود: «مسائل دیگری نیز وجود داشت که اگرچه نقش کمتری داشت اما اثرگذار بود. مثلا مطالبات مردم که در مجالس و دولتهای گذشته مورد توجه قرار نگرفت. به هرحال رای دادن فقط نوشت اسم یک فرد روی کاغذ نیست. این به معنی انتخاب یک دیدگاه و برنامه برای اداره کشور است. البته انتخابات در کشور ما حزبی نیست که مردم به برنامههای آن را بدهند اما شبه حزبهایی در قالب جریانهای سیاسی فعال هستند که مردم به نگاه و برنامه آنان رای میدهند و آنها در زمینه توجه به مطالبات مردم موفق نبودند. به خصوص که وعدههایی هم در زمان انتخابات داده میشد و این وعدهها مردم را پای صندوق میآورد و بعد مورد بیتوجهی یا کمتوجهی قرار گرفت. این پشت کردن به رای مردم در عدم مشارکت در این دوره بیاثر نبود. مردم از جریانهای سیاسی فعال ناامید شدند و دیدند که مطالبات آنان مورد توجه نیست». این نماینده پیشین مجلس ادامه داد: «مساله دیگری که در این دوره سبب کاهش مشارکت مردم شد، کرونا بود. به هرحال کرونا باعث شد که اولا مراکز آموزشی تعطیل باشند، از طرف دیگر شور و نشاطی که باید در میتنیگها و همایشهای انتخاباتی شکل میگرفت، پدید نیامد و این را نیز نمیتوان نادیده گرفت. در مجموع این سه متغیر که عوامل اقتصادی در صدر آن است عوامل تعیینکننده در کاهش مشارکت و دلزدگی مردم از سیاست بود».
قنبری درباره عواقب تداوم این وضعیت نیز گفت: «در نتیجه ادامه این وضعیت فاصله بین مردم و مسئولان بیشتر خواهد شد که اصلا به نفع سیستم نیست. این فاصله حتما باید دوباره ترمیم بشود. ترمیم شدنی هم هست و به نظر نمیرسد که این مشکل، مشکلی بدون راه حل باشد. این مساله با توجه به خواستهها و مطالبات مردم قابل حل خواهد بود.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به اینکه آیا مجموعه حاکمیت برای آشتی دادن مردم با سیاست و صندوق رای تلاش خواهد کرد؟ گفت: «شاید برخی افراطیون از این وضعیت خوشحال باشد اما مجموعه حاکمیت قطعا خوشحال نیست و دنبال افزایش میزان مشارکت و ترمیم این وضعیت است. صحبتهای آقای رئیسی به عنوان رئیس جمهور منتخب هم در راستای حل کردن این مساله و کم کردن این فاصله ارزیابی میشود. اینکه او خودش را یک فرد مستقل و فراجناحی مطرح کرده است نشان از این دارد که وزن جناحهای سیاسی در این انتخابات به شدت کاهش یافته و نامزدهای جناحی از هر دو طیف چپ و راست شانسی برای پیروزی نداشتند و انتخاب رئیسی که خودش را مستقل معرفی کرده بود در همین راستا ارزیابی میشود. البته برخی سیاسیون طیف چپ باور نداشتند که او بخواهد مستقل عمل کند اما اقدامات بعد انتخابات او تا این لحظه نشان داده که در مسیر عملکرد فراجناحی و مستقل است. اگر در ادامه نیز به همین شکل عمل کند و مطالبات مردم را در محور توجه قرار دهد میتواند فاصله ایجاد شده را پر و اعتماد مردم را بازسازی کند».
رشد میزان آرای باطله نیز دست کمی نداشته و در مجموع این پیام را میرساند که مردم به شکل مشهودی از سیاست و صندوق رای دلزده شدهاند. این در حالی است که جامعه در ادوار گذشته همواره برای ایجاد تغییر در وضع موجود از این طریق اقدام کرده بود. بنابراین باید حالا که از هیاهوی انتخابات فاصله گرفتهایم و پیش از آنکه یک انتخابات دیگر برسد به این فکر بود که چرا جامعه تا این حد از سیاست دلزده شده است؟ همچنین باید بررسی کرد و متوجه بود که عواقب ادامه این وضعیت چیست و چطور میتوان مردم را با سیاست و صندوق رای آشتی داد؟
یک فعال سیاسی به شرح دلایل کاهش مشارکت در این دوره از انتخابات که نشانه دلزدگی مردم از سیاست است، پرداخت و گفت: «یکی از مهمترین متغیرهای و فاکتورهایی که بر کاهش میزان مشارکت انتخابات در این دوره اثرگذار بود مساله تحریم و عواقب اقتصادی ناشی آن بود. فشار معیشتی بسیاری به طبقات متوسط و پایین جامعه وارد شده تا جایی که عملا طبقه متوسط تبدیل به طبقه فقیر و طبقه فقیر هم فقیرتر شده است. این مسائل قطعا در میزان مشارکت مردم در انتخابات تعیین کننده و اثرگذار بود».
داریوش قنبری افزود: «مسائل دیگری نیز وجود داشت که اگرچه نقش کمتری داشت اما اثرگذار بود. مثلا مطالبات مردم که در مجالس و دولتهای گذشته مورد توجه قرار نگرفت. به هرحال رای دادن فقط نوشت اسم یک فرد روی کاغذ نیست. این به معنی انتخاب یک دیدگاه و برنامه برای اداره کشور است. البته انتخابات در کشور ما حزبی نیست که مردم به برنامههای آن را بدهند اما شبه حزبهایی در قالب جریانهای سیاسی فعال هستند که مردم به نگاه و برنامه آنان رای میدهند و آنها در زمینه توجه به مطالبات مردم موفق نبودند. به خصوص که وعدههایی هم در زمان انتخابات داده میشد و این وعدهها مردم را پای صندوق میآورد و بعد مورد بیتوجهی یا کمتوجهی قرار گرفت. این پشت کردن به رای مردم در عدم مشارکت در این دوره بیاثر نبود. مردم از جریانهای سیاسی فعال ناامید شدند و دیدند که مطالبات آنان مورد توجه نیست». این نماینده پیشین مجلس ادامه داد: «مساله دیگری که در این دوره سبب کاهش مشارکت مردم شد، کرونا بود. به هرحال کرونا باعث شد که اولا مراکز آموزشی تعطیل باشند، از طرف دیگر شور و نشاطی که باید در میتنیگها و همایشهای انتخاباتی شکل میگرفت، پدید نیامد و این را نیز نمیتوان نادیده گرفت. در مجموع این سه متغیر که عوامل اقتصادی در صدر آن است عوامل تعیینکننده در کاهش مشارکت و دلزدگی مردم از سیاست بود».
قنبری درباره عواقب تداوم این وضعیت نیز گفت: «در نتیجه ادامه این وضعیت فاصله بین مردم و مسئولان بیشتر خواهد شد که اصلا به نفع سیستم نیست. این فاصله حتما باید دوباره ترمیم بشود. ترمیم شدنی هم هست و به نظر نمیرسد که این مشکل، مشکلی بدون راه حل باشد. این مساله با توجه به خواستهها و مطالبات مردم قابل حل خواهد بود.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به اینکه آیا مجموعه حاکمیت برای آشتی دادن مردم با سیاست و صندوق رای تلاش خواهد کرد؟ گفت: «شاید برخی افراطیون از این وضعیت خوشحال باشد اما مجموعه حاکمیت قطعا خوشحال نیست و دنبال افزایش میزان مشارکت و ترمیم این وضعیت است. صحبتهای آقای رئیسی به عنوان رئیس جمهور منتخب هم در راستای حل کردن این مساله و کم کردن این فاصله ارزیابی میشود. اینکه او خودش را یک فرد مستقل و فراجناحی مطرح کرده است نشان از این دارد که وزن جناحهای سیاسی در این انتخابات به شدت کاهش یافته و نامزدهای جناحی از هر دو طیف چپ و راست شانسی برای پیروزی نداشتند و انتخاب رئیسی که خودش را مستقل معرفی کرده بود در همین راستا ارزیابی میشود. البته برخی سیاسیون طیف چپ باور نداشتند که او بخواهد مستقل عمل کند اما اقدامات بعد انتخابات او تا این لحظه نشان داده که در مسیر عملکرد فراجناحی و مستقل است. اگر در ادامه نیز به همین شکل عمل کند و مطالبات مردم را در محور توجه قرار دهد میتواند فاصله ایجاد شده را پر و اعتماد مردم را بازسازی کند».