گروه جامعه: در طول سال عدد شهاب سنگهایی که با سطح زمین برخورد میکنند پانصد گونه است که تنها پنج نمونه از آن به دست دانشمندان میافتد. از همین است که چنین سنگی حکم کیمیا به خود میگیرد و در بها بر طلا چیرگی مییابد.
روزگار کرونایی به پدیداری وضعی انجامیده تا برای هر اتفاق کوچک یا بزرگی جماعت آدمیزادگان سراغ فضای مجازی و تارنماها و پیام رسانهای اینترنتی بروند و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در این دنیای انبوهِ بی انتهای بی سامان بجویند. این میان، اما دیدن آگهی فروش شهابسنگ از آن نوبرانههایی است که در میان آشفته بازار داد و ستدهای پر شگفتی دنیای سایبری از همه غریبتر و بدیعتر مینماید. خاصه اگر یکی از این آگهیها درباره شهاب سنگی باشد که چهارصد و هفتاد و هشت گرم وزن و پانصد میلیارد تومان قیمت داشته باشد.
شهاب سنگ را تکههایی از سیارکهای معلق در جو یا ستارههای دنباله داری میگویند که از پس تصادم با جو زمین به اشتعال میافتند و اگر مجال عبور از جو زمین دست دهد شهاب سنگ نام میگیرند.
آن طور هم که گفته میشود در طول سال عدد شهاب سنگهایی که با سطح زمین برخورد میکنند پانصد گونه است که تنها پنج نمونه از آن به دست دانشمندان میافتد. از همین است که چنین سنگی حکم کیمیا به خود میگیرد و در بها بر طلا چیرگی مییابد. تکاپوی سودجویان را هم باید از همین جا پی گرفت و از همین است که شماره تاجران این بازار هم با شتاب فزونی میگیرد. طوری که پرشماری آگهیهای مربوط به فروش شهاب سنگ تا آن اندازه است که قوه تخیل را به این تصور دور و دراز وا میدارد که احتمالا بخش اعظم شهاب سنگهای موجود در کهکشان راه شیری یکسره راه میهن ما را در پیش گرفته اند و بی مجامله و مکثی ایران کهن و اساطیری مان را برای فرود آمدن برگزیده اند.
گذشته از این آن طور که از شنیدهها بر میآید فروشندگان این نوع کالای پر عجایب یا آن را میراث آبا و اجدادی و مرده ریگ خانوادگی خود معرفی میکنند و یا پا را از این هم فراتر میگذارند و در توجیه آنچه در سر دارند و بر زبان میآورند مدعی دیدن سقوط شهاب سنگ کذایی و حضور و مداخله شخصی خود در کشف و شناسایی اش میشوند.
وقتی هم که سراغ مکان شناسایی شهاب سنگ یا سقوطش را بگیریم به ناحیههای دوردست و دسترس ناپذیری در دل کویری ناپیدا کران یا کوهستانی صعب العبور و هزارتو ارجاعمان میدهند که خود برای درمانده کردنمان کفایت میکند.
اما چیزی که مرزهای شگفتی را به دورترین نقطه خود فرا میبرد استناد به گواهیهای یا مدارکی منتسب به بالاترین سطوح نهاد آموزش عالی است. سوداگران این داد و ستد غریب در دست و پا کردن شناسنامه و مدرک شناسایی از دانشگاههای پراعتبار کشور یا حتی از سازمان زمین شناسی قابلیتی به چشم آمدنی دارند و در این راه گویا بی توفیق هم نبوده اند.
اما در تامل در باب این تجارت نامعمول و نادر آنچه که بیش از همه ذهن را به کنکاش وا میدارد بها و قیمتی است که اصحاب این حرفه بر کالای پرگفتگوی خود میگذارند. البته برای عدهای از این تاجران پرهنر شیوه کار این است که بگویند نرخ اعلامی بسیار کمتر از بهای واقعی شهاب سنگ است و از سر ناداری و به ضرورت چنین قیمتی را بر این کالای نایاب پر ارزش گذاشته اند.
گروه مدعی دیگری هم با طرح دعاوی پر طول و تفصیل از کشف سخت یا تصادفی این کالا خبر میدهند و اینکه پی بردن به قیمت واقعی آن را پس از ارزیابیهای کارشناسانه در مرکز بزرگ علمی یا دانشگاهی دریافته اند. البته حربه دیگر هم به میان کشیدن پای مشتریهای ثابت قدم و دست به نقدی در آن سوی آب هاست است که حاضرند بهای گزافی برای این شی کمیاب و از آب گذشته بپردازند
حال، اما شاید انتشار آگهی فروش یک شهاب سنگ مریخی درشت پیکر که به آکندریت هاوردیت مسمی شده و محل برخوردش با سطح زمین بندر عباس معرفی شده و ۴۷۸ گرم وزن دارد و مدعی فروشش ادعای موجود بودن ویدیوی لحظه برخوردش با سطح زمین را هم دارد در تارنمای دیوار خود در حکم تازهترین آیت این سودای شگرف و پر عجایب است که شاید ضروری است برای در امان ماندن از آفات پر خوف و فتنه اش باید که خود را در پناهی امن غیر آنچه در دنیای مجازی در جلوه و خروش است برسانیم.
شهاب سنگ را تکههایی از سیارکهای معلق در جو یا ستارههای دنباله داری میگویند که از پس تصادم با جو زمین به اشتعال میافتند و اگر مجال عبور از جو زمین دست دهد شهاب سنگ نام میگیرند.
آن طور هم که گفته میشود در طول سال عدد شهاب سنگهایی که با سطح زمین برخورد میکنند پانصد گونه است که تنها پنج نمونه از آن به دست دانشمندان میافتد. از همین است که چنین سنگی حکم کیمیا به خود میگیرد و در بها بر طلا چیرگی مییابد. تکاپوی سودجویان را هم باید از همین جا پی گرفت و از همین است که شماره تاجران این بازار هم با شتاب فزونی میگیرد. طوری که پرشماری آگهیهای مربوط به فروش شهاب سنگ تا آن اندازه است که قوه تخیل را به این تصور دور و دراز وا میدارد که احتمالا بخش اعظم شهاب سنگهای موجود در کهکشان راه شیری یکسره راه میهن ما را در پیش گرفته اند و بی مجامله و مکثی ایران کهن و اساطیری مان را برای فرود آمدن برگزیده اند.
گذشته از این آن طور که از شنیدهها بر میآید فروشندگان این نوع کالای پر عجایب یا آن را میراث آبا و اجدادی و مرده ریگ خانوادگی خود معرفی میکنند و یا پا را از این هم فراتر میگذارند و در توجیه آنچه در سر دارند و بر زبان میآورند مدعی دیدن سقوط شهاب سنگ کذایی و حضور و مداخله شخصی خود در کشف و شناسایی اش میشوند.
وقتی هم که سراغ مکان شناسایی شهاب سنگ یا سقوطش را بگیریم به ناحیههای دوردست و دسترس ناپذیری در دل کویری ناپیدا کران یا کوهستانی صعب العبور و هزارتو ارجاعمان میدهند که خود برای درمانده کردنمان کفایت میکند.
اما چیزی که مرزهای شگفتی را به دورترین نقطه خود فرا میبرد استناد به گواهیهای یا مدارکی منتسب به بالاترین سطوح نهاد آموزش عالی است. سوداگران این داد و ستد غریب در دست و پا کردن شناسنامه و مدرک شناسایی از دانشگاههای پراعتبار کشور یا حتی از سازمان زمین شناسی قابلیتی به چشم آمدنی دارند و در این راه گویا بی توفیق هم نبوده اند.
اما در تامل در باب این تجارت نامعمول و نادر آنچه که بیش از همه ذهن را به کنکاش وا میدارد بها و قیمتی است که اصحاب این حرفه بر کالای پرگفتگوی خود میگذارند. البته برای عدهای از این تاجران پرهنر شیوه کار این است که بگویند نرخ اعلامی بسیار کمتر از بهای واقعی شهاب سنگ است و از سر ناداری و به ضرورت چنین قیمتی را بر این کالای نایاب پر ارزش گذاشته اند.
گروه مدعی دیگری هم با طرح دعاوی پر طول و تفصیل از کشف سخت یا تصادفی این کالا خبر میدهند و اینکه پی بردن به قیمت واقعی آن را پس از ارزیابیهای کارشناسانه در مرکز بزرگ علمی یا دانشگاهی دریافته اند. البته حربه دیگر هم به میان کشیدن پای مشتریهای ثابت قدم و دست به نقدی در آن سوی آب هاست است که حاضرند بهای گزافی برای این شی کمیاب و از آب گذشته بپردازند
حال، اما شاید انتشار آگهی فروش یک شهاب سنگ مریخی درشت پیکر که به آکندریت هاوردیت مسمی شده و محل برخوردش با سطح زمین بندر عباس معرفی شده و ۴۷۸ گرم وزن دارد و مدعی فروشش ادعای موجود بودن ویدیوی لحظه برخوردش با سطح زمین را هم دارد در تارنمای دیوار خود در حکم تازهترین آیت این سودای شگرف و پر عجایب است که شاید ضروری است برای در امان ماندن از آفات پر خوف و فتنه اش باید که خود را در پناهی امن غیر آنچه در دنیای مجازی در جلوه و خروش است برسانیم.